مدلهای توصیفی سنجش سرمایه فکری

به طور کلی اکثر مدلهای توصیفی پیشنهاد شده برای سنجش سرمایه فکری را می توان در قالب چهار دسته تقسیم­بندی نمود: مدل های مستقیم سرمایه فکری، مدل­های مبتنی بر سرمایه­ی بازار، مدل های بازده دارایی ها و مدل های کارت امتیازی ، مدل های تجسمی. بر این اساس پنج دسته طبقه بندی مدلهای سنجش سرمایه فکری، عبارتند از:

مدلهای مبتنی بر سرمایه بازار: این مدل­ها از طریق محاسبه تفاوت میان سرمایه سازی بازار و سرمایه صاحبان سهام، ارزش سرمایه فکری را مورد محاسبه قرار می دهند.

مدل های مستقیم سرمایه فکری: این مدل ها، ارزش پولی سرمایه فکری را با شناسایی مولفه های مختلف آن، مورد محاسبه قرار می­دهند. در واقع از دریچه­ی امکان آفرینی برای شناسایی مولفه­ها، ارزش­گذاری این مولفه­ها چه به صورت منفرد، و چه به صورت کسری از ارزش کل میسر خواهد بود.

مدل­های بازده دارایی­ها: در این مدل­ها میانگین درآمد سازمان پیش از مالیات به عنوان مبنای برای محاسبه در نظر گرفته می­شود. در واقع این میانگین در یک بازه­ زمانی، تقسیم بر میانگین سرمایه فکری سازمان می گردد. حاصل این کسر مقدار آر – او – ای سازمان را به دست می­دهد. در ادامه مقدار آر –او- ای، از میانگین صنعتی کسر شده و حاصل این عملیات در گام بعد، در میانگین سرمایه فکری سازمان ضرب شده تا درآمد متوسط سالانه از خلال سرمایه فکری مورد محاسبه قرار گیرد.

مدل­های کارت­امتیازی: در این مدل­ها، مولفه­های مختلف سرمایه فکری تعریف شده و سنجه­ها و نشانگرهای متناسب ایجاد می­شود. سپس نتایج به شکل کارت امتیازی یا گراف، استخراج شده و نمایش داده می شوند.

مدل­های تجسمی: این مدل­ها، نقشه­ها و تصاویر مجازی از نحوه تعامل سرمایه فکری در خلق ارزش برای سازمان ایجاد می­کنند که، در دست­یابی به اطلاعاتی پیرامون چگونگی توسعه­ سرمایه فکری سازمان و نقاط ضعف و قوت آن، می تواند برای سازمان مفید باشد.

هر یک از این دسته­های طبقه بندی مدل­ها، مزایایی را برای سازمان ایجاد می­کنند. مدل­هایی که به صورت مستقیم سامانه ارزش گذاری پولی را پیشنهاد می­کنند، مانند: مدل­های بازده دارایی­ها یا مدل های مبتنی بر سرمایه بازار، بیشتر در موقعیت­هایی چون ادغام دو شرکت یا تقسیم سود و همچنین در بازار سهام، مورد استفاده قرار می­گیرند. از این رو مدل­های همینطور برای مقایسه دو سازمان با بستر موقعیتی یکسان (در صنایع مشابه ) و یا در موقعیت برابر و یا در تهیه گزارش­ها و اظهار نامه­ سرمایه­ فکری که بیشتر مورد استفاده­ مدیران ارشد سازمآن‏ها است، استفاده نمود.

یا مثلا مزایای مدل­های مستقیم سرمایه فکری مدل های کارت امتیازی، بیشتر معطوف به این مساله است که این مدل­ها قادرند تا تصویر جامع تری از شرایط جاری و کارآیی سازمان نسبت به مدل­های با رویکردهای متمایل به مسایل مالی عرضه دارند و در هر سطح سازمانی قابلیت کاربردی دارند.

مدل مبتنی بر سرمایه بازار

مدل ترازنامه­ی نامشهود ( آی بی اس )IBS

مدل ترازنامه نامشهود، جزو مدل های مبتنی بر سرمایه­ بازار است که در سال 1989 میلادی توسط کارل اریک سویبی معرفی شده است.این مدل به منظور شفاف سازی تفاوت میان ارزش بازاری و ارزش دفتری خالص شرکت‏ها، طراحی گردیده است. در واقع یکی از مهمترین تاثیراتی که این ترازنامه بر باورهای حسابداری زمان خود گذاشت، توجه به این مساله بود که سامانه­های حسابداری سنتی در برخورد با ارزش سازمان با محدودیت هایی روبرو بوده و قادر به آشکار ساختن بخش مهمی از منابع سازمان، یعنی: دارایی های نامشهود، نیستند. بر این اساس از نظر سویبی، بهترین پیشنهاد پیش روز در صورت علاقه مندی به شفاف سازی دارایی های نامشهود، به کارگیری ترازنامه­ی نامشهود بود. شکل کلی این ترازنامه نامشهود در شکل زیر آمده است.در این ترازنامه، مولفه های دارایی های نامشهود به سه دسته­ی هم خانواده تقسیم بندی می گردند:

ساختار داخلی: متشکل از حقوق انحصار معنوی، مفاهیم، مدل ها، سامانه های اداری و کامپیوتری، که همه­ی این موارد از آنجایی که توسط کارکنان خلق می شوند، قابل تملک توسط سازمان هستند. هر چند در برخی از مواقع این منابع قابل اکتساب از خارج سازمان نیز می باشند.

ساختار خارجی: متشکل از ارتباطات با مشتریان و تامین کنندگان، برندها، علامت های تجاری، اعتبار و یا تصویر سازمانی.

شایستگی های فردی: شامل توانایی افراد برای فعالیت در موقعیت­های متفاوت مانند: مهارت، تحصیلات، تجربیات، ارزش­ها و مهارت­های اجتماعی، که این بخش از دارایی­های نامشهود سازمان قابل تملک در درون سازمان نیستند.

مدل مقایسه­ی ارزش بازاری و ارزش دفتری ( ام بی وی )

مدل مقایسه­ی ارزش بازاری و ارزش دفتری، جزو مدل های مبتنی بر سرمایه­ی بازار است که در سال 1997 میلادی توسط توماس استوارت معرفی شده است .

مدل ارزش بازاری به دفتری، بدون شک پر دامنه ترین مدل به لحاظ به کارگیری در سنجش و ارزش گذاری سرمایه فکری به سبب سادگی و قابلیت فهم آسان آن است. مبنای طبقه بندی فکری قابل سنجش در این مدل، چارچوب سرمایه فکری است که توسط استوارت طرح شده است. این چارچوب در شکل زیر نمایش داده شده است.در این مدل فرض بر آن است که ارزش نهایی تقریبی شرکت از مجموع ارزش دارایی­ها مشهود و نامشهود به دست می­آید که در قالب ارزش بازار بروز می­نماید. مقدار ارزش در واقع حاصل از ضرب قیمت بازاری هم سهم عادی در تعداد سهم صاحبان سهام است. از سوی دیگر، ارزش دفتری به معنی ارزش نمایانده شده در ترازنامه­های مالی شرکت است. در این مدل تفاوت میان ارزش بازاری و ارزش دفتری، به عنوان مقیاس تقریبی سنجش سرمایه­ فکری شرکت، که در واقع بخشی از دارایی های شرکت به حساب آمده، اما در ترازنامه ها ثبت نمی گردد، در نظر گرفته می‏شود.در واقع این مدل را می­توان، ارزیابی مبتنی بر بازار از ارزش فعلی خالص پروژه­های به کار گیری سرمایه­ جاری یا مفروض شرکت، به حساب آورد. بر این اساس می توان ارزش بازاری به دفتری را، ارزیابی مختصر و معتبری از عملکرد سازمان در نظر گرفت.

مدل های مستقیم سرمایه فکری

دومین دسته از مدل های مرتبط با سنجش سرمایه فکری، مدل های مستقیم سرمایه فکری هستند. در این مدل ها سعی اصلی بر تخمین ارزش پولی سرمایه فکری از خلال شناسایی و تعریف مولفه های مختلف آن، استوار است. هر چند در برخی از مواقع، این مدل ها در ارزیابی و تجزیه و تحلیل جنبه های خاص سرمایه­ی فکری و دارایی های دانشی با محدودیت هایی روبرو هستند.

مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع (سی-دبلیو- پی)

مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع، جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال 1996 میلادی توسط نیک بونیتیس معرفی شده است. هر چند بایستی اشاره داشت که سابقه­ استفاده از اطلاعات حقوق انحصار معنوی در تحلیل اقتصادی تغییرات فنآوری، به دهه­شصت میلادی باز می­گردد. مدل ارزش گذاری حقوق انحصار معنوی بر مبنای میزان ارجاع، در واقع برداشتی از رویه­ای است که در صنایع شیمیایی دارو بر پایه­ آن از حقوق انحصار معنوی در سنجش سرمایه فکری استفاده می­شده است. چهارچوب جاری سرمایه فکری مورد نظر بونتیس در شکل زیر نمایش داده شده است.

بر اساس چهارچوب فوق، مدلی شش مرحله ای به منظور مدیریت سرمایه فکری بنا نهاده شده است، که در ذیل به مراحل مختلف آن اشاره می گردد:

  • شناسایی و تعریف دانش در کسب و کار.
  • ارزیابی دارایی­های دانشی و استراتژی‏های رقابتی.
  • طبقه بندی پرتفلیوی دارایی دانش شرکت.
  • ارزیابی ارزش دارایی هایی که نگه داری شده، توسعه یافته، فروخته شده یا رها سازی می گردند.
  • سرمایه گذاری برای جبران شکاف دانشی که مورد شناسایی قرار گرفته است.
  • استقرار پرتفولیوی جدید دانش و تکرار دایمی چرخه.

یکی از مهمترین مولفه­های این مدل، بازببینی نگه داری حقوق انحصار معنوی در تحقیق و توسعه، به منظور ایجاد صرفه جویی در هزینه های شرکت، به شکل عینی است. در این مدل عامل فناوری به منظور شناسایی تاثیرات تلاش های تحقیق و توسعه منجر به خلق مالکیت فکری، مورد ارزیابی قرار می­گیرد. در این فرآیند شاخص­های چون: هزینه تحقیق و توسعه بر واحد پول حاصل از فروش، تعداد حقوق و امتیازات انحصار معنوی، درآمد به هزینه­ی تحقیق و توسعه، هزینه نگهداری حقوق و امتیازات انحصار معنوی بر واحد پول حاصل از فروش، هزینه­ چرخه­ پروژه بر واحد پول حاصل از فروش، مورد استفاده قرار می­گیرد. فرآیند ارزیابی امتیازات و حقوق انحصار معنوی، فرآیندی گروه محور است که در آن اعضایی از بخش تحقیق و توسعه و بخش بازاریابی سازمان، به طور مستقیم در مورد محصول تا مرحله رسیدن به قابلیت سودآوری فعالیت می­کنند.

بر پایه­ این تجربیات در کار تحقیقی مجزایی بر و نوین هال و همکارانش، به بررسی تفاوت میان حقوق انحصار معنوی و میزان ارجاعات به این حقوق، به مثابه خروجی فن­آورانه و جریان اطلاعات پرداختند. نتایج بررسی در حوزه ارزش بازاری، شرکت‏هایی که از مالکیت حقوق انحصار معنوی برخوردار بودند، به این نتیجه تحقیقی دست یافتند که شرکت‏هایی که ارجاع بیشتری به حقوق در انحصار معنوی شان صورت پذیرفته، از ارزش بیشتری نسبت به شرکت هایی که با همان تعداد مالکیت حقوق انحصار معنوی، اما با ارجاع کمتر یا بدون ارجاع برخوردارند. بر پایه­ این یافته، هال و همکارانش، میزان ارجاع به حقوق انحصار معنوی را نسبت به محاسبه تعداد حقوق انحصار معنوی، سنجه­ بهتری برای سنجش برون دادهای نوآوری تشخیص دادند.

مدل حسابداری آینده (ای اف تی اف )

مدل حسابداری آینده جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال 1998 میلادی توسط هامفری نش معرفی شده است. در واقع این مدل، یک سامانه حسابداری ارزش افزوده، بر پایه­ جریآن‏های نقدینگی مورد تنزیل یافته در آینده است. مبنایی که به طور گسترده­ای در قیمت گذاری، بودجه بندی سرمایه، ارزیابی، مطالعات سودآوری، تحلیل های اقتصادی و مالی به کار گرفته می‏شود. به طور کلی در این مدل، درون دادها و برون دادها در قالب عناوین سنتی، چون: دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام، اما با گستره­ی معنایی جدید مورد استفاده قرار می گیرند.

اساس ارزش در حسابداری آینده، ارزش جاری جریآن‏های نقدینگی مورد انتظار در آینده است که در هزینه بازار سرمایه تنزیل یافته اند. هزینه بازار سرمایه، نرخ بازدهی است که خریداران سهام پیش از خرید سهام شرکت، بدان احتیاج دارند. تفاوت میان ارزش حسابداری آینده در پایان یک دوره­ زمانی و ارزش حسابداری آینده، در آغاز دوره زمانی به عنوان ارزش افزوده طول زمان دوره در نظر گرفته می‏شود. سایر تعاریف موجود در این مدل عبارتند از :

دارایی­های حسابداری آینده: ارزش جاری تمام جریان های نقدینگی مورد انتظار در آینده درون شرکت.

بدهی­های حسابداری آینده: ارزش جاری تمام جریآن‏های نقدینگی مورد انتظار در آینده از شرکت.

حقوق صاحبان سهام حسابداری آینده: تفاوت میان دارایی­ها و بدهی های حسابداری آینده. از فرآیند و نتیجه­ نهایی تعیین حقوق صاحبان سهام در حسابداری آینده برای کل شرکت، با عنوان ارزش گذاری شرکت یاد می­شود. در واقع این مدل ارزش­های واقعی سهامداران را از طریق مکانیسم ارزش جاری مورد سنجش قرار می­دهد.یکی از مزیت­های این مدل، ایجاد امکان اتخاذ دورنمای تصمیم گیری برای سازمان است. در واقع سامانه ارزش گذاری حسابداری آینده بر پایه­ ضوابط تصمیم گیری خود، امکان اتخاذ تصمیمات پیرامون تخصیص سرمایه، برای مدیران و یا سهامداران را فراهم می­کند. از سویی دیگر مدل حسابداری آینده، به حداکثر سازی قابلیت پیش بینی در سازمان کمک می کند. ارزش افزوده محاسبه شده نیز، امکان سنجش رشد و پیشرفت سازمان را ایجاد می­کند.

مدل سنجش ارزش گذاری جامع (آی وی ام )

مدل سنجش ارزش گذاری جامع ( مدل ارزش گذاری جامع ) جزو مدل های مستقیم سرمایه فکری است، که در سال 1998 میلادی توسط فیلیپ مک پیرسون معرفی شده است. این مدل به سرعت مورد توجه شرکت‏های نرم­افزاری قرار گرفته و بر پایه­ آن، محصولاتی طراحی گردیده است. مدل سنجش ارزش­گذاری جامع، چارچوبی دوگانه و سلسله مراتبی از ارزش ها ایجاد می­کند که توسط ارزش­های متقابل دیگر، ارزیابی می­شوند. پایه­ منطق استوار در این مدل، تمایزی است که میان سرمایه­ پولی، فیزیکی و فکری برقرار است. در این مدل سه سطح ارزش به منظور ترکیب ارزش­های مالی و نامشهود تعریف گشته است.

مدل سنجش ارزش گذاری جامع با هدف مدل سازی محیطی و به منظور تسهیل تصمیمات استراتژیک و مدیریت پیچیدگی ها طراحی گردیده است.از آنجایی که، از ارتباط بین ارزش شرکت، سرمایه فکری و سنجه­های پولی، برای ارزش­گذاری جامع کسب و کار در این مدل استفاده می­شود، سه حوزه­ی ارزشی مورد استناد در این مدل را می توان در قالب موارد زیر دانست:

  • ارزش ذاتی: نمایانگر اثربخشی داخلی شرکت.
  • ارزش برونی: که توسط اثربخشی خروجی شرکت سنجیده می‏شود.
  • ارزش ابزاری: که تاثیرات خود را بر فضای رقابتی برای می گذارد.

این مدل تلاش می­کند تا ارزش سراسری کسب و کار را که از خلال مجموع سرمایه­ فکری و جریآن‏های نقدینگی شرکت منعکس می­گردد، محاسبه کند. بر این اساس ارزش ترکیبی افزوده، برابر با ارزش پولی افزوده ترکیب شده و ارزش نامشهود افزوده خواهد بود.

مدل سنجش ارزش گذاری جامع، در اصل مدل ریاضی قاعده محوری برای ارزش گذاری چند بعدی است که این امکان را می دهد تا به عنوان راه حلی برای مدیریت و یکپارچه سازی منابع مختلف به ارزش به کار آید. به کارگیری این مدل امکان سنجش، ترکیب، یکپارچه سازی و مدیریت تمام جنبه های ارزش اعم از فرآیندها و دارایی های نامشهود را به شکلی معتبر و با قابلیت اطمینان بالا فراهم می­کند. به طور خلاصه دامنه­ تاثیر مدل سنجش ارزش گذاری جامع را می توان در موارد روبرو خلاصه نمود:

  • بهینه سازی ارزش پولی در کسب و کار، خدمات و پروژه‏ها.
  • مدیریت آنالیز سود – هزینه و اثربخشی هزینه ای چرخه­ی عمر پروژه‏ها.
  • تخمین و محاسبه ارزشهای نامشهودی چون: سرمایه­ی فکری، اطلاعات و اعتبار.
  • تخصیص برابرهای پولی به ارزش های منتج از دارایی های نامشهود.
  • مدل سازی محیطی به منظور تصمیم گیری استراتژیک و مدیریت پیچیدگی ها.
  • به کار گیری به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش ارزش کسب و کار.

مدل سنجش ارزش­گذاری جامع به لحاظ اجرایی بر پایه­ یک سامانه اطلاعاتی حاصل از یکپارچه سازی سامانه پشتیبانی تصمیم گیری و سامانه خبره که می­تواند در تصمیم گیری و سنجش عملکرد سازمان مفید واقع گردد، عمل می­نماید. این مدل، با رویکردی کل نگر، تمام عامل­های را مورد محاسبه قرار داده و متناسب با آن میزان دستیابی به اهداف و مقاصد سازمانی مورد سنجش قرار می­دهد و سپس به منظور کمی سازی عملکرد و تعیین سهم ارزش دارایی های نامشهود، عامل های نامشهود ( غیر مالی ) و مشهود ( مالی ) ترکیب شده و مورد سنجش قرار می گیرند. به طور کلی می توان مدل سنجش ارزش گذاری جامع را بر پایه­ی سه اصل بنیادی زیر، متفاوت از سایر مدل های تصمیم گیری دانست در این مدل:

  • ارزش هنگامی که متناسب با محتوای خاصی در نظر گرفته می­شود، دارای معنای منطقی و قابل سنجش است.
  • ارزش مشابه فرآیند در نظر گرفته نمی‏شود.
  • سنجه­های مختلف، ساده بوده و افزاینده نیستند.

مدل های بازده دارایی ها

سومین دسته از مدل های مرتبط با سنجش سرمایه فکری، مدل های بازده دارایی ها است. اساس این مدل ها بر پایه­ی محاسبه­ی مقدار بازده دارایی ها (آی – او – ای) استوار است. در این مدل ها به منظور سنجش سرمایه فکری به طریق روبرو عمل می­شود. ابتدا در آمدهای پیش از مالیات تقسیم بر متوسط دارایی­های مشهود سازمان شده و مقدار حاصل با متوسط صنعتی مقایسه شده و از طریق محاسبه­ تفاوت این دو، و ضرب این تفاوت در حد متوسط دارایی­های مشهود سازمان، درآمد سالانه از اقلام نامشهود به دست می­آید. در مرحله نهایی متوسط درآمد سالانه از اقلام نامشهود بر متوسط هزینه سرمایه­ای یا نرخ سود و بهره تقسیم شده، و بر این اساس مقدار به دست آمده به عنوان ارزش سرمایه فکری در نظر گرفته می­شود.

مدل ارزش نامشهود محاسبه شده ( سی آی وی )

مدل ارزش نامشهود محاسبه شده جزو مدل های بازده دارایی­ها است، که در سال 1997 میلادی توسط توماس استوارت معرفی شده است. صورت اولیه­ی این مدل، توسط گروه تحقیاتی ان – سی – آی وابسته به دانشکده کسب و کار کلوگ دانشگاه نورس وسترن، پایه گذاری گردیده است. این مدل در ابتدا توسط کارخانجات تولیدی نوشابه به منظور تخمین میزان کاهش درآمد و دارایی های نامشهود، در اثر ممنوعیت های به وجود آمده در مسیر این کارخانجات به کار گرفته شد. از سوی دیگر آی – آر – اس نیز، مدلی مشابه برای محاسبه­ی ارزش متناسب با دارایی های نامشهود، با هدف اخذ مالیات طراحی نموده بود. از سوی دیگر، نظریه پردازان و پژوهشگران مختلفی در جهت بهبود این مدل اقدام نموده اند که در این میان تلاش های دیوید لوتی، از دیگران پر اهمیت تر است .

این مدل، بر پایه­ی محاسبه ارزش جاری خالص متوسط مازاد بازدهی سرمایه پس از مالیات بنا نهاده شده است. استوارت در قالب این مدل، هفت مرحله­ی محاسبه­ی ارزش نامشهود را اینگونه توصیف می‏نماید:

  • محاسبه میانگین در آمد قبل از مالیات برای سه سال گذشته.
  • مراجعه به ترازنامه ها و به دست آوردن میانگین دارایی های مشهود در پایان سال مالی برای سه سال گذشته.
  • تقسیم درآمدها بر دارایی ها به منظور تعیین بازدهی دارایی ها.
  • محاسبه­ی متوسط بازده دارایی ها در آن صنعت به خصوص، برای دوره­ی سه ساله­ی مشابه.
  • محاسبه بازده مازاد، از طریق ضرب متوسط بازده دارایی در صنعت در متوسط دارایی مشهود شرکت و کسر این مقدار از درآمد قبل از مالیات محاسبه شده در مرحله اول.
  • محاسبه توسط نرخ مالیات در درآمد در سه سال و ضرب آن در بازده مازاد، کسر مقدار به دست آمده از بازده مازاد به منظور به دست آوردن مازادی که قابل نسبت دادن به دارایی های نامشهود است.
  • محاسبه ارزش جاری خالص به دست آمده در مرحله ششم از طریق تقسیم مقدار مازاد بر نرخ تنزیل متناسب، مانند: هزینه­ی سرمایه شرکت.

مقدار ارزش نامشهود محاسبه شده، انعکاسی از سنجش توانایی سازمان در به کارگیری دارایی های نامشهود خود به منظور عملکرد بهتر در قیاس با سایر شرکت ها است. در واقع، رشد شاخص ارزش نامشهود محاسبه شده، نشان از ایجاد ظرفیت خلق ثروت در آینده­ی کسب و کار دارد. ظرفیتی که ممکن است در آن زمان، بازار آن را رصد نکرده باشد. یکی از مهمترین مزایای ارزش نامشهود محاسبه شده، ایجاد امکان مقایسه و الگوگیری بر پایه نتایج ممیزی الی، به شکل درون سازمانی و برون سازمانی در سطح صنایع مشابه است. در واقع این مدل، علاوه بر این که مانند سایر مدل­ها، کمک به تولید نسبتی عددی می­نماید، امکان الگوگیری و مقایسه در سطحی وسیع را برای سازمان فراهم می­آورد.

مدل های کارت امتیازی

چهارمین دسته از مدل های مرتبط با سنجش سرمایه فکری، مدل­های کارت امتیازی است. در خلال استفاده از این مدل، مولفه­های گوناگون دارایی­های نامشهود و سرمایه فکری تعریف شده و شاخص­ها و سنجه­های متناسب ایجاد و در قالب کارت­های امتیازی آماده سازی می­گردند. در این مدل­ها امکان ایجاد شاخص­های ترکیبی بر پایه­ تلفیق مولفه­های سرمایه فکری وجود دارد. در مدلهای کارت امتیازی از آنجایی که فضای سنجش به درون دادها، فرآیندها و برون دادهای واقعی نزدیکتر است، لذا امکان گزارش گیری سریع از خلال استفاده از این مدل ها وجود دارد. به طور کلی می­توان مزیت عمده­ این مدل ها را در ایجاد بینش صحیح و کارآمد در خط مشی­گذاری به حساب آورد. از مدل­های کارت امتیازی، در حوزه­ مدیریت دانش نیز به طور گسترده­ای استفاده می­شود. چرا که این مدل­ها در قیاس با دسته مدل­های دیگر، امکان تجزیه و تحلیل فراگیرتری پیرامون سرمایه فکری و دارایی­های دانشی و عملکردهای مرتبط با آن‏ها ایجاد می­کنند.

مدل کارت امتیازی متوازن ( بی اس سی )

مدل کارت امتیازی متوازن جزو مدل­های کارت امتیازی است، که در سال 1992 میلادی توسط روبرت کاپلان و دیوید نورتون معرفی شده است. این مدل در واقع قدیمی ترین مدل، از دسته­ی مدل های کارت امتیازی است، که با معرفی آن به طور گسترده­ای در اوایل دهه نود میلادی مورد توجه قرار گرفت و به مرور زمان، با تکامل و تعدیل این مدل و معرفی نسخه­ متکامل­تر نقشه استراتژی و در کنار آن، پیشنهاد مدل­های جدید دیگر، جزو مدل­های تاریخی سنجش سرمایه فکری در جهان به حساب می­آید.

عبارت متوازن در کارت امتیاز متوازن به تعادل یا توازنی اشاره دارد که این مدل میان اهداف مالی از یک سو، اهداف غیر مالی از سوی دیگر، و اهداف کوتاه مدت ( به حداقل رساندن شکایات مشتریان در کوتاه مدت ) از یک سو و اهداف بلند مدت (ارتقا سطح رشدو یادگیری کارکنان در بلند مدت ) از سوی دیگر و اهداف داخلی از یک سو (افزایش بهره وری) و اهداف خارجی ( افزایش سطح رضایت مندی مشتریان ) از سوی دیگر، برقرار می­کند. در واقع، عدم کفایت شاخص­های مالی برای سنجش عملکرد، شرکت‏ها را بر آن داشت که سایر فعالیت­های خود مانند: ارتباط با مشتری، نوآوری درفرآیندها و آموزش کارکنان را نیز مورد سنجش قرار داده و برای سنجش عملکرد آن‏ها شاخص­های دیگری را به شاخص­های مالی بیفزایند .

در این مدل برای جامعیت شاخص­ها، سنجه­ها و درک تصویری روشن از سازمان بایستی مدیران اطلاعاتی بر پایه چهار چشم انداز موجود در مدل، در یک کارت جمع آوری نموده و به تحلیل آن بپردازند. این چهار چشم انداز عبارتند از:

  • چشم انداز مشتریان ( مشتریان چه دیدگاهی نسبت به سازمان دارند؟)
  • چشم انداز فرآیندهای داخلی کسب و کار (به چه فرآیندهای داخلی باید دست یافت؟)
  • چشم انداز رشد و یادگیری (چگونه می توان بهبود و ایجاد ارزش را تداوم بخشید؟)
  • چشم انداز مالی ( چگونه باید به سهامداران خود نگاه کرد؟)

متناسب با هر جنبه­ مدل کارت امتیازی متوازن، مجموعه­ای از شاخص­ها و سنجه­ها، در محورهای اصلی تعریف شده و وضعیت سازمان به واسطه آن‏ها مورد سنجش قرار می­گیرد. در جدول زیر به نمونه ای از آن‏ها اشاره شده است.

چشم انداز مشتریان
درصد مشتریان رضایت مند از زمان بندی تحویل.

درصد مشتریان رضایت مند از زمان بندی کیفیت.

درصد مشتریان رضایت مند از مسئولیت پذیری، همکاری و مهارت های ارتباطی.

چشم انداز فرآیندهای داخلی کسب و کار
استفاده موثر از تجارب در فرآیندها و سازمآن‏های مشابه

تعداد معاملات صورت پذیرفته با استفاده از تجارت الکترونیکی.

میزان برآورده شده اهداف سیاست های عمومی سازمان.

درصد تحقق اهداف خط مشی گذاری شده.

و …

چشم انداز رشد و نوآوری و یادگیری سازمانی
میزان اطلاعات مدیریت قابل اعتماد.

درصد کارکنانی که در حد استانداردها و صلاحیت ها قرار دارند.

درصد رضایت شغلی کارکنان.

درصد کارکنان پایبند به فرهنگ و ارزش های سازمانی.

و …

چشم انداز مالی
نسبت هزینه ها به پرداخت ها.

میزان اجتناب از افزایش هزینه ها.

و …

یکی از مهمترین اهداف پایه گذاری کارت امتیازی متوازن، تعدیل دیدگاه سنتی حسابداری دارایی­های نامشهود، از طریق تلفیق چهار چشم انداز مرتبط با: خلاقیت و یادگیری، بهبود فرآیند کسب و کار، روابط مشتری و ایجاد ارزش در دارایی های مالی و نامشهود می باشد.کارت امتیازی متوازن یکی از نخستین ابزارهایی است که دیدگاه جامعی از سیستم‏های سنجش مدیریت، با تمرکز بر شاخص های مالی و غیر مالی (مشتریان، فرآیند داخلی و یادگیری و رشد مرتبط با عملکرد سازمانی، معرفی نمود.

به طور کلی مزایای عملیاتی پیاده سازی این مدل را می توان در موارد زیر برشمرد:

  • توصیف و ترجمه استراتژی و نمای سازمانی.
  • برقراری ارتباط مابین اهداف استراتژیک و معیارها، شاخص ها و سنجه ها.
  • برنامه ریزی کلان و بلند مدت، همچنین ایجاد توازن در استراتژی‏های ابتکاری.
  • شفاف سازی نقش بازخوردهای استراتژیک و یادگیری.

مدل کارت امتیازی متوازن، استراتژی کل سازمان را به اهداف کمی تبدیل نموده و بخشی از عامل­های موفقیت نامشهود که جزو مولفه­های سرمایه فکری، یعنی: سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری است، را به صورت مستقیم مورد سنجش قرار می دهد.

مدل نشانگر اسکاندیا

مدل نشانگر اسکاندیا جز ومدل های کارت امتیازی است، که در سال 1997 میلادی توسط لیف ادوینسون و میشل ملون معرفی شده است. اما وجه تسمیه­ عنوان این مدل، به شرکت اسکاندیا – شرکتی سوئدی و فعال در حوزه­­ی بیمه و نخستین شرکت معظمی که به لحاظ تاریخی تلاش­هایی را در جهت سنجش سرمایه فکری انجام داده است باز می­گردد. اسکاندیا، نخستین گزارش اظهارنامه­ی سرمایه فکری خود را به صورت داخلی در سال 1985 میلادی، منتشر نمود و نخستین شرکتی است که در قالب ضمیمه ای، اظهار نامه­ی سرمایه فکری خود را در سال 1995 میلادی به همراه گزارش مالی سنتی، به سهامداران خود عرضه داشت. این نتایج در واقع برآمده از تلاش های لیف ادوینسون از شرکت اسکاندیا و میشل مالون از دانشگاه ام – آی – تی، بود که دست به ابداع مدلی پویا و کل نگر پیرامون گزارش سرمایه­ی فکری زدند.

این مدل، از پنج بخش: سرمایه­ مالی، سرمایه­ مشتریان، سرمایه­ فرآیندی، سرمایه­ نوپدید و توسعه ای و سرمایه­ انسانی، تشکیل شده است. در واقع این طبقه بندی جدید، سعی دارد تا ریشه­های ارزش سازمانی را با سنجش عوامل پنهان که در پس دارایی­های آشکار سازمانی مخفی است، شناسایی نماید .

در مدل اسکاندیا نیز چهارچوب سرمایه فکری، بر پایه تقسیم سرمایه فکری به مولفه­های اصلی: سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی استوار است. بر این اساس، سرمایه ساختاری عبارت است از: سخت افزار، نرم افزار، پایگاه­های داده، ساختار سازمانی، حقوق انحصار معنوی، علامت­های تجاری و سایر قابلیت­های سازمانی که از بهره­وری کارکنان پشتیبانی می کند. به عبارت دیگر، تمام آنچه که پس از ترک سازمان توسط کارکنان، همچنان در سازمان باقی می­مانند. از سوی دیگر، سرمایه ساختاری، شامل سرمایه­ی مشتریان – ارتباطات با مشتریان کلیدی – نیز می­شود. در این دایره همچنین مواردی چون: ارزش های سازمانی، فرهنگ و فلسفه­ سازمانی نیز می­گنجد. سرمایه­ی انسانی نیز، شامل: دانش ترکیبی، مهارت ها، نوآوری و توانایی کارکنان سازمان در انجام وظایف محوله می‏شود. بر پایه­ دو تعریف فوق، سرمایه­ فکری سازمان با مجموعه دو سرمایه­ انسانی و ساختاری برابر خواهد بود. با توجه به این موضوع، سرمایه­­ فکری مجموعه­­ای است از تجربیات کاربردی، فن­آوری سازمانی، ارتباطات مشتریان و مهارت­های حرفه­ای است که باعث ایجاد مزیت رقابتی در بازار می­شود.

در مجموع، همانطور که در چهارچوب سرمایه فکری اسکاندیا نشان داده شده است، هر دو جنبه مالی و غیر مالی با هدف ارزیابی ارزش بازار شرکت، مورد توجه قرار می گیرد. این مفهوم سازی کمک می کند تا توازنی میان گزارش مسائل مالی و غیر مالی، تجسم و کشف سرمایه فکری و مرتبط ساختن چشم انداز استراتژیک با شایستگی های اصلی سازمان، ایجاد شود. از سوی دیگر، وجود دارایی های نامشهود و ارزش آن‏ها کمک می کند، تا حسابداری بتواند شکاف میان ارزش مندرج در ترازنامه و ارزیابی های صورت گرفته از ارزش سازمانی توسط سرمایه گذاران   ( تفاوت ارزش دفتری و ارزش بازاری)، را به نحو مطلوب پر کند.

در گزارش سرمایه فکری اسکاندیا، از نود و یک سنجه­ جدید سرمایه­فکری، و هفتاد و سه سنجه­سنتی، به منظور سنجش بر پایه­اجرای مدل نشانگر، استفاده می گردد.

وجه­انسانی
شاخص رهبری

شاخص انگیزش

شاخص توانمندی

شاخص ارتباطات

تعداد کارکنان

حفظ کارکنان

تعداد مدیران

تعداد مدیران زن

درصد مدیران با مدارک بالا

متوسط سنی

زمان صرف شده برای آموزش

هزینه­آموزش

نفوذ فنآوری اطلاعات

متوسط سال خدمت کارکنان

شاخص توانایی ذهنی در حل مساله

وجه­مالی
مجموع دارایی ها

مجموع دارایی ها به کارکنان

بودجه به کل دارایی ها

سود به کل دارایی ها

فرآیندهای عملیاتی جدید

میزان سود خالص حاصل از فرآیندهای عملیاتی جدید

بودجه به کارکنان (سرانه)

سود به کارکنان (سرانه)

درآمدهای حاصل از مشتریان جدید به کل درآمد

بازدهی دارایی

بازدهی دارایی ها از فرآیندهای عملیاتی جدید

ارزش افزوده به کارکنان (سرانه)

ارزش افزوده به کارکنان فناوری اطلاعات

میزان سرمایه گذاری به فنآوری اطلاعات

ارزش افزوده به مشتریان

وجه­مشتریان
سهم بازار

تعداد مشتریان

بودجه­ی سالانه به مشتریان

از دست دادن مشتریان

نرخ مشتریان

متوسط زمان از قرارداد تا پاسخگویی مشتریان

شاخص رضایت مشتریان

سرمایه گذاری بر فنآوری اطلاعات بر پاسخگویی به مشتریان

هزینه­ی پشتیبانی به مشتریان

هزینه خدمات به نسبت مشتریان در سال

هزینه خدمات به نسبت مشتریان به قرارداد

سرمایه گذاری بر فناوری اطلاعات به کارکنان پشتیبانی و خدمت رسانی

وجه­فرآیندی
شاخص برون سپاری

هزینه بهبود فرآیند به بودجه

قراردادهای بی ایراد و اشکال

تعداد کامپیوتر به کارکنان

تعداد کامپیوترهای شخصی به کارکنان

هزینه های اداری به کارکنان

هزینه­فناوری اطلاعات به کارکنان ظرفیت فنآوری اطلاعات

تغییر در داشته های مرتبط با فنآوری اطلاعات

اهداف کیفیت

عملکرد به اهداف کیفیت

ظرفیت فناوری اطلاعات به کارکنان

عملکرد فنآوری اطلاعات به کارکنان

وجه نوپدید و توسعه ای
هزینه­ی توسعه­شایستگی به کارکنان

شاخص رضایت کارکنان

هزینه های بازار یابی به کارکنان

میزان ساعات آموزش

هزینه های تحقیق و توسعه بودجه

هزینه های آموزش به بودجه

تعداد کارکنان کمتر از چهل سال سازمان

هزینه توسعه­ فنآوری اطلاعات به هزینه­فنآوری اطلاعات

هزینه­آموزش فنآوری اطلاعات به هزینه­فنآوری اطلاعات

سرمایه گذاری بر آموزش به مشتریان

ارتباطات مستقیم با مشتریان در سال

مجموعه پنج وجه­نشانگر اسکاندیا، دارای سی و شش سنجه­پولی است، که با یکدیگر ارجاع متقابل دارند. در نهایت رابطه­زیر برای محاسبه سرمایه فکری سازمان، در این مدل پیشنهاد شده است.

سرمایه فکری سازمان، برابر است با: حاصل ضرب ارزش کل سرمایه­فکری ضرب در، کارآیی سرمایه­ی فکری.و از سوی دیگر برای محاسبه­ارزش بازار نیز می توان فرمول زیر را جمع بندی نمود:

ارزش بازار، عبارت است از: حاصل جمع سرمایه­ساختاری و سرمایه­انسانی ضرب در سرمایه­فکری و جمع این مقدار با سرمایه­مالی.

یکی از مهمترین مزایای نشانگر اسکاندیا، توجه به نقش سرمایه­مشتریان در ایجاد ارزش است. در این میان یکی از چالش های پیش روی این روش، عدم امکان تعیین و تشخیص مولفه های سرمایه فکری با بیشترین تاثیر بر ارزش و میزان ارزش هر مولفه، و بالعکس است.

مدل های تجسمی

دسته­پنجم مدل های مرتبط با سرمایه فکری را می توان با عنوان مدل های تجسمی نامگذاری نمود. هر چند بایستی گفت، نظر به این که پیدایش این مدل ها از قدمت زیادی برخوردار نیست و تاکنون به صورت رسمی در طبقه بندی های مرتبط با سنجش سرمایه­فکری جای نگرفته اند.

هدف اصلی از به کارگیری این مدلها، مجسم سازی راههایی است که منابع نامشهود و سرمایه­ فکری در تعامل برای ایجاد ارزش سازمانی شرکت دارند. در واقع این مدل های در ایجاد درک و تفسیر پیچیدگی های طبیعی سرمایه فکری و همین طور نحوه مشارکت این منابع در مسیر کلی ایجاد ارزش سازمانی از کارآیی مناسبی برخوردارند. در ادامه به معرفی مدل های تجسمی پرداخته خواهد شد.

مدل منشور عملکرد

مدل منشور عملکرد جزو مدل های تجسمی است، که در سال 2002 میلادی توسط دیوید نیلی و همکارانش معرفی شده است، مدل منشور عملکرد چارچوبی نوآورانه جهت سنجش و مدیریت عملکرد است که در زمره نسل دوم مدلهای سنجش به حساب می آید. مهمترین مزیت این مدل نسبت به سایر مدل ها را می توان در توجه و تمرکز ویژه بر ذینفعان سازمان دانست. پیوستاری از ذینفاعان سازمان که شامل: سرمایه گذاران، مشتریان و واسط ها، کارکنان، تامین کنندگان و تنظیم کنندگان می‏شود. اساس این مدل بر شناسایی تقاضاها و انتظارات ذینفعان از سازمان و در مقابل، هر آنچه که سازمان از ذینفعان انتظار و تقاضا دارند استوار است.

مدل منشور عملکرد به سازمآن‏ها کمک می کند تا تصویر شفافی از ذینفعان کلیدی و تقاضاهای آن‏ها به دست آورند. در این راستا، سازمآن‏ها به شناسایی و اتخاذ استراتژیهایی به منظور افزایش امکان اطمینان از انتقال ارزش به ذینفعان خواهند پرداخت.

یکی از مهتمترین موضوعات پیرامون استفاده از مدل منشور عملکرد، توجه نخستین به تقاضای ذینفعان سازمانی به جای توجه به استراتژی است. در واقع در این مدل مبنای سنجش بر پایه شناسایی تقاضا و درخواست های ذینفعان سازمانی استوار است. به طور کلی می توان فرآیند پیاده سازی مدل سنجش عملکرد را در پنج گام مفهومی و بنیادین زیر خلاصه کرد:

  • شناسایی ذینفعان کلیدی سازمان، نیازها و انتظارات ذینفعان کلیدی سازمان به منظور تعیین عامل های موثر در ایجاد رضایت در ذینفعان سازمان.
  • بررسی و اتخاذ استراتژی‏هایی متناسب به منظور تامین عامل های تاثیر گذار بر رضایت ذینفعان سازمان.
  • شناسایی فرآیندهای حیاتی در راستای پیاده سازی استراتژیهای اتخاذ شده در گام پیشین
  • شناسایی و توسعه­ قابلیت های سازمانی مرتبط با اجرای فرآیندهای تعریف شده در گام گذشته.
  • تعریف دامنه­ی همکاری و هم بخشی ذینفعان، به منظور دستیابی و توسعه­ قابلیت های یاد شده در گام قبل.

یکی از مهمترین دلایلی که در طبقه بندی این مدل، در قالب مدلهای تجسمی موثر بوده است، توانایی در ایجاد نقشه ای تجسمی از نحوه­ی ارتباطات درونی فضاهای مختلف عملکردی است.

منبع

محسنی پور گلمغانی، مهدی(1393) ، اندازه گیری سرمایه فکری و رابطه آن با عملکرد سازمانی در شرکت‏های نرم افزاری، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0