سلامت اجتماعی
در تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت اجتماعی در کنار سلامت فیزیکی و روانی قرار گرفته است. در این تعریف، سلامت کامل به معنای داشتن یک زندگی مولد از نظر اقتصادی و اجتماعی است. بعد اجتماعی سلامت، سطوحی از مهارتهای اجتماعی و عملکرد اجتماعی همراه با توانایی شناخت هر فرد از خود به عنوان عضوی از جامعه را شامل میشود. فرد با حس کردن چنین عضویتی، نحوهی ارتباطاش را در شبکهی اجتماعی مورد توجه قرار میدهد.
بلوک و برسلو، برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی پرداختند. آن ها مفهوم سلامت اجتماعی را با میزان عملکرد اعضاء جامعه مترادف کردند و شاخصهای سلامت اجتماعی را ساختند. تلاش کردند تا با طرح پرسشهای گوناگون در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند. این مفهوم را چند سال بعد دونالد و همکارانش، در سال ۱۹۷۸ مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماریها و قابلیتهای کارکردی فرد است آنها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. براساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم از ارکان وضعیت سلامت محسوب میشود و هم میتواند تابعی از آن باشد .
در یک برداشت کلی میتوان گفت سلامت اجتماعی مفهومی است که در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکههای اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، مد نظر آن ارزیابی فرد از کیفیت و کمیت درگیریاش در اجتماع است حق مسلم آن است که فردی که از سلامت اجتماعی برخوردار است جامعهپذیر نیز هست این عاملی مهم در پذیرش هنجارهای اجتماعی، نقشها و مسئولیتهای اجتماعی دارد. با استناد به مطالبی که بیان شد دو برداشت قابل حدس است. اول این که، در صورتیکه شرایط سلامت اجتماعی برقرار باشد فرد حمایت و پذیرشاجتماعی را به دست میآورد و بهتر میتواند بر استرس، چالشها و بیمارهایی که ممکن است سلامت او را تهدید کنند غلبه کند. دوم آن که، شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه در شکلگیری سلامت اجتماعی نقش به سزایی ایفا میکنند. در ادامهی این بخش به دیدگاه کیینز، صاحب نظر بنام در حوزهی سلامت اجتماعی واشارهای کوتاه به دیدگاه دورکیم خواهیم داشت:
از نظر دورکیم، بهنجاری اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط فرد با دیگران در جامعه یا همان جامعهپذیری وی اشاره دارد. هر نوع قطع ارتباطی بین فرد و جامعه بگونهای که افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردد، زمینهای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی فراهم خواهد شد. در چنین حالتی، فردگرایی افراطی، خواستههای فرد را در مقابل حیات اجتماعی قرار میدهد .
کار کیینز، از یک اصل جامعهشناختی و روانشناختی نشأت میگیرد. وی حلقهی مفقوده در تاریخچهی مطالعات مربوط به سلامت اجتماعی را درارزیابی به این سوال، آیا ارزیابی کیفیت زندگی و عملکرد شخصی افراد بدون توجه به معیارهای اجتماعی امکان دارد؟ پاسخ میدهد که عملکرد خوب در زندگی علاوه بر سلامت جسمانی و روانی، تکالیف و چالشهای اجتماعی را نیز در برمیگیرد. از نظر کییز، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمیتوان بدون توجه به معیارهای اجتماعی ارزیابی کرد. عملکرد خوب در زندگی جیزی بیش از سلامت روانی است تکالیف و چالشهای اجتماعی را نیز در برمیگیرد. فردساالم از ظر اجتماعی زمانی عملکرد خوب دارد که اجتماع را بصورت یک مجموعهای معنادار و قابل فهم وبالقوه برای رشدوشکوفایی بداند و احساس کندمتعلق بگروهای اجتماعی خود است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند.
پنج بعد از سلامت اجتماعی را با در نظر گرفتن الگوی سلامت اجتماعی کیینز عبارتند از :
انسجام اجتماعی
ارزیابی فرد از کیفیت روابطش در جامعه و گروهای اجتماعی است فرد سالم احساس میکند که بخشی از اجتماع است و خود را با دیگران که واقعیت اجتماعی را میسازند، سهیم میداند.انسجام اجتماعی احساس بخشی از جامعه بودن، فکر کردن به این که به جامعه تعلق دارد، احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهیم شدن در آن است. انسجام درجهای است که در آن مردم احساس میکنند که چیز مشترک بین آن ها و کسانی که واقعیت اجتماعی آنها را میرساند وجود دارد .
پذیرش اجتماعی
دارا بودن گرایشهای مثبت به افراد است، تایید دیگران و یا بطور کلی پذیرفتن افراد با وجود برخی رفتارهای سردرگم و پیچیده است. این بعد از سلامت اجتماعی مترادف پذیرش خود است که فرد نسبت به خود و گذشتهاش نگرش مثبت و حس خوبی دارد ناتوانی و ضعفهایش را میپذیرد، اجتماع و مردم در واقع او را با وجود تمام ضعفها و جنبههای مثبت و منفی میپذیرند.
مشارکت اجتماعی
باوری است که فرد احساس میکند عضو حیاتی جامعه است و چیزهای با ارزشی برای ارائه به جامعه دارد. فعالیتهای روزمرهی او به وسیلهی جامعه ارزشدهی میشود مشارکت اجتماعی یعنی چه میزان فرد احساس میکند که آنچه انجام میدهد در اجتماع ارزشمند و در رفاه عمومی موثر است.
انطباق اجتماعی
اعتقاد به این که یک جامعهی قابل فهم، منطقی و قابلیت پیشبینی دارد. به جامعه و مفاهیم مربوط به آن و طرحهای اجتماعی علاقمندند. مراقب در قبال دسیسههای اجتماعی هستند و احساس میکنند توانایی فهم آن چه در اطرافشان رخ میدهند را دارند. خود را با تصور این که در حال زندگی در یک دنیای عالی هستند، فریب نمیدهند و خواسته و آرزوهایشان را برای فهم و درک زندگی ارتقا میدهند.
شکوفایی اجتماعی
دانستن و معتقد بودن فرد به جامعهای در حال رشد و تکامل است که پتاسیل مثبت برای این رشد را دارد و همین تفکر سبب بالفعل شدن پتاسیل خود به شکل واقعی میشود. افراد سالم در مورد شرایط آیندهی جامعه امیدوار و قادر به شناخت نیروهای جمعی هستند و معتقدند خود و افراد دیگر از این رشد و نیروهای اجتماع بهره میبرند و به اعتماد توان بالقوهای که دارد این مسیر رشد و تکامل را کنترل میکنند.
منبع
رشیدی،ریحانه(1393)،ارتباط بین سبک های هویت وسلامت اجتماعی بانقش واسطه گری به تفکر انتقادی دردانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی تربیتی،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه خوارزمی
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید