فرسودگی شغلی

مفهوم فرسودگي شغلي براي اولين بار توسط فرودنبرگر؛  معرفي شد. فرودنبرگر فرسودگي شغلي را حالتي از خستگي و يا ناكامي مي داند كه به علت از خودگذشتگي فرد و همچنين روش زندگي  در محیط کار  و يا ارتباطاتي كه منجر به وصول نتيجه دلخواه نميشود، بوجود مي آيد .در تعریف دیگر مي توان فرسودگي شغلي را، همان نشانگان خستگي جسماني وهيجاني دانست كه در نتيجه توسعه گرايشات منفي شغلي و ازدست دادن احساس وعلاقه نسبت به كار در فرد، ايجاد مي شود .

فاربر ؛ در تعريف فرسودگي شغلي مي نويسد: فرسودگي شغلي سندرمي است مركب از خستگي جسمي و عاطفي كه در نتيجه مواجهه مستقيم و درازمدت فرد با مردم و در شرايطي كه از لحاظ هيجاني طاقت فرساست، در وي ايجاد مي شود و همچنین در زمينه تعاريف ارايه شده در رابطه با فرسودگي شغلي، فابر نتيجه مي گيرد كه كليه متخصصان در تعريف اين پديده در رابطه با چند نكته، اتفاق نظر دارند. به عبارت ديگر، كليه آنان مي پذيرند كه فرسودگي شغلي به نحوي با زندگي دنياي پيشرفته و به ويژه به محيط كاري، مربوط مي شود. تقريبا كليه متخصصان به طريقي فرسودگي شغلي را در رابطه با تنيدگي شغلي مي دانند. چرنيس؛  نشانگان فرسودگي شغلي را چنين تعريف كرد: كاهش انگيزه در كار، پاسخ درگيريهاي شديد، عدم رضايت،كناره گيري رواني و خستگي عاطفي.

به نظر ماسلاچ؛  فرسودگي شغلي عبارت است از كاهش قدرت سازگاري فرد براثر عوامل فشارزا و نشانگان خستگي جسمي وهيجاني. این نشانگان منجر به ايجاد خودپنداره منفي درفرد، نگرش منفي نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با ديگران مي گردد. اين نشانگان ممكن است فرد را به سوي انواع بيماري هاي رواني و جسماني سوق دهد.در تعریف دیگر فرسودگي يك حالت از توان افتادن رواني ، عاطفي و جسماني است كه به دنبال درگيري طولاني مدت با اموري كه بار عاطفي زيادي را طلب مي كنند ايجاد مي شود. افرادي كه از اين حالت رنج مي برند علائمي مانند از بين رفتن توان جسماني ، احساس بي ياوري و احساس نااميدي را از خويش نشان مي دهند.  ارزيابي آن ها از خودشان منفي بوده و نگرش آن ها نسبت به كارشان ونسبت به افرادي كه موقع كار با آن ها سرو كار دارند و حتي نسبت به خود زندگي منفي است .

از ديدگاه ترزا و لاوک؛  مي توان فرسودگي شغلي را همان نشانگان خستگي جسماني و هيجاني دانست كه در نتيجه ي توسعه ي گرايشات منفي شغلي و از دست دادن احساس و علاقه نسبت به كار در فرد ايجاد مي شود .درتعريف ديگري از فرسودگي شغلي چنين آمده است، فرسودگي شغلي نوعي كيفيت رواني يا پديده رواني- رفتاري است و زماني به وجود مي آيد كه كيفيت عملكرد شغلي فرد تنزل كرده باشد و درطولاني مدت، به مرحله ايست برسد.در تعريفي ديگر فرسودگي يك فرد نتيجه فشار كاري است كه منجر به سازگاري ناهنجار و اجراي كار نامرغوب مي شود. نیک بخت، فرسودگي را به عنوان يك تجربه روانشناسي منفي كه واكنش به استرس كاري مرتبط مي باشد، تعريف  کرده است. محمدی فرود ، فرسودگي  را سندرمي از فرسايش احساسي ، زوال شخصيتي و مشكلات شخصي می داند  كه در ميان كارمندان روي مي دهد.

منبع

الماسی،شهپر(1393)، رابطه ی بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی با سلامت روان در بین کارکنان ادارات،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0