علل نقص بينايي
بيشتر مشكلات بينايي از بد شكلي و بدكاري چشمناشي ميشود. بيشتر اختلالهاي بينايي در كودكان سنين مدرسه در نتيجه حوادثي هستند كه قبل از تولد يا حين تولد يا بلافاصله بعد از تولد روي ميدهند. هاتفيلد، يك طبقهبندي كلي و مختصر از اختلالهاي بينايي بعنوان سببشناسي معرفي ميكند:
مشكلات انكساري: شامل نزديك بيني، دور بيني، آستيگماتيسم يا تاربيني.
ناهنجاريهاي عدسي: شامل انحراف عدسي، آب مرواريد يا كدر شدن عدسي، فيبروپلازي يا سخت شدن بافت پشت عدسي.
نقايص شكبيه: شامل پيدايش رنگدانه و تحليل شبكيه و آسيب شبكيه ناشي از ديابت و مشكلات كنترل عضله: شامل لوچي، نيستاگموس، تنبلي چشم.
ساير ناهنجاريها: شامل آب سياه، ضربه، اختلال در ديد يا كوررنگي .
كم بينايي و نابينايي عللي است كه درزيربه آنهااشاره ميشود:
- عوامل مادرزادي: اين نوع آسيب از بدو تولد با كودك است ضربه جنين يا نوزاد در حين تولد، بيماريهاي مادر به هنگام بارداري و يا عوامل ژنتيكي از عوامل ايجادكننده كم بينايي و نابينايي است.
- عوامل ژنتيكي وراثتي: اين نوع از آسيب تحت تأثير يك ژن نهفته بوجود ميآيد. مانند، نارساييهاي انكسار نور .
- عوامل محيطي كه خود به دو دسته تقسيم ميشود:
- شامل بيماريهاي عفوني, مننژيت، آسيب مغزي، بيماريهاي چشمي, كاتاراكت يا آب مرواريد، گلكوم يا آب سياه، تراخم، بيماريهاي ناشي از فقدان ويتامين A،
- ناهنجاريهاي بينايي كه به علت آبله، مخملك، مسموميت الكلي، ضربه و تصادف پيش ميآيد ميشود.
نحوه برخورد فرد نابينا با نقص بينايي
در زمينه پذيرش و عدم پذيرش واقعيت نابينايي دو گروه وجود دارند:
- آنها كه واقع بينانه با نابينايي خود برخورد ميكنند. آينده نگر، مستقل و پر تحرك هستند و نابينايي را مشكلي جدي تلقي نميكنند. آنها با يك سلسله تعديلها، تطابقها و تحمل ناملايمات، صبورانه خودرابادنياي نابينايي سازش ميدهندوزندگي كاملاً طبيعي راطي ميكنند.داراي خود كفايي جسماني،اعتماد به نفس،استقلال مالي و موقعيت اجتماعي ميباشند.
- آنهايي كه توانايي سازگاري با نابينايي خود را ندارند ونميتوانند براي هموار ساختن عوارض و عواقب معلوليت خود چارهاي بينديشند و به مرور زمان به اشخاص بيكار و متكي و بلاتكليف تبديل ميشوند كه نه تنها به حيثيت فرد، بلكه به حيثيت رواني و اجتماعي ساير افراد نابينا نيز صدمه ميزنند. اراده، اميد و انگيزه ندارند واصولاً معلوليت خود را درك نميكنند. برخي از آنها قوه تصميمگيري و تعيين مسير و حركت سازنده را ندارند و تحت فشارهاي رواني بسيار شديدي هستند. وجه اشتراكي كه در بين نابينايان كمتحرك و افسرده و نا اميد ديده ميشود نداشتن انگيزه و هدف است. آنها از چهار خلصت خودكفايي جسماني، اعتماد به نفس، استقلال مالي و موقعيت اجتماعي برخوردار نميباشند. آنها نه تنها بار نابينايي و محدوديتها و وابستگيناشي از آن را به دوش ميكشند، بلكه احساسات راكد و منفي نسبت به شخصيت خود دارند و وجود خود را بيهوده و باطل ميپندارند.
منبع
یزدیان اصفهانی،سمانه(1390)،اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی برسازگاری ونگرش دختران بانقص بینایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی کودکان بانیازهای خاص،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید