شادکامی

در چند دهه اخیر با ظهور روان شناسی مثبت در تحقیقات روان شناختی تغییرات بسیار صورت گرفته و علاقه به تحقیق در این حیطه افزایش یافته است. این شاخه جدید از روان شناسی اساساً به مطالعه علمی نیرومندها، شادکامی و بهزیستی ذهنی انسان می پردازد. تحقیقات مربوط به این حیطه در روان شناسی معاصر نقش بسیار برجسته ای دارند، این امر نشانگر تلاش روان شناسان برای بررسی دقیق این موضوع است. با طرح روان شناسی مثبت نگر در حوزه روان شناسی ملاک های سلامتی دچار تحولی اساسی گردید. در این رویکرد از روان شناسی مفهوم شادکامی از جایگاهی ویژه برخودار است. شادکامی بوسیله دسته ای پیچیده از عوامل ارادی و غیر ارادی مشخص می شود. افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات سوگیري دارند؛ یعنی، اطلاعات را به گونه اي پردازش و تفسیر می کنند که به خوشحالی آنها می انجامد. بنابراین، شادکامی مفهومی است که چندین جزء اساسی دارد؛ نخست آنکه جزئی عاطفی و هیجانی دارد که باعث می شود فرد شادکام همواره از نظر خُلقی شاد و خوشحال باشد. دوم آنکه جزئی اجتماعی دارد که گسترش روابط اجتماعی را به دنبال دارد و سوم آنکه جزئی شناختی دارد که موجب می گردد فرد شادکام نوعی تفکر و نوعی پردازش اطلاعات ویژة خود را داشته باشد و وقایع روزمره را طوري تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وي را به دنبال داشته باشد.

 يكي از ديدگاه هاي مرتبط با شادكامي، نظرية گيدنز در خصوص مدرنيته و پيامدهاي آن است. گيدنز معتقد است مدرنيته احتمال خطر را در بعضي حوزه ها كاهش داده است؛ اما خطرات و ناامني هاي ديگري را جايگزين آن كرده است. از عوامل تهديد كنندة شادکامی از نظر گيدنز عبارت است از 1: تهديدهاي خشونت آميز ناشي از صنعتي شدن جنگ ؛2 :  متزلزل شدن ريشه هاي اعتماد به نظام هاي انتزاعي؛ 3:  احساس ناامني و اضطراب وجودي. از عوامل تأمين كنندة شادکامی از نظر وي نيز مي توان به اعتماد همراه با احتياط به نظام هاي انتزاعي و اعتماد و وانهادن امور زندگي به دست نظام هاي تخصصي و دگرديسي صميميت و شكل گيري رابطة ناب نام برد.

برخي نظريات جامعه شناسي هم، پديدة شادکامی را در ارتباط با نظام هاي چهارگانه، يعني نظام اقتصادي، نظام فرهنگي، نظام اجتماعي و سياسي مطرح مي كنند. طبق اين ديدگاه، چنانچه هريك از چهار نظام اصلي جامعه، پاسخ گوي مؤثر علايق افضل (علايق معيشتي، امنيتي، معاشرتي و شناختي ) فرد و جامعه باشد، نوعي احساس مثبت ايجاد مي كند كه زمينه ساز شادکامی افراد است؛ يعني كاركرد صحيح حوزة اقتصادي توليد احساس بهبودي و آسايش است. همين طور حوزه هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي هريك به ترتيب منشأ بروز احساس عدالت و امنيت، احساس هم بستگي اجتماعي و احساس عزت و احترام مي شوند . البته پيامد مثبت عملكرد هر حوزة جامعه، تا حدودي موكول به عملكرد ساير حوزه هاست؛ يعني توسعة متوازن و همگون هر چهار حوزه، در سطح فردي سبب ساز احساسات مثبت در هر چهار حوزه مي شود. در غير اين صورت، توسعة ناموزون در برخي كشورهاي در حال گذار، نه تنها موجب شادکامی نمي شود، بلكه ناخرسندي اجتماعي را براي اكثر آحاد جامعه فراهم مي كند. پس شادي، با حالات تأثيرگذار مثبتي همچون خوش بيني و تفكر مثبت و ادراك شخصي از رفاه مشخص مي شود و منابع مختلفي مانند اوضاع اجتماعي در توليد شادي مؤثر است.

منبع

پورجمشیدی، مریم و بهشتی راد، رقیه(1394)، تاثیر هوش اخلاقی بر شادکامی؛ آزمون نقش میانجی سلامت روان، پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 1(4): 55-66.

https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=321339

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0