مدیریت دانش چیست؟

مولفتعریف مدیریت دانش
داونپورترویکردي منظم است که رویه هایی را براي شناسایی، ارزیابی، سازماندهی، ذخیره و به کارگیري دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان برقرار می سازد
پروستیکسري مداخلات منسجم که از فرصت ها به نحو احسن استفاده می کند و پایگاه دانش راشکل می دهد. پایگاه دانش سازمانی، دارایی دانش فردي وگروهی را شامل می شودکه سازمان در انجام فعالیت هاي خود می تواند از آنها استفاده کند.
لیبوویتزفرآایند ایجاد ارزش براي سرمایه نامحسوس یک سازمان است. سرمایه نامحسوس که از آن به سرمایه معنوي نیز تعبیر می شود، سرمایه انسانی، ساختاري و سرمایه مشتریان و روابط را در بر می گیرد.

مدیریت دانش، کسب دانش درست برای افراد مناسب، در زمان صحیح و مکان مناسب است، به گونه ای که آن ها بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان بهترین استفاده را ببرند. هدف مدیریت دانش تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمان است به طوری که مجموعه ای وسیعی از افرادی دخیل در تصمیم گیری های سازمان به این ثروت دسترسی داشته باشند و بتوانند از آن استفاده کنند .

مدیریت دانش، به کارکنان انگیزه کافی برای تسهیم دانش و افزایش شانس موفقیت را در برنامه های مدیریت دانش می­دهد.

مدیریت دانش یک رشته کسب و کار است که  برای:

  • شناسایی و دانش گرفتن
  • ترویج اشتراک دانش بین افراد
  • استفاده از دانش موجود برای ایجاد دانش جدید
  • استفاده از دانش، تعریف و بهبود شیوه های کسب و کار تلاش می کند.

مدیریت دانش برنامه ریزی شده، روند سازمان یافته ای برای ایجاد، اشتراک، استفاده و سودگیری از دانش به عنوان یک دارایی سازمانی برای ترویج توانایی و اثربخشی بهتر شرکت در ارائه محصولات و خدمات برای بالا بردن سود به نفع مشتری یا استراتژی های تجاری سازمان می باشد .

دانپوت وپروساک مدیریت دانش را مفهومی برای توصیف فرآیندهایی دانسته است که از طریق آن ها سازمان به توسعه، سازماندهی و به اشتراک گذاری دانش با هدف دستیابی به مزیت رقابتی می پردازد. محقق دیگری نیز مدیریت دانش را فرآیندی سیستماتیک دانسته است که از طریق آن دانش مورد نیاز برای موفقیت سازمان، شناسایی، تولید، و به اشتراک گذاری گذاشته شده و به کارگرفته می شود. مدیریت دانش به عنوان یک ابزار مدیریتی، مسئول پیاده سازی و ارزیابی هدفمند دانش است، که در نهایت به توسعه سازمان با استفاده از دانش داخلی و خارجی برای افزایش کارایی لازم منجر می شود. جهت پیاده سازی استراتژی های دانشی، مدیریت دانش تمامی ظرفیت های انسانی، سازمانی و تکنولوژیکی مناسب برای بهینه نمودن رقابت و ارتقای استعداد جمعی در سازمان را بکار می گیرد.

مدیریت دانش فرایند خلق، ذخیره، سازماندهی، و بکارگیري دانش، با هدف استفاده از خاصیت اهرمی خردجمعی جهت افزایش و بهبود پاسخگویی و نوآوري می باشد. برایان برگرن، مدیریت دانش را از چشم انداز تجاری و کاربردی، این چنین تعریف می کند: «مدیریت دانش راهبرد بهینه سازی نظام مند و حساب شده تجاری است که به انتخاب، تلخیص، ذخیره سازی، سازماندهی، دسته بندی و انتقال اطلاعات ضروری برای کسب و کار شرکت می پردازد، به گونه ای که عملکرد کارکنان و مزیت رقابتی شرکت را بهبود ببخشد» .

نوناکا و تاکه اوچی با هدف یکپارچه کردن دو بعد فنی و اجتماعی مدیریت دانش، نظریه دانش آفرینی خود را که ناظر بر فرآیند تعامل و تبادل بین دو نوع دانش ضمنی و صریح است، مطرح کردند. آنان دانش آفرینی را به مثابه، « قابلیت یک سازمان برای خلق دانش، نشر آن در سراسر سازمان و گنجاندن آن در قالب کالا، خدمات و سیستم ها » معرفی می کنند.

مفهوم مدیریت دانش

مالهوترا بيان مي دارد كه مديريت دانش، فرآیندي است كه به واسطة آن سازمان ها در زمينه يادگيري )دروني كردن دانش (، كدگذاري دانش )بيروني كردن دانش(، توزيع و انتقال دانش، مهارت هايي را كسب مي كنند.

 مدیریت دانش فرآیندي است که مبتنی بر چهار رکن زیر است:

  • محتوا: که به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط می شود.
  • مهارت:  دستیابی به مهارت هایی جهت استخراج دانش.
  • فرهنگ:  فرهنگ سازمان ها باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد.
  • سازماندهی:  سازماندهی دانش هاي موجود.

مدیریت دانش معروفیت خود را از طریق به کارگیری دانش و اطلاعات به منظور ایجاد هماهنگی و تغییرات پویا در سازمان و رشد و توسعه نظام هایی جهت تسریع انطباق پذیری سیستم با تغییرات محیط پیرامون کسب نموده است. امروزه همه سازمان ها در محیط های تازه ای فعالیت می نمایند، بنابراین باید قادر به خلق و به کارگیری دانش جدید و بازآفرینی دانش پیشین به منظور دستیابی به اهداف خویش باشند.

دانش و قابليت هاي سازماني اشكالي از دارايي هاي استراتژيك هستند كه اهداف بلند مدت سازمان را از حيث رقابتي و اقتضائات محيط ارتقاء داده و در محيط هاي پويا كاربرد استراتژيك دارند. تبديل دانش ذهني(ضمني) به دانش ثبت شده رسمي (صريح)، يكي از اهداف كليدي مديريت دانش است كه باعث كاهش ريسك از دست رفتن دانش با ارزش سازمان به واسطه افت كاركنان و كاهش خطر از دست دادن حافظة سازمان به هنگام تعديل نيروي انساني مي­شود. مديريت دانش به تلاش هايي اشاره دارد كه به طور سيستماتيك براي يافتن، ساماندهي، قابل دسترس نمودن سرمايه هاي نامشهود سازمان، تقويت فرهنگ يادگيري مستمر و تسهيم دانش در سازمان صورت مي گيرد. بسياري از سازمان­ها با تمركز بر مديريت دانش و سرمايه گذاري گسترده در زمينه فن آوري اطلاعات به دنبال دسترسي به مزاياي حاصل از مديريت دانش هستند.

    توصیف مدیریت دانش فرآیند تشویق مردم در به اشتراک گذاشتن اطلاعات، دانش و ایده ها، با هدف نهایی ایجاد محصولات با ارزش افزوده و خدمات می باشد. لی و یانگ توضیح دادند که مدیریت دانش یک مجموعه ی در حال ظهور طراحی سازمانی و اصول عملیاتی، فرآیندها، ساختار سازمانی، برنامه های کاربردی و فن آوری است که به طور چشمگیری به نیروی خلاقیت و توانایی و به ایجادکنندگان دانش برای ارائه ارزش در کسب و کار کمک می کند.

 مدیریت دانش برنامه ریزی شده، رویکرد ساخت یافته برای مدیریت ایجاد، اشتراک گذاری، بدست آوردن و اعمال نفوذ دانش به عنوان یک دارایی سازمانی، به منظور ارتقاء توانایی، سرعت شرکت و اثربخشی در ارائه محصولات و یا خدمات به نفع مشتریان می باشد. مدیریت دانش پرورش فرهنگ نوآوری و خلاقیت می باشد که نقش موثری در ایجاد یک فرهنگ نوآوری از طریق در دسترسی به دانش دارد که می تواند به یک عنوان ورودی در فرآیند نوآوری از طریق پاداش دادن، و به رسمیت شناختن ایده های جدید در سازمان باشد. مدیریت دانش می تواند با ایجاد محیط یادگیری به گسترش مهارت های کارکنان، از طریق ارائه دانش درسطح خاصی از تخصص استراتژیک به کسب و کار کمک کند.

مدیریت دانش ابزار، فرآیندها و سیستم عامل را برای کارکنان جهت به اشتراک گذاشتن دانش در مشتریان فراهم می کند و آنها را قادر به پی بردن ارزش ادغام دانش مشتری می سازد که از طریق آن مشتریان می­توانند خدمات برتر دریافت کنند .

مدیریت دانش برای بدست آوردن موثر، به اشتراک گذاری و انتشاردانش مشتری در سازمان تاکید دارد. دانش یک دارایی و عنصر مهم برای شرکت در ایجاد ارزش است و آن شامل مشتری برای محصولات، بازار و تأمین کننده است. شرکت می تواند به صورت پایدار از طریق تعامل با مشتریان و با جمع آوری دانش، رشد کند. مدیریت دانش می تواند توانایی سازمان­ها و شرکت­ها را در انجام چهار مفهوم فوق بهبود بخشد، به عبارتی می­توان گفت مدیریت دانش رویکرد سیستماتیک خلق، دریافت سازماندهی، دستیابی و استفاده از دانش و آموخته ها در سازمان ها و شرکت ها است و از فواید آن می توان به بهبود تصمیم گیری، انعطاف پذیری بیشتر و بهبود انگیزه کارکنان اشاره کرد .

مدیریت دانش وسیله ای برای هدف می باشد نه خود هدف. پس راه های ابتکاری مدیریت دانش باید با استراتژی ها مرتبط باشند. استراتژی بر تولید و مصرف دانش به وسیله ی فراهم آوردن زمینه ای برای برداشت و تغییر محیط برای تصمیم گیری تاثیر می گذارد همچنین سازمان­ها به کانون یک استراتژی مدیریت دانش کاملا مشخص برای تعیین اولویت­های مناسب نیاز دارند، پس موسسات اقتصادی باید استراتژی­های مدیریت دانش فعالانه را بسازند، پیاده کنند و بهبود بخشند.

منبع

سخن سنج، ژیلا (1394)، رابطه بین سیستم مدیریت دانش مشتری با  نوآوری استراتژیک مبتنی بر بازار صادرات، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی،دانشگاه ارومیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0