طبقه بندي شخصیت
شخصیت داراي دو جنبه متمایز است:
- صفات ظاهري یا شخصیت برونی.
- صفات باطنی یا شخصیت درونی. صفات ظاهري شخصیت، خواه بدنی، خواه روانی بگونه اي محسوس نمایان است و صفات باطنی یا درونی آشکارنیست. طبقه بندي شخصیت ، دیرین و باستانی است .
در قسمت ذیل به انواع طبقه بنديها میپردازیم:
بقراط و جالینوس
بقراط بدن انسان ر ا آمیزه اي از چهار خلط: خون، بلغم، صفرا و سودا میدانست که این چهار خلط در رابطه با عناصر چهارگانه طبیعت: آب، خاك، آتش و هوا است و بنا به نظر این پزشک یونانی، خون شخص بهنجار، هر چهار عنصر را به مقدار مساوي دارد. در سده دوم میلادي جالینوس بر پایه نظر بقراط این عقیده را پیدا کرد که مردم بر حسب غلبه هر یک از چهار خلط مذکور در بدن داراي یکی از چهار مزاج صفراوي، دموي، بلغمیو سوداوي خواهند بود که هر یک از این مزاجها همراه صورت و سیرت خاص خود به این شرح است:
- صفراوي مزاج: باریک اندام و پوست بدنش معمولاً گرم و خشک، تنفس تند، اخلاقاً تند خو، زود خشم، جاه طلب و برتري جو، حسود و ثابت قدم است و چنین میپنداشتند که آتشی مزاج بیش از دیگران آمادگی جنائی دارد.
- دموي مزاج: سینه فراخ دارد، جریان خونش تند و ظاهرش خوش آب و رنگ است. اخلاقاً خوشگذران، خوشبین، فعال و از نظر ذهنی سطحی است.
- بلغمیمزاج: تنومند و پر چربی و با شکمیبر آمده و عضلاتش سست است. اخلاقاً زود آشنا، اجتماعی و کم فعالیت است.
- سوداوي مزاج: دراز اندام، سیه چرده و بدنی ضعیف دارد؛ از نظر اخلاقی مضطرب و بدبین است. پر جنب و جوش است ولی پایداري و استقامت ندارد .
کرچمر
طبقه بندي کرچمر، که یادآور انسان شناسی جنایی لومبروزست، بیش از هر طبقه بندي دیگر مورد توجه جرم شناسان واقع شده و به کار گرفته است.
سه تیپ اصلی کرچمر که در کتاب او به نام مورد بررسی قرار گرفته عبارتند از:
- ساخت بدن و منش : تیپ استخوانی یا لاغر اندامان: افراد داراي این تیپ داراي قدي بلند، بدنی لاغر و ضعیف و شانههای باریک و چهره کشیده میباشند، از نظر اخلاق و منش دیر جوش، گوشه گیر و منزوي هستند. از نظر جرم شناسی، تیپ استخوانی قسمت عمده تبهکارن مالی را تشکیل میهند.
- فربه تنان: افراد این تیپ تنومند، داراي شکمیبر آمده، سینه اي فراخ، عضلاتی نرم و بدنی پر مو و میانه بالا هستند. از لحاظ اخلاقی خوش خوراك، بذله گو، خوش برخورد، اجتماعی، خوشگذران و خوشبین و فعال هستند. این تیپ در زمره برون گرایان یونگ قرار دارند. جرم شناسی چون اکسنر و بوهمر در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که در میان تبهکاران به ندرت از تیپ فربه تنان دیده میشود.
- تیپ سخت پیکران با تیپ عضلانی: افراد این تیپ داراي عضلات و ماهیچههای نیرومند، استخوان بندي محکم، شانههای پهن و سینه فراخ هستند. غالباً افرادي حادثه جو، پرخاشگر و زورگو و سیاست طلب هستند و از این رو از نظر جرم شناسی، این تیپ در بین عاملان بزههای علیه اشخاص و سرقت مسلحانه و حریق عمدي دیده میشوند.
ویلیام شلدون
به نظر شلدون یک ساختمان فرضی بیولوژیک در انسان وجود دارد که آن را تیپ مورفوژنی یا تیپ بیولوژیک مینامند. شلدون، ترکیب جسمانی افراد را بر اساس سه عنصر به سه دسته تقسیم نمود:
- عنصر اول اندومورفی نام دارد: بدن افرادي که این عنصر را دارند صاف و نرم و غالباً چاق هستند. مردان اجتماعی، ملایم در رفتار و گفتار، راحت طلب و از خود راضی و خوشبین هستند.
- عنصر دوم مزومورفی نام دارد: عضلات بدن اشخاص که این عنصر را دارند، سخت و استخوان آنها تکامل یافته است. این افراد خود را در رفتار جدي مییابند و فعال، حادثه جو، متجاوز، پرخاشگر و خشن نشان میدهند.
- عنصر سوم اکتومورفی نام دارد: چنین افرادي اندامیلاغر و ظریف، استخوانی و بدون چربی دارند. و از لحاظ اخلاقی متفکر، خوددار و انزوا طلب هستند.
آیزنک
آیزنک بر اساس یک سري مطالعات تجربی ثابت کرد سه عامل اصلی در شخصیت وجود دارد که برونگرایی، نوروزگرایی و پسیکوزگرایی نام دارد. آیزنک اعتقاد داشت که هوش یک عامل مهم در سبب شناسی جرم به حساب میآید اما کمتر از عوامل شخصیتی اهمیت دارد. طبق نظر آیزنک تیپ برونگرا، اجتماعی، تکانشی، خوش بین و هیجانی است و در برابر تغییرات محیطی سریع تغییر میکند. افراد برونگرا خیلی زود آرامش خود را از دست میدهند و به راحتی خشمگین و پرخاشگر میشوند و انسانهاي بی ثباتی هستند. تیپ درونگرا بر عکس محتاط، کم حرف و آرام است، آنها احساسات و هیجانهاي خود را کنترل میکنند و از فعالیتهای هیجانی، تغییرات و اکثر فعالیتهای اجتماعی پرهیز میکنند. درونگراها آرام هستند و پرخاشگري ندارند و ارزش زیادي براي هنجارهاي اخلاقی قایلند. فردي که دچار روان نژندي است، بر اثر فشار نیازمندیهاي درون و بیرونی، شخصیتی سخت و خشن پیدا میکند و به دشواري با محیط همساز میشود.
روان نژندي به صورت خستگیهای مداوم، احساس عدم لیاقت، احساس حقارت و بی اعتمادي به خود ظاهر میگردد. روان پریشی به رفتارهاي نابهنجار و شدیدي گفته میشود که فرد یک سره از محیط خود میگسلد و همنوایی اجتماعی براي او ناممکن میگردد. طبق نظر آیزنک، رفتار افراد روان پریش بسیارشبیه افراد ضد اجتماعی است. به طور کلی ویژگیهاي این افراد عبارت است از: سردي، بی رحمی، عدم حساسیت اجتماعی، عدم هیجان، بی اعتنا به خطر، تنفر از دیگران و رفتارهاي غیر عادي و عجیب. آیزنک شرح میدهد افراد که در بعد برونگرایی قرار دارند، نیازمند سطوح بالاتري از تحریکات محیطی هستند که این نتیجه ساختار زیستی دستگاه اعصاب آنان است. چون برونگراها نیاز زیادي براي هیجان و تحریک پذیري دارند و حوصله شان خیلی زود سر میرود، بنابراین بیشتر احتمال دارد تا ضد قانون و اجتماع عمل کنند. همچنین روان نژنديها عامل مهمی براي جرم در افراد بزرگسالان به حساب میآید. در کل نظریه مبنی بر اینکه افراد مجرم و ضد اجتماع باید در مقیاس برونگرایی نمره بالاتري بیاورند مورد تاکید قرار گرفته است .
ادبیات مدل 5 عاملی
در دهه گذشته علاقه فزاینده بدیعی نسبت به مدل 5 عاملی وجود داشته است. گلدبرگ؛ در نتیجه حاصل از کار خود در یک تحلیل واژگانی متوجه مدل گردید و خاطر نشان کرد که هر مدلی برای سازمان دادن به تفاوتهای فردی دارای چیزی شبیه این 5 بعد اصلی خواهد بود. علاوه بر این وی پیشنهاد نمود که 5 بعد بزرگ درجهبندی شده میتواند، چارچوبی برای خیلی از مباحث تئوریک درباره مفاهیم شخصیت باشد. از جمله میتواند شامل نظریات کتل ، نورمن ، آیزنگ ، گیلفورد ، ازگد و همکاران ، و وینگینز، باشد. دیگمن و تاکوموتو چوک، 5 مطالعه را براساس درجهبندی مجدداً مورد تحلیل قرار دادند. آنان در این تحلیل قدرت 5 عاملی اصلی در درجهبندی را گزارش نمودند و نتیجهگیری کردند که این 5 عامل اولین بار توسط مینکه و تیوپس و کریستل مشخص گردیده و ساخت تئوریکی مؤثری بدون توجه به این که آیا معلمان بچهها را درجهبندی میکنند، نمونههای کارمندان یکدیگر را درجهبندی میکنند، دانشجویان یکدیگر را درجهبندی میکنند و کارمندان درمانگاه کارآموزان فارغالتحصیل را درجهبندی میکنند یانه، ارائه نمودندکه نتایج این درجهبندی کاملاً یکسان بود. هوگان؛ که مطالعات زیادی در مورد سازمان صفات انجام داده است، پیشنهاد میکند که شش بعد اصلی، احتمالاً تمام مشاهدات خاص را هم چنان که برند؛ انجام داده است، در برخواهد داشت. تعاریف اصلی بین مدل 6 عاملی و 5 عاملی احتمالاً ؛ مربوط به تقسیم بعد درون گرایی به دو قسمت مردمآمیزی و فعالیت است.
در پرسشنامه شخصیتی هوگان برونگرایی به دو قسم جاهطلبی به معنی شادخویی یا سلطهگری و مردمآمیزی تقسیم شده است. اخیراً گلدبرگ، فرم استانداردی را برای آن چه که 5 عامل بزرگ نامیده، آماده نموده است. یک مجموعه متشکل از 50 مقیاس درجهبندی شخصی با ده مقیاس برای هریک از 5 صفت عاملی ارزیابیهای پایایی برای نمرات عوامل از طریق جمعبندی غیروزنی نمرات مقیاس بین 84% و 89% پراکنده است. همچنین وی خاطر نشان میسازد که نمرات این تست در سطح بالایی با نمرات پرسشنامه شخصیتی 5 عاملی نئو، تجدید نظرشده تمایلات روان ژندی، برونگرایی و انعطافپذیری مککری و کوستا، همبستگی دارد. مککری و کوستا، چهل مقیاس به درجهبندی قبلی گلدبرگ اضافه نمودند. آزمودهها از مطالعات متوالی بالتیمور و از افراد مسن بوده توسط چهاریاپنج نفر از همسالان که آنها را خوب میشناختند درجهبندی گردیدند. تحلیل عاملی 80 مقیاس به همان 5 عاملی شناخته شده تأکید داشت، نمرات خصوصیات از طریق مجموع هم تراز نشده مقادیر مقیاسها به دست آمد و همبستگی کلی در حد چهل در صد از طریق گزارش شخصی و مقایسه آن با درجهبندی همسالان به دست آمد.
پیدایش و تحول الگوی 5 عاملی شخصیت
نورمن در حدود سی سال قبل نمرات به دست آمده از سنجش شخصیت توسط همسالان افراد را به تحلیل عامل سپرد و در سال 1963 پنج عامل برونگری و توافق، با وجدان بودن، پایداری هیجانی و فرهنگ را با گرایش سرشتی مطرح نمود . در حال حاضر، مهمترین نمره مشتق شده و حاصل تلاشهای نورمن، الگوی 5 عاملی مکگری و کوستا است که در آن با توجه به وزن عاملی کم در عامل فرهنگ، مطرح شده توسط نورمن و وزن عاملی بیشتر در نمره خلاقیت، استقلال و عنوان گشودگی به جای فرهنگ انتخاب شده و تحقیقات نشان داده که این الگو برای سنجش افراد در گستره و قالب سرشتی به اندازه کافی مناسب است .
مکگری و کوستا اهمیت الگوی 5 عاملی در توسعه مفاهیم روانشناسی شخصیت را به واسطه مشاهده آن عوامل و پرسشنامهها و خود گزارش دهیها و گزارشات مشاهده کننده درباره شخصیت افراد، برجسته ساخته، نتایج مشابه به دست آمده از منابع مختلف نیز این این ادعا که این عوامل ابعاد مهم و اساسی هستند و به واسطه آنها میتوان تفاوتهای فردی در شخصیت بزرگسالان را شناخت، حمایت قوی عمل آوردهاند و این الگو نه تنها برای بزرگسالان بلکه برای کودکان و نوجوانان هفت تا هفده ساله نیز مفید بوده است .
براساس نظر مکگری میتوان معتقد شد که الگوی 5 عاملی در بین تقریباً ؛تمام سازههای رگهای شخصیت، دارای واریانس مشترکی بوده و بر آن اساس میتوان آنها را در قالب 5 عامل روانآزردگی، برونگرایی، گشودگی در برابر تجارب، توافق و با وجدان بودن خلاصه نمود، از اینرو، الگوی 5 عاملی ابزار مفهومپردازی قوی برای تمایز بین سازههای مشابه و تشخیص شباهتهای موجود در سازههای متفاوت است، در سالهای اخیر تبیین این الگو درباره ساخت شخصیت حمایت گستردهای را کسب نموده است. در پرسشنامه جدید پنج عاملی بازبینی شده که توسط کوستا و مکگری برای سنجش ابعاد پنجگانه شخصیت به کار بسته شد، هریک از ابعاد شامل 6 جنبه میشود.
ساخت شخصیت در الگوی 5 عاملی
تبیین الگوی 5 عاملی ساخت شخصیت ،در باز نمایی ابعاد کلی شخصیت و ترغیب روانشناسان شخصیت در انتخاب ابزار سنجش و سازه نقش برجسته و تأیید مهم و پایداری داشته است. گرچه مجموعهای از مقیاسهایی که توسط گلدبرگ، با دقت بسیار زیادی برای سنجش صفات تهیه شده، اکنون جایگزینی برای ابزارهای ارزیابی رگههای مربوط به درونگردی، توافق، با وجدان بودن، پایداری هیجانی و عقلانی پیشین به حساب میآید. پرسشنامه شخصیت ،از لحاظ مفهومینزدیکترین ابزار به این الگو باقی مانده است. برینجه، یک ارزشیابی تاریخی و مقایسهای از این مقیاس و سایر مقیاسها که برای ارزیابی این 5 بعد مفید بودهاند به عمل آورد و نشان داد که تبیین این علاقه فزاینده به الگوی 5 عاملی مستلزم توجه جامعهشناسان و فلاسفه علم در آینده است. همچنین در تحقیقات مختلف روابط بین الگوی 5 عاملی و فرایندهای بین فردی مانند استفاده از روشهای مداخلهای گوناگون ،و سبکهای دلبستگی آشکار نشده است. در پژوهشی مشخص شد که هریک از 5 عامل شخصیت با آرامش روانشناختی و سازگاری مرتبط است .کاستا و مکگری در یک مطالعه طولی بسیار مهم، یکصد مرد و زن را برای 6 سال با استفاده از گزارشهای شخصی و نمرهدهی همسر در باره شخصیت، مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که پایداری نسبتاً قابل توجهی، در نتایج مربوط به 5 عامل شخصیت آنها وجود دارد.
رابطه بین الگوهای 5 عاملی و سایر الگوهای عاملی شخصیت
از جنبههای مثبت این الگو ؛ برقراری توافق و سازش بین ابعاد مختلف شخصیتی مورد سنجش در ابزارهای مختلف مانند 16 عاملی کتل، جدول توجیحات شخصی ادوارد و پرسشنامه شناختی کالیفرنیا ست.الگوی 5 عاملی هم چنین سازگاری در سنجش ابعاد عاطفه را امکانپذیر وبه علاوه مبنایی برای توحید بخشی به الگوهای مختلف رگههای بین فردی فراهم کرد.الگوی مذکور نشان داد که الگوهای قبلی هم ساختاری رگههای شخصیت را به همین شکل اما با روشهای دیگر نشان دادهاند. به علاوه مقیاسهای روان آزردگی و برون گردی در پرسشنامههای تجدیدنظر آیزنگ و 5 عاملی جدید مک گری و کاستا به اندازهای هم پوشی دارند که بتوان آنها را ابزارهای اندازهگیری جایگزین یا بدیل، برای سنجش سازههای مشابه به حساب آورد .
منبع
رضازاده،سمیه(1394)، رابطه ابعاد شخصیتی(درونگرایی، برونگرایی)و سلامت روان با کمالگرایی در کارکنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید