سلامت روانشناختی

سلامت روانشناختي يك مفهوم واحد نيست بلكه مقوله گسترده‌اي از پديده‌ها است. سلامت روان‌شناختي شامل دو جزء شناختي و عاطفي است كه رضامندي از زندگي جزء شناختي آن و نشان دهنده يك ارزيابي شناختي از كيفيت زندگي براساس استانداردهاي شخصي است، و شادي جزء عاطفي سلامت كه نشانگر پاسخهاي هيجاني افراد و مربوط به غلبه عواطف مثبت بر عواطف منفي است .

سادوك و سادوک، در مورد بهنجاري رواني چهار ديدگاه مطرح مي سازند:

  • به هنجاري به صورت سالم بودن يا فاقد آسيب شناسي رواني.
  • به هنجاري به صورت كمال مطلوب، تركيب هماهنگ و مطلوب اجزا گوناگون دستگاه رواني كه منجر به عملكرد ايده آل مي گردد.
  • به هنجاري به صورت متوسط: در مطالعات هنجاري رفتار به كار گرفته مي شود و متكي به اصل رياضي منحني زنگوله­اي(توزيع نرمال) مي باشد. در اين روش حد وسط بهنجار شمرده مي شود و قطبها انحرافي تلقي مي گردند.
  • به هنجاري به صورت فرآيند: به جاي تأكيد بر مسائل مقطعي، بر تغييرات زماني يا فرآيندها تأكيد مي شود.

سازمان بهداشت جهاني ،اينگونه نتيجه گيري مي كند كه سلامت روان كه از مدتها پيش مورد غفلت واقع شده است نقشي حياتي در سلامت كلي افراد، جوامع و كشورها دارد و بايد در سراسر دنيا با نگاه جديدي مد نظر قرار گيرد. از ديدگاه اين سازمان، بيماري رواني به هيچ وجه يك عدم توفيق يا نارسايي فردي محسوب نمي شود؛ بلكه يك مشكل اجتماعي به حساب مي‌آيد. درحال حاضر يك نفر از هر چهار نفر در مرحله اي از زندگي خود دچار نوعي اختلال رواني مي شود و افسردگي شديد علّت اصلي ناتواني در سراسر دنيا محسوب مي شود و رتبه چهارم را در ميان ده علّت اصلي بار جهاني بيماريها به خود اختصاص داده است. امروزه بيماريهاي رواني، بار اجتماعي و اقتصادي قابل توجهي به جوامع وارد مي كنند. اين سازمان، دولتها و نظام سلامت عمومي جوامع مختلف را به يك تلاش همگاني فرا مي­خواندتا سير فزايندة ابتلا به اختلالات رواني را كاهش دهند.

اهميت سلامت روان

درك سلامت روان و به صورت كلي تر كاركرد رواني اهميت دارد؛ چرا كه مبنايي براي درك كاملتر از نحوة ايجاد اختلالات رواني و رفتاري ارائه مي كند. اطلاعات جديدِ حاصل از علوم عصبي و پزشكي رفتاري در سالهاي اخير، درك ما را از كاركرد رواني به طرز چشمگيري افزايش داده است. اكنون به طور فزاينده اي مشخص شده كه كاركرد رواني داراي مبناي فيزيولوژيك مشخص و ارتباط متقابل با كاركردهاي جسماني،  اجتماعي و پيامدهاي مربوط به سلامت است . سلامت روان مقياسي براي سنجش ميزان کيفيت زندگي افراد و جوامع است. فلاسفه از حدود يک هزار سال قبل در خصوص زندگي خوب و کيفيت زندگي بحث کرده و نهايتا ٌ همه آنها زندگي خوب را معادل شادي دانسته اند ، اگر چه اغلب تعاريف متفاوتي از شادي داشته اند.

علاوه بر آن همه محققان معتقد بودند که سلامت روان بالا براي يک زندگي خوب و يک جامعه ايده آل ضروري است؛ اما کافي نيست. در واقع ممکن است در جامعه اي، ميزان سلامت روان بالا باشد؛ اما باز هم برخي از مؤلفه هايي ديگر مانند عدالت، که افراد ديگر آنرا براي داشتن کيفيت بالا در زندگي مؤثر ميدانند، وجود نداشته باشد .

دينر،ساب و لوكاس ، بيان کردند که سلامت روان در کنار عوامل اقتصادي و اجتماعي سه عامل اصلي هستند که باعث افزايش کيفيت زندگي در جوامع مي شود.

روان شناسان انسان گرا، نيز به سلامت روان علاقه نشان داده و به تحقيق در اين زمينه پرداختند. آنها عوامل زيادي مانند خلق، سازگاري نسبت به شرايط و موقعيت ها وتلاش براي رسيدن به اهداف را در ميزان سلامت روان شناختي مؤثر دانسته اند.

منبع

جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفه­های معنویت با واسطه­ گری سلامت ­روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0