عوامل موثر بر توانمندسازی منابع انسانی
توانمندسازی، تکنولوژی موثر و پیشگامی است که هم برای سازمانها، مزیت راهبردی ایجاد میکند و هم برای کارکنان فرصت میآفریند. ابزاری شناخته شده که در دو دهه اخیر به عنوان شیوه نوین ایجاد انگیزش در نیروی انسانی ارائه شده و میتواند موفقیت سازمانها را تضمین کند. در این بین بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی اهمیت ویژهای مییابد. عوامل مختلفی در آسانسازی، تسریع و اثربخشی فرایند توانمندسازی کارکنان دخالت دارد. در یک جمعبندی، عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان را میتوان به شرح زیر معرفی کرد:
مشخص بودن هدفها، مسئولیتها و اختیارات در سازمان: کارکنان باید از مسئولیتها و شرح وظایف خود، هدف و ماموریت سازمان و مراحل و فرایندهای کاری آن آگاهی داشته باشند. غنیسازی مشاغل و ارتقای شغلی کارکنان: سازمان باید در جهت به روز شدن اطلاعات فنی و تخصصی کارکنان و افزایش محتوای شغلی آنها اقدام کند. همچنین به منظور برآورده کردن اصل جانشین پروری در سازمان، میتوان از فنون چرخش مشاغل استفاده کرد.
داشتن روحیه خوب و تعلق خاطر سازمانی: به منظور فراهم کردن این دو عامل، باید به کارکنان در سازمان احترام گذارد و در جهت رفع مشکلات شخصی، آنها را یاری و کمک کرد. برای ابداع، نوآوری و خلاقیت در کارکنان باید زمینههای مناسب آن فراهم شود و مدیریت ارشد سازمان اطمینان حاصل کند که کارکنان تمایل به انجام اموری که به آنها واگذار شده است را دارند.
وجود اعتماد، صمیمیت و صداقت: سازمان باید فضای مثبت و روابط کاری دوستانه را میان کارکنان ایجاد کند و از سوی دیگر اعتماد میان مدیران و کارکنان را افزایش دهد. ترغیب و تشویق: وجود تناسب در ترغیب (پاداش معنوی) و تشویق (پاداش مادی) کارکنان برای کاری که آنها انجام میدهند، توزیع مناسب امکانات رفاهی در سازمان و تناسب ارتقای شغلی کارکنان با شایستگی آنها میتواند باعث اثربخشی توانمندسازی کارکنان شود.
وجود روحیه مشارکت و کارگروهی: به کارگیری نظرها و ایدههای کارکنان در تصمیمگیریها و نیز همکاری آنها در بهبود و پیشبرد امور سازمان، تفویض اختیار به کارکنان در سطوح مختلف، مشارکت دادن کارکنان در ارائه پیشنهاد برای بهتر انجام شدن کارها و کنترل کارهای اجرایی کارکنان توسط خودشان، میتواند به شکل مشارکت و کار گروهی، در افزایش توانمندسازی کارکنان در سازمانها تاثیرگذار باشد.
وجود ارتباطهای شفاف کاری: شامل برقراری ارتباط و دسترسی آسان کارکنان به مدیران و سرپرستان خود، وجود شفافیت و روشن بودن ارتباطهای کاری کارکنان با مدیران و سرپرستان و اطلاع داشتن کارکنان از امور جاری شرکت در حوزههای کاری خود و… است.محیط سالم و ایمن کاری: از جمله عوامل موثر که کم و بیش در سازمانها روی آن تاکید میشود محیط سالم و ایمن کاری است. اهمیت به ایمنی و سلامت کارکنان در محیط کار، ایجاد موقعیتهای مناسب کاری برای کارکنان و کاهش فشار و تنشهای موجود در محیط کار میتواند از جمله موارد مرتبط با توانمندسازی کارکنان باشد.
بهینهسازی فرایندها و روشهای کاری: شفاف و مشخص بودن گردش کار و اطلاعات در سازمان، مستندسازی و روشهای کاری و بازنگری دورهای و اصلاح روشهای کاری و سادهسازی امور، از عوامل موثر در برآورده شدن بهینهسازی فرایندها و روشهای کاری است که روی توانمندسازی سازمان و کارکنان موثر است.وجود اطلاعات، دانش و مهارت شغلی: برای تامین توانمندسازی کارکنان، وجود امکانات برای توسعه مهارتهای شغلی در سازمان، وجود زمینههای آموزش موثر و کارا در سازمان و داشتن اطلاعات فنی و تخصصی در ارتباط با پستها میتواند مفید و موثر باشد.
سبک مدیریت و تاثیر آن بر توانمندسازی
یکی از عوامل تاثیرگذار بر توانمندسازی، سبک مدیریت مدیران سازمان است. همزمان با تغییرات سریع در مهارتهای مورد نیاز کاری، همکاری مدیران و کارکنان برای ایجاد موفقیت الزامی است، لذا مدیر جدید در سازمان توانمند به جای اینکه تنها به حل مسائل بپردازد باید گروه خود را در انجام دادن کارها مشارکت دهد. نقش مدیر در سازمانهای سنتی، کنترل شدید نیروی کار بود، ولی در سازمانهای جدید و مدرن امروزی انسانها توانمند میشوند تا خود تصمیم بگیرند و اداره امور را در دست داشته باشند.
توانمندسازی با مفهوم سنتی سازمان فاصله بسیاری گرفته است. در چند دهه گذشته صاحبنظران برجسته و سرشناسی همچون کریس آرگریس، وارن بنیس و رنسیس لیکرت استدلال کردهاند که برای دستیابی به تعهد کارکنان در کار و خشنودی شغلی و بهرهوری بیشتر، مشارکت آنان در تصمیمگیری امری حیاتی و بنیادی است. پژوهشهایی نیز که در خصوص فنون مدیریت ژاپنی صورت گرفته است از جمله تئوری Z اوچی موید این نکته است و دانشمند علوم رفتاری، مارشال ساشکین چنان به ارزش مشارکت معتقد است که میگوید مشارکت کارکنان نه تنها کارساز است، بلکه کاربر آن از سوی مدیریت یک ضرورت اخلاقی است.
مدیریت مشارکتی˝، مفهومی اساسی در توانمندسازی به شمار میرود. پژوهشها در دو بخش روابط صنعتی و تحقیقات مدیریتی بیانگر این است که مشارکت کارکنان در سازمان شامل توانمندسازی و کار تیمی است و ارتباط مثبتی بین میزان مشارکت، رضایت، انگیزش و عملکرد کارکنان وجود دارد. توانمندسازی فرایند سهیم کردن قدرت با دیگران بوسیله ساختار غیرمتمرکز و تفویض اختیار است. توانمندسازی به درگیر کردن افراد و قادر کردن آنان به مالک شدن فرایندها و پیامدهای کارشان توجه دارد. توانمندسازی دادن یک حس اعتماد، انرژی، تعهد، مسئولیت و غرور به افراد در کارشان میباشد. توانمندسازی در سازمانهای امروزی یک اصل حیاتی است. درجه توانمندسازی به درجه تفویض اختیار وابسته است.
مدیریت مشارکتی، نیازمند واگذاری مسئولیت و ایجاد فضایی از تحرک برای کارکنان است. در این ارتباط مهم است که مدیریت به تشخیص تواناییهای بالقوه کارکنان پرداخته و به شناسایی و انجام اقدامات صحیح در جهت حل مشکل کیفی نائل شود. تیم خودراهبر نگرشی جدید به نحوه ارتباط بین کارکنان، مدیران و سازمان است. تیمهای درگیر در مسئله توانمندسازی، متشکل از گروههای کوچک کارکنان هستند که در زمینه حل مشکلات خاص سازمان که به کیفیت و بهرهوری مربوط است با هم کار میکنند که این خود یک روش مدیریت مشارکتی است. مشارکت وقتی صورت میگیرد که یک گروه برنامه ریزی، اجرا و بهره بردن از منابع و انجام فعالیتها را تقسیم میکند.
منبع
داودی، فتانه(1393)، تاثیر توانمندسازی منابع انسانی بر عملکرد سازمان، پایاننامه كارشناسی ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید