ماهیت یادگیری

رفتار گرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری تعریف کرده اند، ولی از دیدگاه گشتالت، یادگیری عبارت از کسب بینش های جدید یا تغییر در بینش های گذشته است. چنان که ملاحظه می شود، تعریف های یادگیری با نگرش فلسفی به تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی، ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم دارد. یادگیری با هر بینشی که تعریف شود، اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد و نخستین صفت مشخص آن تغییر است. تغییری که به تدریج رخ می دهد، نسبتاً ثابت و پایدار است و بر اثر تجربه حاصل می شود. از طریق یادگیری، فرد با محیط خود آشنا می شود، در مقابل محیط مقاومت می کند، محیط را تغییر می دهد، برای تأمین احتیاجات خود از آن استفاده می کند، گاهی تحت تأثیر آن قرار می گیرد و زمانی خویشتن را با آن منطبق و سازگار می سازد. در واقع یادگیری فرآیندی است که طی آن رفتار موجود زنده، بر اثر تجربه،

تغییر یابد. جامع ترین تعریفی که تا کنون از یادگیری ارائه شده تعریف هیلگارد و مارکوییز ، است. در این تعریف یادگیری عبارت است از: فرآیند تغییرات نسبتاً پایدارکه در رفتار بالقوه ی فرد بر اثر تجربه ایجاد می شود. این تعریف نسبت به تعاریف دیگر رجحان و برتری خاصی دارد؛ زیرا دیدگاهی جدید از فرآیند یادگیری ارائه داده است و این دیدگاه جدید را می توان در مفاهیمی همچون فرآیند، تغییر، نسبتاً پایدار، رفتار بالقوه و تجربه  جستجو کرد.یادگیری بطور كلي فعاليتي دگرگون‌ساز است؛ كه افراد را براي مقابله با رويدادها و سازش با محيط آماده مي‌سازد و در موقعيت هاي مختلف و در اكثر سطوح زندگي حيواني از بازتاب هاي شرطي جانوران پست تا فرايندهاي پيچيده‌ شناختي افراد آدمي رخ مي‌دهد. آزمايش هاي گوناگون پژوهشگران و زيست‌شناسان درباره گونه‌هاي جانداران در رده‌هاي بسيار پایین نشان داده است كه محرك هاي معيني در شرايط خاصي موجب تغيير رفتار آن ها مي‌شوند. انسان كه كامل ترين و پيشرفته‌ترين موجود كره زمين است. هنگام تولد ناتوان‌ترين و درمانده‌ترين آن هاست و با بيشترين استعدادها براي يادگيري قادر است از تجربه‌هاي خود به بهترين وجه سود جويد و پاسخ ها و تجربه‌هاي آموخته او مهم ترين اندوخته‌هاي رفتاريش را تشكيل مي‌دهند. يادگيري در واقع هم يك رشته فرايند است و هم فرآوردۀ تجربه‌ها. بعضي از فرايندهايي كه در داد و ستد بين موجود آدمي و محيط انجام مي‌گيرد عبارتند از احساس و ادراك، يادآوري، نمادسازي، انديشه‌هاي مجرد و تخيلي و سرانجام رفتار. يادگيري را نبايد منحصراً بصورت پيشرفت هاي مواد درسي كه در كانون هاي آموزشي انجام مي‌شود تصور نمود. وقتي كودكي بتواند توپي را بگيرد يا آن را پرتاب كند، راه برود، حرف بزند، يا آنكه نوجواني دوچرخه ‌سواري و موتور سواري كند و يا وقتي مادري از نوع گريه كودك خود به نياز خاص يا ناراحتي او پي ببرد، در همه اين حالت ها بي‌شك امر يادگيري به وقوع مي‌پيوندد. گرچه گروهي از افراد به سبب آن كه اين گونه رفتارها با درس و مدرسه سر وكار ندارند آنها را يادگيري نمي‌دانند. يادگيري در حقيقت داراي مفهوم بسيار گسترده‌اي است كه در قالب هاي دگرگوني، عادت شكني، ايجاد علاقه، نگرش هاي نو، درك ارزش، ذوق و سليقه و پيشداوري يا حب و بغض پديدار مي‌شود. همچنين، شيوه تركيب و كاربرد معلومات در استدلال، ‌تفكر، نظريه‌پردازي، حل مسئله، احساس و عواطف عميق انساني، خودشناسي و دگرگوني هايي كه در كل شخصيت به وجود مي‌آيند همه از يادگيري مايه مي‌گيرند.

منبع

افراسیاب گوگ تپه،اسماعیل(1393)،مقایسه توانایی حل مسئله دردروس علوم تجربی وادبیات فارسی، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی اورمیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0