عوامل تعیین کننده موفقیّت ازدواج و رضایت زناشویی

استون و شاکلفورد ، عوامل تئوری مرتبط با رضایت زناشویی را اینگونه بیان می کنند:

  • شخصیت
  • توجه
  • صمیمیت و محبت
  • داشتن فرزند.

 در پژوهش بنی جمالی و همکاران ، علل از هم پاشیدگی خانواده ها و نیز موفقیت ازدواج زوج های جوان را شامل موارد ذیل عنوان کردند:

  • کمی سن جوانان به هنگام ازدواج، فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کم بودن سواد، پایین بودن سطح شغلی، دخالت بی مورد اطرافیان، پدیده طلاق والدین زوج های ناموفّق، وابستگی مالی زوجین به والدین، همه از عوامل تهدید کننده زندگی مشترک زوجین جوان بودند؛
  • عدم همسویی زوجین در جهات مختلف موجب اختلاف زناشویی بین زوجین می شود؛
  • تشابه نظرات زوجین به عنوان عامل تداوم بخش زندگی مشترک شناخته شد؛
  • وجود بیماری های جسمی، روانی و اختلالات رفتاری اعلام نشده از سوی همسران و خانواده های آنها عامل سستی روابط بین زوجین تلقی شد.

مهم ترین عوامل شناخته شده در بهبود کیفیت زندگی زناشویی و افزایش رضایت

مهارت های ارتباطی:ارتباط نقش مرکزی در ازدواج ایفا می کند؛ به گونه ای که از لحاظ ویژگی های زناشویی مشخّص شده است که ارتباط موثر و کارآمد میان شوهر و همسر مهم ترین جنبه ی خانواده های دارای عملکرد مطلوب می باشد . رویکردهای ارتباطی اغلب با سه فرض اساسی به بررسی ازدواج و روابط زناشویی می پردازند:

  • تعارض های زناشویی غیر قابل اجتناب اند، هدف درمان های ارتباطی حذف کامل این تعارض ها نیست بلکه تلاش می کنند تا به آنها جهت دهند و آنها را در مسیرهایی سازنده به کار اندازند؛
  •  ارتباط در دو سطح کلامی و غیر کلامی روی می دهد و یکی از دلایل اصلی بروز اختلاف های زناشویی، ناهماهنگی پیام هایی است که به طور همزمان توسط این دو سطح منتقل می شوند؛
  •  همسران در شیوه های برقراری ارتباط با یکدیگر تفاوت دارند .

تقابل:یک منبع بسیار با اهمیت رضایتمندی در ازدواج عبارت است از پاداش هایی که طرفین به یکدیگر می دهند. زن و شوهرهای شادکام در عوض پاداش هایی که از یکدیگر دریافت می کنند به همدیگر پاداش می دهند، اما رفتارهای تنبیه کننده طرف مقابل را نادیده می گیرند. آنها در مورد رفتار خوب تقابل دارند اما رفتار ناخوشایند طرف مقابل را تلافی نمی کنند، بر عکس، زوج های ناراضی رفتار پاداش دهنده یکدیگر را نادیده می گیرند اما دائماً با تنبیه کردن رفتار نامطلوب طرف مقابل، دست به مقابله به مثل می زنند.

مهارت های حل مسئله:بین دو نفر همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد و شیوه اداره و حلّ اختلاف ها با شادکامی ازدواج ارتباط دارد. زوج های ناراضی ظاهراً مشکل را نادیده می گیرند. اما این زوج ها، مشکلات خود را از یاد نمی برند، در عوض آنها را همچون سندی لاک و مهر شده حفظ می کنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ مجدّداً آن را به جریان بیندازند. این در حالی است که در خانواده های دارای کارکرد خوب، زوج ها نه تنها به وجود تعارض زناشویی اذعان دارند بلکه این تعارض و مشکلات به شیوه موثّری حل می شوند .

عوامل شناختی: تاثیر منفی باورهای غیر منطقی یا در نهایت معیارهای غیر واقع نگرانه ای که افراد در مورد روابط صمیمانه دارند را بر الگوهای تعامل و رضایت همسران مورد تاکید قرار دارد. هالفورد ، بیان می کند زوجین مشکل دار، بیشتر مشکلات رابطه شان را به همسرشان نسبت می دهند و فکر می کنند وی از روی عمد به گونه ای ناخوشایند با آنها رفتار می کند. در مقابل، زوجین خوشبخت، احتمالاً بیشتر رفتارهای منفی را به شرایط محیطی موقت نسبت می دهند.

هیجان و مهارت مندی هیجانی:همان گونه که کردوا، گی و وارن  ، بیان می کنند پژوهش در زمینه هیجان، در زمینه اتفاق می افتد. زمینه اول ، ظرفیت و شدت پاسخدهی هیجانی را در ازدواج بررسی کرد. در این حیطه مشخص شده است که زوج های آشفته نسبت به غیر آشفته، عاطفه منفی تری را نشان می دهند. حیطه دوم، نقش هیجانات مختل از قبیل افسردگی و اضطراب را در سلامت زناشویی بررسی کرد. این حیطه پژوهشی یک رابطه نیرومند میان عاطفه افسرده و آشفتگی زناشویی را نشان داده است. حیطه سوم، نقش هیجانات را در زوج درمانی بررسی نمود. از نظر این حیطه پژوهشی اصل یا ریشه آشفتگی رابطه در عواطف منفی است که در تعامل با همسر آشکار می شود.

صمیمیت و خود افشاسازی:تجربه صمیمیت درمیان زنان ومردان متفاوت است.زنان خودافشایی درزمینه احساسات رابعنوان صمیمیت زیاد میدانندومردان داشتن فعالیتهای مشترک باهمسررانشانه صمیمت میدانند

عملکرد جنسی:رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد. پژوهش رزن ، میرز و هاتویی ،حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیش بینی کننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمان های بعدی است. طبق نظر اسپنس ، رابطه جنسی کم و ناخوشایند،منشا تعارضاتی درزوجین مشکل دار است و ازسوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون  ، مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوج ها برای بهبود  رابطه کلی خود با طرف مقابل.

ویژگی های شخصیتی:هر چند بسیاری از تفاوت های شخصیتی طبیعی است و به تفاوت زیادی در رضایتمندی از رابطه منجر نمی شود، ولی دو مورد خاص وجود دارد که مشخص شده است تاثیر زیادی بر مشکلات ارتباطی و طلاق دارندو به نوعی این مشکلات را پیش بینی می کنند: یکی ناتوانی در تنظیم عواطف منفی ؛ عصبی بودن و دیگری سبک دلبستگی همراه با ناامنی .

سبک های دلبستگی

اولین بار هازن وشیور ، مطرح کردند که سبک های دلبستگی منعکس کننده تمایزات اساسی در بازنمایی های ذهنی عشق رمانتیک بزرگسالان هستند. صیادپور، با اشاره به پژوهش های انجام شده در این زمینه بیان می کند که افراد ایمن با ابراز صمیمیت و بیان عواطف خود بر پایه عشق و دوستی شرایطی را فراهم می آورند که موجب برخورداری بیشتر آنان از احساس رضایت می شود؛ افراد پرهیزی ودوسوگرا، با فاصله گرفتن عاطفی و اضطراب،کیفیت ارتباط زناشویی رامنفی ارزشگذاری می کنند.

فردیت  و تمایز خود

طبق نظر برادشاو  ، باور زن و شوهر نیمه بهتر یکدیگرند در واقع نشان دهنده ی اشتباه فرهنگی در زمینه ازدواج است. نقش های جنسی انعطاف پذیر در این فرهنگ به این معتقد است که با کنار هم گذاردن دو نیمه­ی انسان یک شخص کامل ایجاد می شود. برداشت به گونه ای است که انگار یک دوم ضربدر یک دوم مساوی یک می شود، و حال آنکه یک دوم ضربدر یک دوم مساوی یک چهارم است که از یک دوم کمتر است. به همین دلیل وقتی دو نفر برای تکمیل شدن ازدواج می کنند، در مقایسه با آن زمان که کامل و تکمیل نبودند، ناقص تر می شوند و این علت بسیاری از شکست های ازدواج هاست. بنابراین افرادی که از وضعیت درونی سازمان یافته تری برخوردارند در نظم دادن به وضعیت طرف مقابل نیز موفق تر می باشند.

بهداشت روانی و جسمی:ارتباط میان ناراحتی روان شناختی و عدم رضایت زناشویی در بیماران متأهّلی که طیف وسیعی از مشکلات روان شناختی را تجربه می کنند به اثبات رسیده است در میان اختلالات روان شناختی عمده، افسردگی به طور وسیع تری مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که ارتباطی قوی با آشفتگی زناشویی دارد .

سن:هر چه سن ازدواج پایین تر باشد احتمال از هم گسیختگی خانواده بیشتر می شود، زیرا در سنین پایین، افراد از قابلیت های لازم برای ایفای نقش همسری بی بهره اند. در عین حال، ازدواج در سنین بسیار بالا نیز خطر طلاق را افزایش می دهد .

تحصیلات

 میراحمدی زاده و همکاران ، گزارش نمودند که سطح تحصیلات زوج های متقاضی طلاق به طور معنی داری کمتر از سایر زوج هاست که این یافته مویّد نتایج حاصل از آن دسته از پژوهش هاست که در طبقات اجتماعی پایین تر و افراد دارای تحصیلات کمتر، میزان طلاق بیشتر است.

درآمد و شغل:درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایتمندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین دائماً درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایتمندی زناشویی پایین خواهد بود. رضایتمندی شغلی به ویژه برای شوهرها، با خشنودی زناشویی رابطه دارد.

ایفای نقش:ایفای نقش به انجام وظایف اصلی اشاره می کندکه برای تداوم زندگی زناشویی لازمست.نقشهایی که مسئولیت بیشتررابر دوش یکی از همسران قرار میدهد،خطر مشکلات ارتباطی را افزایش می دهد.

 نقش زیاده از حد و باری که روی دوش همسران و به ویژه زنان می گذارد، با استرس، آشفتگی و افسردگی همراه است؛ استرس و افسردگی نیز به نوبه ی خود مشکلات ارتباطی را تداوم بخشیده و افزایش می دهد .

فرزندان:مرور تحلیلی توانگ، کمپبل و فاستر ، نشان داد که والدین رضایت زناشویی پایین تری را در مقایسه با غیر والدها گزارش می دهند. هم چنین ارتباط منفی معناداری بین رضایت زناشویی و تعداد فرزندان وجود دارد. تفاوت در رضایت زناشویی در میان مادرانی که کودک نوزاد داشتند مشهود ترین میزان را داشت. برای مردان این اثرپذیری به طور مشابه از سنّ فرزندان صورت می گرفت. اثر والد بودن بر رضایت زناشویی در میان گروه های اجتماعی- اقتصادی بالا منفی تر است. این داده ها مبین آن هستند که بعد از تولّد فرزندان، به دلیل تعارضات مربوط به نقش و محدود شدن آزادی، رضایت زناشویی کاهش می یابد. با این وجود مثال های بسیاری وجود دارند که کودکان، رضایت را بهبود یا افزایش می دهند یا حداقل اثر منفی ندارند.

حمایت خانوادگی و اجتماعی:هالفورد ، معتقد است، میزان حمایت های عاطفی ؛ مانند گوش دادن همدلانه به درد و دل های همسر و عملی ؛ مانند کمک کردن به دیگران که زوجین به یکدیگر ابراز می کنند به طور قابل توجّهی رضایتمندی از رابطه را در عرض سال های اولیه ازدواج پیش بینی می کند.

عوامل فرهنگی:در فرهنگ های مختلف، ازدواج الگوهای فرهنگی خاص خود را دارد. برای مثال ازدواج برای زوج های آمریکایی در مرحله اول،درگیر شدن دریک رابطه صمیمانه،در میان گذاشتن احساسات بطور آشکار و انجام فعالیت ها بطور مشترک است.برعکس صمیمیت زناشویی اولویت خانواده های ایتالیایی نیست .

منبع

اکبرزاده،مژده(1393)، سلامت روان و تاب‌آوری فرزندان بر اساس رضایت زناشویی و سبک‌های دلبستگی مادران، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0