فرایندهای مدیریت دانش

مفهوم سازي از مديريت دانش و مديريت دانش، قدري دشوار به نظر می آيد. برخي از صاحبنظران براي عملياتي كردن مديريت دانش از مفهوم فرايند استفاده مي‏كنند، زيرا از ديدگاه آنان، فرايند مديريت دانش مستمراً در سازمان وجود داشته و حضور آن در يك مقطع كوتاه نتيجه‏اي نخواهد داد؛ بلكه نتيجه آن در حضور مستمر آن بعنوان ركن اساسي در سازمان‏ها روشن مي‏گردد. بر اين اساس، فرايند مديريت دانش شامل شش فرایند اصلی است که عبارتند از: شناسایی دانش، اکتساب دانش، توسعه دانش، به اشتراک گذاشتن دانش، بهره کیری از دانش، نگهداری از دانش.زمانی که این فرایندها در سازمان استقرار یابند، یک نظام مدیریتی میتواند شکل گیرد که به همه مدیران کمک خواهد تا شروعی موفق داشته باشند. با توجه به این که در مقوله مدیریت دانش مدل‏های متنوعی مطرح گردیده است ولی یکی از مدل‏هایی که جنبه بسیار کاربردی و عملی در سازمان‏ها دارد، به نام مدل  Roob and Roomhardt probeset به نام عناصر بنیادی مدیریت دانش است.

شناسایی دانش: شناسایی دانش متخصصان یکی از ضروریات اصلی در زمینه تحقیق مدیریت دانش در سازمان‏های دانشی است، چرا که با شناسایی دانش‏های ذخیره شده در اذهان کارکنان می‏توان ضمن بررسی نقاط قوت آنها به نقایص و تعدیل دانش تخصصی افراد با دانش مورد نیاز سازمان همت گمارد.یک راه برای شناسایی دانشی که باید در اختیار گرفته شده و کسب گردد، انجام ممیزی دانش است.

اکتساب و جمع آوری دانش: در طول تاریخ بشر، انسان‏ها همواره در جستجوی دانش بوده‏اند چرا که دانش اندوزی را باعث موفقیت می‏دانستند دانش هم می‏تواند از داخل و هم از خارج سازمان کسب شود.

توسعه دانش: توسعه به طور کلی به مجموعه‏ای از فعالیت‏های سریع و خلاق، نظام یافته و برنامه ریزی شده گفته می‏شود که در جهت گسترش مرزهای شناخت علمی و گنجینه دانش انسان و جامعه باشددر خصوص تأثیر پیشنهادات کارکنان، سازمان‏ها برای ترغیب کارکنان در حال معرفی ساختارهای جدیدی هستند تا بر پایه پیشنهادات تصمیم گیری کنند، عمل کنند و به آنها پاداش دهند.

اشتراک دانش و توزیع دانش: وقتی می‏کوییم فردی دانش خود را توزیع می‏کند، به این معنی است که فرد، فرد دیگری را با استفاده از دانش، بینش، و افکار خود راهنمایی می‏کند تا او را کمک کند که موقعیت خود را بهتر ببیند.

بهره گیری از دانش: در این مرحله، تمام توجه مدیریت دانش به این نکته متمرکز است که دانش موجود در سازمان‏ها، کاربردی شود تا به سوددهی سازمان بینجامد.

ذخیره و نگهداری دانش: ذخیره دانش بخش مهمی از مدیریت دانش است؛ با این وجود زمانی که شرکت‏ها دوباره سازماندهی می‏شوند ارزش حافظه سامانی اغلب دست کم گرفته می‏شود اما در مورد دور انداختن بخش‏های کهنه شده تجارب گذشته شرکت نباید به سادگی تصمیم گرفت.

رده‏بندی مدل‏های انتقال دانش

همانگونه كه گفته شد، مدل‏هاي بسياري راجع به انتقال دانش پيشنهاد شده كه داراي فرايندهاي متفاوتي هستند. دسته‏بندي مدل‏ها به دوگونه است؛ يكي از نظر ديدگاهي كه زمينه ساز مدل‏هاست و ديگري با توجه به مراحل فرايندي مدل‏هاي ارايه شده است.مرور رده‏بندي‏هاي مدل‏هاي دانش ارايه شده توسط “كاكابادسه”در مقاله‏اي با نام ” مرور ادبيات انتقال دانش ” در مجله مديريت دانش چهار گروه از مدل‏ها به شرح زير اشاره دارد:

مدل‏هاي شبكه‏ای

در اين نوع از مدل‏ها، تمركز بر روي ارتباطات، كسب، تسهيم و انتقال به طريق تبادل اطلاعات افقي است. دانش‏هاي مهم در شبكه اي متشكل از افراد كه به وسيله ابزار مختلف به هم مي‏پيوندند، نهفته است و آگاهي از اين بينش‏ها و اطلاعات، خارج از گروه‏ها و تيم‏هاي رسمي، عاملي كليدي به شمار مي‏رود. در اين نگرش، ساختن روابط اجتماعي، سرمايه اجتماعي و قائل بودن روابط متقابل، به عنوان كار و فعاليت اصلي دانش، مورد توجه قرار گرفته است.

مدل‏هاي شناختي

دانش به مثابه دارايي سازماني است كه نياز به دستيابي دقيق، بيان، ذخيره، اندازه‏گيري، نگهداري و انتشار كنترل شده دارد. ايجاد ارزش از طريق كاربرد متوالي بهترين روش‏هاي حاصل و نيز پرهيز از خطاهاي ناآشكار ريشه‏يابي شده و كتبي و نيز بهره بردن از درس‏هاي آموخته شده به دست مي‏آید. در اين نگرش بر روي استفاده دوباره، تكثير استانداردسازي و حذف روش‏هاي قديمي كه كارآيي خود را از دست داده‏اند، تمركز مي‏شود.

مدل‏هاي انجمني/ارتباطي

   در اين مدل‏ها درباره ويژگي‏هاي گروه‏هاي كاري كه بايد داراي قابليت‏هايي چون، خودسازماندهي، فراگيري مستمر و تبادلات غير رسمي باشند، بحث مي‏شود. دانش در تفكري ايجاد مي‏شود كه در يك انجمن گردش مي‏كند؛ جايي كه زبان مشتركي وجود دارد، اعتماد اجازه بهره‏برداري از مكاشفه‏ها را مي‏دهد، ممكن است آرايه‏هاي نهفته به صورت خلاقانه برنامه‏ريزي شود و نشانه‏هاي مهم و راه‏حل‏هاي كاري متوالي به وسيله بيان داستان‏هاي كاري منتشر مي‏شوند.

مدل‏هاي فلسفي

در اين مدل‏ها بازارها و فرايندهاي داخلي بر پايه گفتگوي دوطرفه در يك زمينه استراتژيك، پرسش در مورد فرضيات و كندوكاو مداوم درباره رفتار رقبا، مورد توجه قرار مي‏گيرد. اين ديدگاه، شخصي سازي را مقدم بر كدكردن مي‏داند و تكنولوژي كمي را مورد استفاده قرار مي‏دهد. همچنين محرك‏هاي فرهنگي اصلي براي اين كار، حفظ ارتباط آزاد(تبادل نظر)، تشويق، انعكاس نظرات، كنكاش خلاقانه و اثبات عقيده و نظر است.با توجه به تجربيات سازمان‏هاي پيشرفته در زمينه مديريت دانش، تركيب مدل‏هاي شبكه، فلسفي و انجمني به همراه استفاده از مدل شناختي، تركيبي مناسب براي مديريت دانش در سازمان است و محرك‏هاي اصلي در اين راستا؛ ارتباطات و روابط، اعتماد، همدلي، انجمن گفتگوي دو جانبه عميق و تكنولوژي براي دستيابي به گفتگو وبرقراري ارتباط با ثبات هستند.

منبع

 سليمي، مستانه(1394)، رابطه بين مديريت دانش با چابكي سازماني كاركنان، پايان نامه كارشناسي ارشد،  تكنولوژي آموزشي، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0