ماهیت و معنای خودآسیب رسانی در پژوهش های کیفی
اگرچه در پژوهش های با روش کمی، اطلاعات زیادی درباره عوامل خطر و پیش بینی کننده های خود آسیب رسانی به دست آمده است؛ اما پژوهش های کیفی نیز اطلاعات غنی درباره ماهیت و معنای خود آسیب رسانی فراهم کردهاند که به درک زندهتر و نزدیک تر شدن به تجربه زیسته از این پدیده در دوره نوجوانی کمک میکند. برای مثال نتایج یک پژوهش کیفی بر روی نوجوانان فنلاندی با استفاده از روش تحلیل محتوا سه مقوله اصلی موثر در خود آسیب رسانی را آشکار کرد که عبارت بودند از عوامل موثر در ایجاد خود آسیب رسانی، توصیف عمل خود آسیب رسانی و پیامد های خود آسیب رسانی. عوامل موثر بر رفتار خود آسیب رسانی به دو طبقه کلی عوامل بیرونی و عوامل درونی تقسیم بندی شدند. عوامل بیرونی شامل زیر مقولههای خشونت ، تغییرات اساسی در زندگی، مست بودن یا در حالت بی حسی بودن، علاقه مندی به مکتب شیطان پرستی و دعوا و مرافعه با اعضای خانواده بودند. عوامل درونی موثر بر رفتار خود آسیب رسانی از زیر مقولههای احساس تعارض ،احساس تنهایی، ترس از خشونت، تجربه بیمار بودن یا داشتن حسی متفاوت ،اعتماد به نفس پایین، تجربه هیجان های منفی مانند خشم، غضب و خلق افسرده بود.
نتایج یک پژوهش کیفی در کانونهای اصلاح و تربیت آمریکا نشان داده است،مسئولین مراقبت از سلامت روانی نوجوانان بزهکار اعتقاد به یک طبقه بندی دو بخشی برای انگیزههای خود آسیب رسانی دارند: انگیزه های خودآسیب رسانی را یا واقعی میدانند و خطر خودکشی را بالا دانسته و یا انگیزه ابزاری و توجهطلبی را به این رفتار اسناد میدهند.اعتبار بخشی یعنی نیاز شدید به داشتن حسی از خویشتن که واجد ویژگیهای اصالتمندی، قابل پذیرش بودن و قابل توجیه بودن است، مهمترین مضمون ذهنی نوجوانان خودآسیب رسان از مفهوم و معنای خویشتن است. نتایج یک پژوهش کیفی در شبکه های اجتماعی کشور انگلیس نشان داده است، نوجوانان خودآسیبرسان تصور از خود منفی و بی کفایت دارند، برای توجیه و اعتبار بخشی به خویشتن به منابع بیرونی مانند محیط و حتی تشخیص بیماری روانی تکیه میکنند و برای پذیرفته شدن از سوی دیگران ممکن است خویشتن واقعی خود را تحریف کنند و نگرش منفی و بیمارگونه دیگران به آنها موجب تشدید بی اعتبارسازی خویشتن میشود و آنها از روشهایی مانند انزواگزینی ، قربانیساختن خویشتن، بی توجهی به خویشتن و دلیل تراشیهای عقلانی از نامعتبر پندای خویشتن جلوگیری می کنند.
انگیزه های خودجرحی نیز در پژوهش های کیفی بررسی شده است. برای مثال در دو پژوهش کیفی که اولی بر روی نوجوانان 13 تا 18 ساله با سابقه خود جرحی بود و دومی مطالعهای بر روی دختران جوان شهرنشین مشخص شد خودتنبیهی و خشمهای ابراز نشده انگیزه های اصلی خودجرحی است.در پژوهش دیگری بر روی 37 نوجوان با سابقه خود جرحی بدون خودکشی، انگیزه های غلبه بر بی حسی ، بازگرداندن حس و حال، متوقف کردن تجارب بیگانگی با بدن، رها شدن از حالت های تجزیه یا تعلیق روانی حرکتی و نجات دادن بدن از فشار هیجانها به عنوان انگیزههای خودجرحی شناسایی شدند.همچنین در یک پژوهش کیفی که انگیزه های خودآسیب رسانی را در دختران شهری و حومه شهر با هم مقایسه کرده بود، گزارش شده است که رهایی از احساس افسردگی و آشفتگی هیجانی در دختران حومه شهر و تخلیه خشم و عصبانیت در دختران شهری به عنوان انگیزههای اصلی خودجرحی می باشند.در پژوهش کیفی بر روی 8 زن آسیایی ساکن انگلستان که رفتارهای خودآسیبرسانی مانند خودجرحی و خود مسموم سازی داشتند چهار معنا از روایتهای شخصی این گروه شناسایی شد که عبارتند بودند از:
- یافتن راهی برای رهایی از آشفتگی روانی و نوعی سبک مقابله
- پایان بخشیدن به زندگی
- برقراری ارتباط و ایجاد تغییر در موقعیتهایی که برای ارتباط از شیوه کلامی نمیتوان استفاده کرد و به دست آوردن کنترل بر خود و روابط بین فردی
تقریباً این انگیزهها در پژوهشهایی که بر روی شرکتکنندگان کشورهای اروپایی انجام شده بود نیز تایید شده است. در یک پژوهش کیفی بر روی نوجوانان فنلاندی انگیزه های خودآسیب رسانی عبارت بود ازتجربه احساس زنده بودن، کمک به خود از طریق ابراز یک خواسته درونی ،کمک طلبی، کنترل خود، تنبیه خود، تجربه کردن یک چیز جدید، انجام عملی برای تقرب به درگاه شیطان، پر کردن اوقات فراغت و آزمایش روشی برای کشتن خود.
پژوهش های کیفی با رویکردهای فلسفی برای تبیین تناقض انگیزههای خودجرحی (کاهش شدت هیجان های منفی در برابر افزایش شت تجربة هیجانی) بر روی نقش فرایندهای بدنی نیز تاکید کرده اند. نتایج چند پژوهش کیفی نشان میدهد علت تاثیر خودجرحی در تحقق این انگیزههای متناقض در فرایندهای بدنی است. خود جرحی هم در از بین بردن حالت های تجزیه و تعلیق روانی و جسمی تاثیر گذار است و هم نقش بدن را در تجربه هیجانی بیشتر میکند، به عبارت دیگر نوجوانانی که خودجرحی انجام میدهند، ممکن است در توجه کردن و یکپارچه کردن جنبههای بدنی تجارب هیجانی مشکل داشته باشند که به این نقص، بیگانگی با بدن گفته میشود.بیگانگی با بدن در نوجوانانی که خودجرحی انجام میدهند ممکن است به صورتهای:
- عدم آگاهی از بدن در زمان تجارب هیجانی شدید
- ناهماهنگی در عملکرد بدن و ذهن
- از دست دادن حس مالکیت بدن
- خالی بودن بدن تجربه شود
با این حال پژوهشهای کیفی دیگری به جای بدن بر عکس بر نقش فرایندهای ذهنی مانند نقص در خلق روایتی یکپارچه و شفاف از خویشتن در ایجاد خود آسیبرسانی تاکید دارند.روایتهای نوجوانان از خودآسیبرسانی کاملاً نامنسجم است و آنها نمیتوانند تجارب گذشته و مشکلاتی را که باعث خودجرحی شدهاند با خودجرحی مرتبط کنند؛ یعنی نوجوان به دلیل ناتوانی در اندیشیدن و فهمیدن تجارب ناخوشایند گذشته و به دلیل تحول نیافتن یک خویشتن یکپارچه که تجارب پیچیده و دشوار زندگیشان را با شرایط زمان حال ترکیب و یکپارچه کند، برای مقابله با هیجانها و خاطرات ناخوشایند از خودجرحی استفاده میکنند.
مقایسه اقدام خودکشی و خودجرحی نیز در پژوهشهای کیفی انجام شده است. در پژوهشی با طرح کیفی برای شناسایی تفاوت های خودجرحی با اقدام خودکشی با گروهی از افراد 14 تا 23 سال مصاحبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که معمولاً افراد حتی در زمانی که از شیوه های یکسانی برای این دو رفتار استفاده میکنند به صورت کامل این دو رفتار را متمایز از هم در نظر میگیرند و برخی از نوجوانان این پژوهش خودآسیب رسانی را مرتبط با اقدام خودکشی میدانستند در حالیکه گروهی دیگراین دو رفتار را کاملاً متفاوت از هم میدانستند؛ زیرا انگیزههای دو رفتار را متفاوت میدانستند. در بین افرادی که قائل به تفاوت کیفی بودند اقدام خودکشی زمانی به کار گرفته میشد که فرد دیگر نمیتوانست اثر قبلی را از خودآسیبرسانی به دست آورد. به صورت کلی گوناگونی و تنوع زیادی در رابطه خودآسیب رسانی و اقدام خودکشی وجود دارد. در برخی از نوجوانان قبل از اقدام خودکشی، فراوانی خودآسیب رسانی بیشتر میشود ولی برخی دیگر به کلی این رفتار را کنار می گذارند زیرا سود سابق را برایشان ندارد؛ گروهی از نوجوانان ممکن است پس از اقدام خودکشی به صورت ناگهانی در یک دوره کوتاه بلافاصله پس از اقدام خودکشی، خود آسیبرسانی را متوقف کنند.بیشتر پژوهش های کیفی خودآسیب رسانی توسط متخصصین جامعه شناسی یا متخصصین روانپرستاری انجام شده است و ویژگی برجسته این پژوهش های کیفی، بررسی جنبه های نمادین و عوامل مرتبط کننده خودآسیب رسانی با شرایط فرهنگی خاص یا نقش نابرابری اجتماعی در استفاده از خودآسیب رسانی از نوع خودجرحی به ویژه در زنان بوده است. در معدود پژوهشهای با مضامین روانشناختی بیشتر تاکید روی توصیف وضعیت و معنابخشی به علایم خودجرحی براساس واژگان فلسفی انجام شده است.
منبع
خانی پور،حمید(1393)، رفتارهای خود آسیب رسانی در نوجوانان:ماهیت،احتمال خودکشی و نقش عوامل روانشناختی و همسالان ،پایان نامه دکتری روانشناسی ،دانشگاه علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید