سلامت و بیماری
سلامت و بیماری همیشه از دغدغه های انسان بوده است، طوری که بسیاری از مردم راجع به سلامت خود به شدت نگرانند. از سوی دیگر مطالعه موثر بر سلامت و بیماری توجه پژوهشگران در حوزه های مختلف علوم از جمله روان شناسی را به خود جلب نموده است. در طول تاریخ مخصوصاً از قرن بیستم الگوهای تاثیر گذار بر سلامت و بیماری مردم تغییر یافته است.
اکنون مردم در مقایسه با زمانهای قبل بیشتر عمر می کنند و دیگر در جوامع پیشرفته بیماری های عفونی، دلیل اصلی مرگ و میر نیستند. اعتقاد درباره سلامت و بیماری، در سیر تاریخی خود، نسبت به فرهنگهای اولیه،تغییر یافته است. فرهنگ های اولیه روان و تن را یک واحد فرض می کردند و معتقد بودند که بیماری وقتی به وجود می آید که ارواح شیطانی وارد بدن شوند.
بین سالهای 300 تا 500 قبل از میلاد، فلاسفه یونانی از جمله کسانی بودند که با تشخیص نقش کارکرد سلامت و بیماری به صورت مکتوب نوشتند و تن و روان را دو ماهیت جداگانه فرض کردند. در قرون وسطی، با نوسان عقاید به سوی گذشته، تبیین های ذهنی راجع به بیماری شکل گرفت.از قرن هفده تا هجده، فلاسفه و دانشمندان الگوی زیستی پزشکی را به عنوان روشی برای شناخت سلامت و بیماری مطرح نمودند. الگوی زیستی پزشکی بسیار مفید بوده است، زیرا پژوهشگران را قادر ساخته که به وسیله واکسنها و درمان های جدید بر بسیاری از بیماریهای عفونی غلبه کنند . دیدگاه زیستی – پزشکی به طور فزاینده ای با آزمایشگاه های پزشکی و مطالعه عوامل مربوط به تن مطرح شد.
این دیدگاه با ظهور روان شناسی جدید، به ویژه کارهای اولیه زیگموند فروید ، روی هیستری تبدیلی شکل گرفت.مطابق با دیدگاه فروید تعارضهای ناهشیار خاص، می توانند اختلالهای جسمانی ویژه ای را ایجاد کنند که نماد تعارض های روان شناختی سرکوب شده هستند، در هیستری تبدیلی، بیمار تعارض را از طریق دستگاه ارادی به یک نشانه تبدیل می کند و در پی آن ، دچار اضطراب می شود.
این اعتقاد که بیماری های خاص به وسیله تعارض های درونی افراد ایجاد می شود، با کارهای الکساندر و دانبر ،در دهه سوم و چهارم قرن بیستم تداوم یافت. آنها با ارائه نیم رخ هایی از اختلال های ویژه با ریشه روان تنی ، اختلال های جسمانی مانند زخم معده و فشار خون اساسی که به وسیله تعارض های هیجانی ایجاد می شوند به ظهور پزشکی روان تنی کمک نموده، به عنوان مثال، آنها معتقد بودند که هیجان های سرکوب شده ناشی از وابستگی ناکام شده و نیازهای جستجوی محبت، ترشح اسید معده را افزایش میدهد که نهایتاً لایه داخلی معده را فاسد و زخم های معده را ایجاد می کند.
سلامت و بیماری مفاهیم همپوشی هستند که در یک پیوستار قرار دارند. یک انتهای پیوستار به وسیله سلامت – یک حالت تندرستی جسمانی، روانی و اجتماعی مثبت که با گذشت زمان متغییر است و انتهای دیگر پیوستار به وسیله بیماری – که علائم و نشانه ها و ناتوانایی هایی را ایجاد می کند مشخص می شود .
سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان یک حالت تندرستی کامل جسمانی روانی اجتماعی تعریف می کند .
اعتقاد ادلین و همکاران ،سلامت شامل چند بعد است که عبارت است از:
سلامت جسمانی: سلامت بدنی است که به وسیله تغذیه صحیح، ورزش منظم، اجتناب از عادتهای مضر ، تصمیم گیریهای مسئولانه و آگاهانه در مورد سلامت، جستجوی مراقبت پزشکی هنگام نیاز و شرکت در فعالیت های کمک کننده به پیشگیری بیماری، حفظ می شود.
سلامت هیجانی: به درک هیجان ها و مقابله با مسائلی که از زندگی روزمره نشات گرفته ، نیاز دارد. یک فرد دارای سلامت هیجانی قادر است، حالت شوخ طبعی خود را حفظ کند، احساسات خود را تشخیص دهد و به طور مناسب آنها را ابراز نماید و برای روبه رو شدن با نیازهای هیجانی اش تلاش کند و مسئول رفتارش باشد.
سلامت هوشی: داشتن یک ذهن باز به عقاید و مفاهیم جدید است. بنابر این اگر فردی از لحاظ هوشی سالم باشد تجارب و چالشهای جدید را جستجو می کند.
سلامت معنوی: حالت هماهنگی با خود و دیگران و توانایی برای تعادل بین نیازهای درونی و تقاضاهای بقیه جهان است.
سلامت شغلی: توانایی لذت بردن از کاری که برای کسب معاش انجام می شود و همکاری با اجتماع خواه رفتن به دانشگاه و یا خواه فعالیت به عنوان یک منشی و…. از طریق یک شغل – را شامل می شود و به معنای داشتن مهارت هایی مانند تفکر انتقادی ، حل مساله و روابط خوب است.
سلامت اجتماعی: به توانایی انجام پژوهش های اجتماعی به طور موثر، راحت و بدون صدمه زدن به دیگران اطلاق می شود.
ادلین و همکاران ،معتقدند که وقتی سطح سلامت ما بالا و بهینه است همه ابعاد سلامت و یکپارچه اند و با هم کار می کنند. بدین ترتیب محیط شخصی : کار، خانواده و اجتماع و ابعاد جسمانی، هیجانی،هوشی،معنوی،شغلی و اجتماعی برای ایجاد تعادل با یکدیگر هماهنگ هستند.
لونتهال و همکاران، چند عامل را به عنوان عوامل پیش بینی شده رفتار سالم مطرح کردند:
- عوامل اجتماعی: مانند یادگیری، تقویت، سر مشق گیری و …
- عوامل وراثت: به عنوان مثال ، شاید شواهدی برای ریشه ژنتیکی مصرف الکل موجود باشد.
- عوامل هیجانی: مانند اضطراب، تنیدگی، تنش و ترس
- نشانه های بیماری ادراک شده: مانند درد و خستگی
- عقاید بیمار
- عقاید متخصص سلامت
به اعتقاد لونتهال، ترکیب این عوامل می تواند برای پیش بینی و ارتقاء رفتار سالم به کار رود.
منبع
آدینه،ماندانا(1394)، ویژگی های روان سنجی پرسشنامه استرس و رابطه آن با پرسشنامه سلامت عمومی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی سنجش واندازه گیری،دانشگاه آزاداسلامی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید