فرهنگ و گردشگری

در اکثر موارد فرهنگ علاوه بر اینکه عنصر مهمی در توسعه توریسم محسوب می شود، یکی از ذینفعان این توسعه نیز به شمار می آید. فرهنگ عامل مهمی در ایجاد جذابیت برای توریست های خارجی و همچنین جذب توریست های داخلی و تشویق آنها به سرمایه گذاری محسوب می شود.

در طول قرن بیستم، توریسم و فرهنگ به عنوان دو متغیر کاملاً مجزای از هم فرض می شدند و به منابع فرهنگی به عنوان میراث گردشگاه نگریسته می شد و به طور گسترده ای به سطح تحصیلات مردم محلی و زیربنای هویت فرهنگ ملی و محلی مربوط می شد. از سوی دیگر به توریسم به عنوان فعالیت های مربوط به استراحت، جدای از زندگی روزمره و فرهنگ مردم محلی نگریسته می شد. این مساله در اواخر قرن بیستم، تغییر چشم گیری یافت و نقش منابع فرهنگی در جذب توریست و برطرف ساختن نفرت از یکدیگر مشهود شد. بویژه از 1980 به بعد، توریسم فرهنگی به عنوان منشأ مهمی برای توسعه اقتصادی به شمار می آید .

گردشگري فرهنگي براي آشنايي ميراث هاي هنري و فرهنگي،آداب و رسوم، بناهاي تاريخي با هدف هاي آموزشي، تحقيقاتي و پژوهشي، صورت ميگيرد. گردشگر فرهنگي مايل به آشنايي با فرهنگ مناطق مختلف، خواهان كاوش در چشم اندازهاي فرهنگي جوامع انساني و درك آن ها است. در اين نوع گردشگري به جذابيت هاي فرهنگي توجه مي شود. از قبيل موزه ها، نمايشگاه ها، اركسترها، نمايشنامه ها، هنرهاي دستي، معماري و…در ايران علاوه برموارد فوق، آيين هاي سنتي نظير تعزيه، مراسم چهارشنبه سوري، جشن هاي مذهبي زرتشتي و اسلامي، عزاداري ها مانند محرم و…نيز از جذابيت هاي فرهنگي مي تواند تعريف شود. گردشگري فرهنگي برجسته ترين روش هاي مبادلات فرهنگي بين مردم كشورها و ارزشمندترين روش هاي گفتگوي درون فرهنگي است. صنعت گردشگري اغلب ؛  آداب و رسوم  و؛  سبك زندگي غير بوميان را به عنوان جاذبه هاي توريستي عرضه مي كند؛ مي فروشد. گردشگران نيز اغلب خواستار عرضه آن نوع از فرهنگ و سبك زندگي هستند كه به طور قابل ملاحظه اي با فرهنگ و روش زندگي خودشان متفاوت باشد.

امروزه در بسياري از كشورها جهانگردي بهترين وسيله براي اعتلاي فرهنگ به شمار مي رود و مي تواند به لحاظ فرهنگي و اجتماعي تغييراتي را روي جوامع ميزبان داشته باشد. در واقع گردشگري قبل از آنكه به عنوان يك پديده اقتصادي مطرح باشد يك امر فرهنگي است، به گونه اي كه در پيرامون آن آثار فرهنگي بسياري شكل مي گيرد. گردشگري انسان را با فضاهاي جغرافيايي، انسان ها و فرهنگ هاي ديگر آشنا مي سازد.اين آشنايي مقدمه اي براي شناخت بيشتر انسان از خويش است .اين در حالي است كه فرهنگ خود به عنوان جاذبه اصلي گردشگري محسوب مي شود. بدون فرهنگ كه تفاوت ها را ايجاد مي كند همه جا شبيه هم خواهد بود و گردشگري عينيت نخواهد داشت .

تمايل به شناخت پديده ها و كسب آگاهي از ناشناخته ها از خصايص اصلي است كه انسان از ديرباز به وجود آن در نهاد و فطرت خود پي برده است. نمود اين خصيصه در بسياري از رفتارها و انديشه هاي بشر قابل مشاهده است از جمله سير و سفر، تحرك و جابجايي براي ديدن، شنيدن و احساس كردن آنچه كه قبلاً تجربه نكرده يا به آن علاقمند نبوده ايم. اين خصيصه رفتار بشري مانند ساير خصلت هاي رفتاري او، ماهيتي فرهنگي دارد؛ به اين معني كه انگيزه ها، اهداف و رفتار گردشگران و ميزبانان با توجه به فرهنگي كه به آن تعلق دارند، از جامعه اي به جامعه ديگر متفاوت است .به بيان ديگر، گردشگري پاسخي به نياز فطرت جستجو گر انسان به كشف اسرار زندگي گذشتگان، آشنايي با فرهنگ ملل ديگر و گريز از يكنواختي محيط كار و زندگي معمولي است؛ از اين رو گردشگري فعاليتي فرهنگي است.

گردشگري با ا نسان و انگيزه ها، خواستها و آ رزوهاي او كه منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد، به حدي كه مي توان گفت محرك اصلي گردشگري، در واقع همين اختلاف فرهنگ هاست: گردشگري فرهنگی، بخش مهمي از تقاضاي جهاني گردشگري را تشكيل مي دهد. طبق آمار سازمان جهاني گردشگري 37 درصد گردشگري بين الملل با انگيزه فرهنگي انجام مي شود و اين تقاضا سالانه در حال افزايش است. رشد گردشگري فرهنگي و گردشگري ميرا ث به عنوان عناصر گردشگري نوين، توجه سياست گذاران و محققان را در سراسر دنيا به خود جلب كرده است، به طوري كه امروزه در ادبيات گردشگري مطالب زيادي درباره گردشگري فرهنگي به چشم مي خورد .

منبع

جوادیان،ابوالفضل(1392)، تاثیر ابعاد فرهنگی بر توسعه و تقویت گردشگری،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0