علل خودکشی

درباره‌ی علت خودکشی تحقیقات زیادی انجام شده و عوامل ارثی، خانوادگی، اجتماعی، روانی، روان­نژندی و روان پریشی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. آن‌چه مسلم است عمل خودکشی را نمی‌توان تنها به یکی از این عوامل منتسب کرد، بلکه همیشه دسته‌ای از عوامل در تعامل با یکدیگر در کار بوده‌اند، برخی از محققان، خودکشی را یک سندرم  دانسته‌اند، اما در عوامل سازنده و مکانیسم آن نظر و کشفیات جداگانه داشته‌اند. سوتر، خودکشی را چارچوب «سندرم کمبود اقتدار» می‌داند. این سندرم موجب کمی پیوستگی و ضعف اتصال شخصیت و سلوک فرد می‌شود. موقتی بودن روابط بین انسان‌ها موجب آن می‌شود که فرد خودکشی را، راه‌حلی آسان برای رفع مشکلات خود بداند. هیم ،خودکشی را حاصل بازی ظریف و شکننده‌ی فرایند‌های همانندسازی و یکپارچه‌ کردن تعارض‌های کودکی دانسته است. افراد جوانی که خودکشی می‌کنند دچار حالات افسردگی، شیزوفرنی ساده تا بیماری روانی بوده‌اند. اکثر آن‌ها حالات غیر عادی خود را در حدی نشان می‌دهند که نمی‌توان آن‌ها را در طبقه‌ی خاصی از بیماری‌های روانی قرار داد. افراد افسرده تنها گروهی‌اند که بیش‌ از همه در معرض خودکشی قرار دارند. یعنی اگرچه خودکشی گاهی در غیاب افسردگی روی می‌دهد و اکثر افراد افسرده مرتکب خودکشی نمی‌شوند، اما افسردگی عامل مستعد کننده‌ی نیروی برای خودکشی است. برآورد شده است که هشتاد درصد بیماران خودکشی‌گرا به طور قابل ملاحظه‌ای افسرده‌اند. خودکشی بطور کلی محصول و نتیجه‌‌ی درد روانی است و منبع اولیه این روان درد نیز نیازهای نابرآورده‌ی روان‌شناختی است. اساس رفتارهای انسان به طور بدیهی مبتنی بر نیازهای زیست‌شناختی اساسی و بنیادی است. مثل نیاز به اکسیژن، غذا، آب و درجه‌ی حرارت مناسب، اما پس از رفع این نیازها، نیاز انسان به کاهش تنش‌های درونی پیش می‌آید که آن هم از رهگذر ارضای نیازهای روان‌شناختی تحقق می‌یابد، از جمله: نیاز به پیشرفت، پیوند و رابطه، تسلط یافتن، سالم ماندن، خود مختاری، دوست داشته شدن، کمک، شناخت مسایل و بسیاری نیازهای دیگر به طور کلی، مابخش عمده‌ای از زندگی خود را برای رفع نیازهای روان‌شناختی خویش صرف می‌کنیم. وقتی فرد خودکشی می‌کند، در واقع می‌خواهد درد روانی خود را از بین ببرد؛ دردی که ناشی از ارضاء نشدن نیازهای حیاتی او است. تعیین این که چه نوع جوانانی ممکن است به خودکشی مبادرت کنند، دشوار است؛ زیرا هر نوجوانی ممکن است این کار را انجام دهد با وجود این، افرادی که گوشه‌گیر بوده مزاحمتی برای دیگران ایجاد نمی‌کنند، بیش‌ از دیگران در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار دارند. این نوجوانان اغلب علاقه‌ دارندکه مورد توجه قرار گیرند اما رفتار آن‌ها در خانه و مدرسه به گونه‌ای است که نمی‌تواند توجه کسی را جلب کند. گرچه تعیین کردن نشانه‌هایی که زنگ خطر مبادرت به خودکشی‌اند دشوار است، اما پاره‌ای از نشانه‌ها می‌توانند زنگ خطری جدی باشند.

در مجموع عوامل زمینه ساز خودکشی به شرح زیر می­باشند:

وجود بی ثباتی و مشکلات طولانی در خانواده و ابتلای فرد به اختلالات روانی، مشکلات و ناتوانی­های شناختی و مهارتهای مقابله، وجود سابقه اقدام به خودکشی درفرد و والدین آنها ووجود اختلالات روانی در والدین .

عوامل آشکار ساز رفتار خودکشی در تعدادی از تحقیقات با عناوین زیر مشخص شده است:

مشکلات و بحران­های تربیتی و انضباطی، وجود تعارض در روابط بین فردی، درگیری با والدین یا همسالان، طرد شدن، مشکلات تحصیلی داغدیدگی ، درگیری­های عاطفی و جدا شدن از افراد مورد علاقه، داستان­های عاطفی و خودکشی دوستان و نزدیکان.در کنار این دو دسته عوامل اصلی در مورد خودکشی عوامل دیگری نیز مطرح است که به آن ها عوامل خطرزا گفته می­شود. از جمله این عوامل که در تحقیقات آمده است سن، جنس، افسردگی، اختلالات سلوک، سوءمصرف مواد و دارو، عزت نفس پایین، ناامیدی، درماندگی، تنهایی و احساس گناه را می­توان بر شمرد . افکار و رفتار خودکشی در حدود سن 12 سالگی و همراه با نوجوانی تظاهر نموده و از حدود این سن به بعد هم اقدام به خودکشی و هم خودکشی افزایش پیدا می­کند.

منبع

قاسمی،مهشید(1393)،بررسی نقش پیش بینی کننده ی ویژگی های شخصیتی دراقدام به خودکشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0