فاکتورهای موثر در گسترش خودکارآمدی
فراگیرانی که بطور معمول به خوبی می دانند ، چه چیزهایی را می توانند یا نمی توانند انجام دهند درباره خودکارآمدی شخصی شان عقیده درست و منصفانه ای دارند. مبارزه طلبی باعث افزایش خودکارآمدی فراگیران می شود. فاکتورهای مهمی در خودکارآمدی موثر هستند ، از جمله: موفقیت ها و شکست های قبلی، پیغام های رسیده از دیگران، موفقیت ها و شکست های دیگران. بطور کلی چهار منبع خودکارآمدی عبارتند از:
- موفقیت در عملکرد: به ایجاد مهارت همراه با موفقیت اشاره دارد که در نتیجه تجارب شخصی ایجاد می شود، ایجاد مهارت همراه با موفقیت در یک وظیفه، منجر به افزایش خودکارآمدی درک شده، می شوند.
- تجارت عاریتی؛ جانشینی: که به افراد تحت آموزش، افرادی را معرفی می کنند که قابلیت های مشابه آنها دارند و آن رفتار را با موفقیت انجام داده اند.
- ترغیب کلامی:جهت متقاعد کردن مردم از طریق بحث در این زمینه که آنها می توانند یک فعالیت را انجام دهند، صورت می گیرد، مثلا استفاده از تشویق و تحسین کلامی
- برانگیختگی فیزیولوژیکی ؛ هیجانی: افراد برای قضاوت در مورد قابلیت های خود به بازخورد فیزیولوژیکی شان متکی هستند. ایجاد علائمی مثل اضطراب ، خستگی و…… باعث عدم کارآمدی می شود. تفسیر علائم و استفاده از روشهایی برای کاهش اضطراب می توانند کارآمدی درک شده را ارتقاء دهد.
خوداتکایی بهعنوان یک باور تعریف میشود که در آن یک فرد دارای استعدادها و صلاحیتهای مورد نیاز میباشد و میتواند رفتارهای مورد نیاز برای موفقیت کاری را به معرض نمایش بگذارد. تفکر و اندیشهی خوداتکائی شاخهای از اعتماد به نفس یا یک تفسیر از واژه خوداحترامی درباره کار و فعالیت میباشد. کارکنانی که حس موثر بودن در آنان بالاست ؛ یعنی اعتماد به نفس دارند، برای کارهای ویژهای که به درک بالایی از انتظار گرایش دارد مناسب میباشند. بنابراین به احتمال زیاد توسط آنان سطح بالایی از تلاش انتخاب و اعمال خواهد شد. چرا بعضی از کارکنان در وظایف محول شده خوداتکایی بالاتری نسبت به سایر کارکنان دارند؟ شکل زیر میتواند چنین تفاوتهایی را تشریح نماید .
وقتی کارکنان سطوح سودمندی یا تاثیرگذاری برای وظایف محول شده را در نظر میگیرند آنان ابتدا به کارهایی که در گذشته انجام دادهاند توجه مینمایند. معلومات گذشته نشاندهنده میزان موفقیت یا شکست کارکنان در اجرای وظایف مشابه مربوط به گذشته میباشد. آنان همچنین تجارب موثر را مد نظر قرار میگیرند که از مشاهدات و مباحثهها با سایر افرادی که چنین وظایف مشابهی را انجام میدهند حاصل میشود. خوداتکایی همچنین بوسیله ترغیب شفاهی نیز دیکته میشود، چون دوستان، همکاران و رهبران میتوانند کارکنان را متقاعد سازند که آنان میتوانند از عهده انجام امور برآیند.
در نهایت موثربودن بوسیله اشارات احساسی ؛ هیجانی دیکته میشود، یعنی احساس ترس یا اضطراب میتواند شبهاتی را درباره اجرای وظایف بوجود آورد، درحالیکه سربلندی و غرور و نیز شور و اشتیاق میتواند سطوح اطمینان را تقویت نماید. در کنار همدیگر این منابع، سختی الزامات وظایف و مناسب بودن منابع شخصی و موقعیتی را بهصورت موثر تجزیه و تحلیل مینمایند. این عوامل همچنین محتوای سخنرانیهای مربیان در پایان نیمه اول وقایع ورزشی را یادآوری مینمایند. چنین صحبتهایی معمولاً شامل استناداتی به گذشته و پیروزیها ؛ کارهای اجرا شده در گذشته ، صحبتهای روحیه بخش و نیروبخش درباره چگونگی یک تیم خوب ؛ ترغیب شفاهی و تشویقهایی جهت نیروی تازه دادن به تیم ؛ اشارات احساسی و هیجانی میباشد.
منبع
قربانی، داریوش(1393)، اهمیت نسبی عوامل استرس زای چالشی در خوداتکایی با تأکید بر تیپ شخصیتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اجرائی، دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید