عزت نفس از ديدگاه قرآن، احاديث و دانشمندان اسلامي
در قرآن كريم چند معني براي نفس آمده است:
- در قرآن از نفس ابتدائاً به معني جان يا حيات حيواني ياد ميشود. «براي نفس چيزي نيست مگر آنكه بميرد به اذن پروردگار ( و ما كان لنفس ان تموت الا باذن ا…) آل عمران آيه 145».
- نفس به معني روان يا نفس انساني آمده است: «مبادا کسی به کیفر آنچه کسب کرده به هلاکت افتد( ان تبسل نفس بما كسبت لیس لها). در اين مورد نفس همان مجموعه حالات رواني است كه خاصيت ادراكي، انفعالي و افعالي دارد (انعام آيه 70).
نقش والدين در شكل گيري عزت نفس
والدين را از نظر نقشي كه به عنوان مربي اجرا ميكنند، ميتوان به چهار گروه تقسيم كرد:
- والدين مستبد؛
- والدين بيتفاوت ؛
- والدين آزاد ؛
- والدين با اقتدار. والدين زورگو ، پرتوقع هستند؛
نظارت بسيار شديدي بر رفتار فرزندانشان اعمال ميكنند و خواستههاي خود را با زور، تهديد و تنبيه به اجرا در ميآورند. بيشتر اوقات، فرزندان به اين نوع رفتارها پاسخ مثبت نميدهند. فرزندان چنين والديني خيلي زود غمگين ميشوند، بدخلقي نشان ميدهند، متجاوز بار ميآيند و مشكل آفرين ميشوند. بر عكس، «والدين بيتفاوت» براي فرزندانشان محدوديتي قائل نميشوند. آنها توجه و علاقهاي نسبت به فرزندان خود نشان نميدهند و از آنها پشتيباني عاطفي نميكنند. رفتار اين گونه والدين موجب عدم رشد سالم شخصيت فرزند ميشود.
فرزندان چنين والديني زياده طلب، نافرمان و عنان گسيخته بار ميآيند و در تعاملهاي اجتماعي و بازي با همسالان خود، به طور مؤثر و سالم مشاركت نميكنند. والدين آزاد، با محبت هستند و از نظر عاطفي حساسند. اما براي رفتار فرزندانشان مرزي قائل نيستند. آنها گرچه پذيراي رفتار فرزندانشان و مشوق آنها هستند، اما نقش مهمي در ساخت شخصيت آنها ندارند. جاي تعجب است كه فرزندان اين گونه والدين در بعضي موارد به فرزندان والدين زورگو شباهت دارند و بيشتر اوقات رفتارشان ناگهاني، بدون تفكر، ناپخته و خارج از كنترل است.
اما، والدين با اقتدار ، بهترين بستر را براي رشد فرزندان خود، به خصوص پرورش عزت نفس در آنها فراهم ميآورند. اين والدين ضمن اين كه به فرزندان خود علاقه نشان ميدهند و نسبت به آنها احساس عاطفي دارند، براي رفتار آنان مرزهاي معيني را تعيين ميكنند؛ به طوري كه فرزندان از پيش ميتوانند واكنش پدر و مادر را در مقابل هر يك از رفتارهاي خود حدس بزنند . اين نوع رفتار از جانب والدين موثرترين اثر مثبت را بر رشد اجتماعي فرزندان ميگذارد. فرزندان چنين والديني كنجكاوترين و مستقلترين افراد جامعه بار ميآيند و عزت نفس بالايي پيدا ميكنند. عملكرد ساير افراد خانواده به جز پدر و مادر، مانند برادر و خواهر كوچكتر يا بزرگتر نيز ميتواند نقش مهمي در ميزان عزت نفس كودكان داشته باشد. والدين آگاه در مورد رفتار خود نسبت به فرزندانشان به مطالعه ميپردازند و به طور عملي از راهكارهاي مثبت در تربيت فرزندان استفاده ميكنند و بدين وسيله ميزان عزت نفس آنها را بالا ميبرند .
والدين، به اين اصل اعتقاد دارند كه افراد با عزت نفس بالا، در جهت ارتقاء گام برمي دارند. ايجاد ديدگاه مثبت نسبت به رويدادهاي زندگي در فرزندان، به تقويت عزت نفس آنان كمك بزرگي ميكند. يكي از رويدادهايي كه باعث كاهش عزت نفس در فرد ميشود، «شكست» است. پدر و مادر ميتوانند فرزند «شكست خورده» را در مورد آن واقعه به طور منطقي توجيه كنند و تعريف صحيحي از كلمه «شكست» به او ارائه دهند. به او بياموزند، افرادي كه در زندگي هدف دارند و تلاش ميكنند به هدف خود برسند، ابتدا وسايل و راهكارهايي را براي خود انتخاب ميكنند. استفاده از بعضي از اين وسايل و راهكارها امكان دارد هميشه موفقيتآميز نباشد.
فردي كه مثبت انديش و هدفدار است، در ارادهاش تزلزل روي نميدهد و با اتكا به خود، هر شكست را يك فرصت طلايي ميشمارد و با تجزيه و تحليل علل عدم موفقيت، بهترين بهرهبرداري را از موقعيت پيش آمده ميكند. به عبارت ديگر، افرادي كه به نفس خود متكي هستند، به اصل «الخير في ماوقع» ايمان دارند و از نتايج يك رويداد بد، با جديت و سعي تمام استفاده ميكنند. با چنين طرز فكر و ديدگاهي است كه فرزند تشويق ميشود يأس و نااميدي را ازخود دور سازد و به اقدامي جديد و استفاده از راههاي ديگر دست زند. انساني كه پوياست، طبيعي است كه در مسير آزمايش و خطا گاهي با شكست نيز روبرو شود و اين مسأله نبايد خارج از انتظار وي باشد.
افرادي در زندگي شكست نميخورند كه هرگز دست به عمل هدفمند نميزنند. به عبارت ديگر، ترس از شكست، بعضي انسانها را منفعل بار ميآورد. شكست، تجربه بسيار ارزشمندي است. براي اين كه در ذهن فرزندان اين طرز فكر مثبت نسبت به رويدادها، بهتر و سريعتر شكل بگيرد، پدر و مادر ميتوانند به آنان از طريق آشنا كردنشان با زندگي بزرگان كمك كنند. زندگي بزرگان و افرادي كه به عنوان برترينها در جوامع بشري مطرح شدهاند، الگوي خوبي براي تقويت عزت نفس است .
نقش عوامل ديگر در تقويت عزت نفس
در تعامل با اجتماع، فرد براي نوع قضاوت ديگران نسبت به خود اهميت زيادي قائل ميشود. به ديگر سخن، تا حد زيادي شخص همانگونه خود را ميبيند كه فكر ميكند ديگران او را ميپندارند و نسبت به سراپاي وجودش، سر و وضعش، رفتارش، وضعيت تحصيلياش و ديگر وجوه شخصيت خود به قضاوت ميپردازند. در محيط آموزشي، قضاوت ديگران درباره موفقيتها يا شكستهاي تحصيلي فرد، او را نسبت به نمره بسيار حساس ميكند. از اين رو به طور مداوم، دستاورد تحصيلي خود را با ديگران مقايسه ميكند. اگر عملكرد وي در كلاس درس خوب باشد، عزت نفسش افزون ميشود و بر عكس، گرفتن نمره پايين موجب تزلزل عزت نفس در وي ميشود.
معمولاً در موقعيت شكست تحصيلي، دانشآموز ممكن است به دو گونه متفاوت عكسالعمل نشان دهد. بعضيها عدم موفقيت خود را به كم كوشي خود نسبت ميدهند و با تلاش پيگير، براي جبران نمره پائين خود اقدام ميكنند. بعضي ديگر دلسرد ميشوند و به خود نسبتهاي منفي ميدهند؛ مانند اين كه: « من اصلاً استعداد ندارم» يا: «من بيهوشم.». اين طرز فكر مخرب و انديشه منفي نسبت به خود، دست كشيدن از تلاش بيشتر، تسليم شدن در برابر شكست، افت تحصيلي بيشتر و بحرانيتر شدن وضع را به دنبال دارد. در مورد اين دسته از دانشآموزان،كمك فوري مشاور و اطمينان خاطر دادن به آنها نسبت به تواناييهايشان بسيار ضروري است. بهتر است مشاور، دانشآموز و دبير درس مربوط، در جلسهاي كنار هم بنشينند و سعي كنند، راههاي مناسبي براي موفقيت بيشتر وي در آن درس پيدا كنند .
از بعد آموزشي، عامل ديگر در كاهش ميزان عزت نفس، تغيير دادن مدرسه محل تحصيل دانشآموز است. معمولاً محيط جديد تحصيلي، باعث افت درسي ميشود و بعضي از افراد براي وفق دادن خود با موقعيت جديد به زمان زيادي نياز دارند. پس نتيجه ميگيريم كه مدرسه در مجموع، يك عامل محيطي بسيار مؤثر در رشد يا سركوب عزت نفس شخص است. عامل موثر ديگر، تغييرات فيزيولوژيكي دوران بلوغ است كه بر فرد فشارهاي رواني و جسمي وارد ميكند و منجر به غمزدگي او ميشود. نگرش منفي شخص نسبت به خود كه حاصل اين تغييرات است، عزت نفس او را خدشهدار ميكند .
منبع
صالحی،سلیمه(1393)، سبک های اسنادی با پیشرفت تحصیلی و عزت نفس در دانشآموزان دبیرستان ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاد اسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید