مبانی نظری مدیریت دانش

تاريخچه دانش

دانش در سازمان يعني آنچه كه افراد درباره ارباب رجوع، محصولات، فرايند ها، اشتباه ها، و موفقيتها میدانند. دانش يك سازمان مي تواند در ذهن افراد، گرو ه ها و واحد هاي آن، جا گرفته باشد و بخش اصلي فرايند هاي اجرايي، عرف ها و قوانين و مقررات آن محسوب شود .

از طرفي،دانش راتركيبي سازماندهي شده ازوظايف،نقش ها،رويه ها و اطلاعات ،تعريف كرد ه اند.اين تعريف به اين مفهوم است كه اطلاعات را تنها باسازماندهي مي توان به دانش تبديل كرد. كوئن ، دانش را به خرد سازماني تشبيه كرده است. طبق اين ديدگاه، دانش سازماني نه به سازمان، بلكه به افرادي از سازمان مربوط مي شود كه آن را توليد كرد ه اند . دانش افراد، محصول تعاملات اجتماعي آن ها است و ريشه در شرايط اجتماعي و فرهنگي آن ها دارد. تاكيد بر دانش فردي به اندازه دانش سازماني مهم است و هر دو تا حدي بر ماهيت وظايف، سطح آموزش فردي، انگيزه و ميل مديريت به دست كشيدن از وظايف قديمي خود و محول كردن آن ها به كارمندان رده پايين تر تمركز دارند.

با اين حال بت، عقيده دارد كه دانش سازماني، نه به طور كامل در افراد و نه در سازمان ذخيره مي شود. بخشي از دانش در افراد و بخش ديگر درسازمان ذخيره مي شود. به همين دليل، هر سازمان داراي سهمي از افراد با هوش است كه منابع ارزشمند دانش آن سازمان محسوب مي شوند . اما اين فرض كه دانش يك سازمان، جمع افراد با هوش آن است، نيز نادرست است. زيرا اگر دانش در انحصار افراد يك سازمان قرار داشته باشند چگونه سازمان از  آن منتفع مي شود؟ اگر اين طور باشد، با ترك افراد برجسته از يك سازمان، دانش آن سازمان نيز بي ترديد از بين خواهد رفت. بنابراين سازمان ها تنها در صورت سازماني كردن دانش خود مي توانند از آسيب پذيري در امان باشد.

شايد برآورد تعاريف فوق را بتوان در تعريف هولان و فيليپس، مشاهده كرد كه دانش سازماني را مجموعه از سرمايه، قوانين، فعاليت هاي جاري، روند هاي اجرايي، استاندارد ها، و ديگر امور سازمان تعريف كرد ه اند كه رفتار ها اعضاي آن سازمان را شكل مي دهد.

دانش سازماني يا فردي محصول تعامل افراد يا سازمان با يكديگر است و سازمان براي روز آمد سازي و پالايش دانش خود نياز به تعامل با محيط پيرامون خود دارد. بدين ترتيب اطلاعات جديدي وارد سازمان مي شود كه لازم است براي آن فرايندي طراحي شود تا بتوان با استفاده از اطلاعا ت جديد، برنامه هاي جاري را نيز مورد ارزيابي مجدد قرار داد. اين فرايند همان مديريت دانش است كه براي تسهيل در فعاليتهای مرتبط با دانش از قبيل خلق، ضبط و ذخيره، انتقال و كاربردآن استفاده مي شود.

مديريت دانش

اخيرا واژه مديريت دانش در فرهنگ لغات جاي گرفته است. در سال 1989براي آماده سازي مديريت دانش بر پايه فناوري، كنسرسيومي از سازمان ها در امريكا كار خود را آغاز نمود تا پيشگامي خود را براي منظور نمودن مديريت دانش به عنوان سرمايه در سازمان ها اعلان نمايد .اولين كتاب ها درباره فراگيري سازماني و مديريت دانش در سال 1990منتشر شدند. در سال1991 و براي اولين بار مطالبي درباره مديريت دانش در مراكز انتشاراتي مشهور به چاپ رسيد. شايد بتوان گفت كه وسيع ترين كار تحقيقاتي در زمينه مدیریت دانش تا امروز درسال 1995 توسط کوجیه و نافوکا و هیروتاکاتاکی شی ، در سازمان خلق دانش بنام چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می آورند؟صورت پذیرفته است.

منبع

سلیمانی،شاپور(1393)، توانمندسازی براساس ساختار سازمانی و مدیریت دانش،پایان نامه کارشناسی ارشد،

روانشناسی صنعتی سازمانی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0