فرایند درمان
مینوچین ، درمان را به عنوان تغییر ساختاری می بیند که کارکرد خانواده را تغییر میدهد، به گونه ای که بهتر بتواند از عهده انجام تکالیف ضروری برآید. خانواده درمانی ساختاری بر اساس سه مرحله همپوش که مبتنی بر سه تکنیک اصلی SFT می باشد، مورد عمل در می آید:
- الحاق
- قانون گذاری
- اصلاح یا تغییر ساختاری
الحاق
در مشاوره ساختاری با خانواده، اولین گام مهم و حیاتی، ملحق شدن به خانواده است. زیرا اعضای غیرمعتاد خانواده معمولاً تمایل دارند که بیشتر دفاعی باشند. اعضای غیر معتاد، بارها به خودشان و دیگران در جلسه درمان می گویند ؛ چرا من اینجا هستم؟ من که معتاد نیستم؟
از طریق برقرار کردن اتحاد با هر عضو خانواده، درمانگر، فعالانه احترام، درک و پذیرش خودش را به خانواده و اعضای آن انجام می دهد. این شامل شنیدن و تأیید کردن داستان هر عضو خانواده از رنجشهای خانواده است که اعضای خانواده را از رنجش و عدم شنیدن یا درک هیجانات شدیدشان خلاص می سازد . الحاق به خانواده این اجازه را می دهد که بدانند درمانگر – از طریق کاربرد تناوب های درست ارتباطی با اعضای خانواده- آنها را درک کرده است . فرایندهای الحاق از طریق تقلید- تقلید کردن حالت، سبک عاطفی یا محتوی عاطفی در جهت تحکیم ارتباط درمانی- صورت می گیرد. اگر خانواده به صندلی شان تکیه کند، بنابراین، درمانگر هم این را خواهد کرد و اگر خانواده به صورت خیلی جدی روی صندلی بنشیند، او نیز چنین کاری را خواهد کرد .
قانون گذاری
در تکنیک قانون گذاری درمانگر از اعضای خانواده می خواهد که مشکل را برون ریزی کنند یا درباره آن صحبت کنند یا به اعضای دیگر خانواده در زمان مناسب پاسخ دهند. درمانگر خانواده را همچنانکه آنها تعامل می کنند، در عمل مورد مشاهده قرار می دهد . قانونگذاری بر اساس تعاملات بین اعضای خانواده و درمانگر در جلسه درمان صورت می گیرد. این مداخلات، فرایند های جاری و پویایی های ارتباطی خانواده را ارزیابی و روش های جدید تعامل بین اعضای خانواده را ایجاد می کنند. برای مثال، یک نوع از قانون گذاری برای مصرف کنندگان مواد ممکن است این باشد که درمانگر، والدین و نوجوان وابسته به مواد را که از لحاظ عاطفی از همدیگر دور هستند را هدایت می کند تا به صورت مستقیم درباره رابطه خودشان با همدیگر صحبت کنند . نوع دیگر قانون گذاری ممکن است این باشد که درمانگر خیلی زیاد به والدین سهل گیر کمک کند تا در مقابل رفتار نوجوان در جلسه درمان، بایستند. تکنیک هایی نظیر آنچه ذکر شد در خانواده درمانی برای مصرف کنندگان مواد زیاد مورد استفاده قرار می گیرد تا تغییرات هنجاری در حوزههای اقتدار، ارتباط و تماس هیجانی با خانواده های سوء مصرف کننده مواد ایجاد شود. اینجا فرضیه اصلی این است که بهبوددر عملکردخانواده با بهبود در عملکرد فردی جوان و مصرف کننده مواد مرتبطست و اشکال دیگر رفتار مشکل ساز احتمالاً کمترخواهدشد .
اصلاح یا تغییر ساختاری
اصلاح یا تغییر ساختاری، شامل :
- چالش کردن با واقعیت جاری خانواده است زیرا اعضای خانواده می توانند به تبیین های جایگزین که افکار خشک یا سخت شان را به چالش می کشد، توجه کنند.
- تکالیف خانگی برای ترغیب اتحادهای جدید با خانواده
- سد کردن الگوهای تعاملی ناکارآمد
- تقویت کردن الگوهای تعاملی سالم
- فراهم کردن آموزش و راهنمایی برای اعضای خانواده، در جهت فراهم کردن حمایت های لازم برای یکدیگر .
درمانگر از روش های درمانی که در ساختار خانواده تغییر ایجاد میکند، استفاده می نماید. هدف در این مرحله رشد قابلیت های ساختاری خانواده است که برای مقابله با موقعیت های استرس زا در آینده مناسب است . مشکل ساختاری عمده دیگری که در خانواده ها دیده می شود، سیستم والدینی ضعیف است. نقش خانواده درمانگر ساختاری این است که به والد یا والدین کمک کند که نقش فعالتری در خانواده ایفا کنند. هدف مداخلات ساختاری این است که به والدین کمک کند به عنوان اعضای خانواده، در ایجاد قواعد و نظم در خانواده توانمند شوند. خانواده درمانی ساختاری فرض میکند که این مداخلات منجر به سازمان دهی و کنترل بیشتر در خانواده می شود.
منبع
نامنی،ابراهیم(1392)، اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار – ساختاری در درمان ( قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد،پایان نامه دکترای تخصصی،روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید