سرمایه فکری

قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی ، مدیریت و اندازه گیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم.سرمایه فکری از نگاه مدیریتی، مجموع سرمایه انسانی‌ و ساختاری نظیر دانش، تجربه کاربردی، فناوری سازمانی، روابط و مهارت‌های تخصصی است که با خلق مزیت رقابتی، حیات سازمان در بازار را به ارمغان می‌‌آورد. برای درک بیشتر مفهوم سرمایه فکری، تعاریف مختلفی‌ در مورد آن گفته شده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:

  • استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعه‌ای از دانش، اطلاعات، دارایی‌های فکری ، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که می‌‌تواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی‌ کارکنان، دانش سازمانی و توانایی‌های آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می‌گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر می‌‌شود .
  • بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعه‌ای از دارایی‌های نامشهود(منابع، توانایی ها، رقابت)تعریف می کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می‌‌آیند .
  • از دیدگاه ادوینسون ، سرمایه فکری شامل تجارب عملی‌، تکنولوژی سازمانی، روابط با مشتری و مهارت‌های حرفه‌ای می‌‌باشد که برای دستیابی بنگاه به مزیت رقابتی در بازار مورد نیاز است.

سرمایه فکری شامل کلیه‌ فرایند‌ها و دارایی‌هایی‌ است که به طور معمول و سنتی‌ در ترازنامه نشان داده نمی‌شود و همچنین شامل آن دسته از دارایی‌های نا مشهود، مانند علایم تجاری یا نام‌های تجاری و حق امتیاز است که روش‌های حسابداری مدرن آنها را در نظر می‌‌گیرند .

  • ایتامی ، سرمایه فکری را دارایی‌های دانشی نظیر دانش فنی‌، اطلاعات مشتری، علائم تجاری و فرهنگ سازمانی که بر حسب توان رقابتی بنگاه قابل اندازه گیری نیستند، تعریف می‌‌کند.
  • به اعتقاد پالیک  سرمایه فکری یعنی‌ سازمان، کارکنان و توانایی‌های پرسنلی و سازمانی،به عبارت دیگر نیروهای موثر در موفقیت سازمان  که در ایجاد ارزش افزود مورد نیاز هستند .
  • ادوینسون و مالون“، سرمایه فکری را  اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش تعریف می‌‌کنند .
  • بنتیس و هالند“، در مقاله خود در سال ۲۰۰۲، سرمایه فکری را این طور تعریف می‌‌کنند: سرمایه فکری ذخیره‌ای از دانش را که در نقطه خاصی‌ از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان می‌‌دهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.

سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازه گیری می‌‌کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی‌ ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کار گیری دارایی‌های مرتبط با منابع انسانی‌، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگی‌‌ها باعث ایجاد ارزش در درون سازمان می‌‌شود و این ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملا داخلی‌ است، قابلیت خرید و فروش ندارد .

 عناصر سرمایه فکری

صاحبنظران حوزه سرمایه فکری، اتفاق نظر دارند که سرمایه فکری از سه‌ عنصر تشکیل شده است: سرمایه انسانی‌، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای.در این بخش به توضیح بیشتر این عناصر می‌پردازیم.

 سرمایه انسانی‌:

روس و همکاران، بحث می‌کنند که کارکنان، سرمایه فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکریشان ایجاد می‌‌کنند .مهمترین عناصر تشکیل دهنده  سرمایه انسانی‌ سازمان، مجموعه مهارت‌های نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آن‌ها است.منابع انسانی‌ می‌‌تواند به منزله روح و فکر منابع سرمایه فکری باشند.این سرمایه در پایان روز کاری، با ترک سازمان از سوی کارکنان از شرکت خارج می‌شود.اما سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای حتی با ترک سازمان هم، بدون تغییر باقی‌ می‌‌مانند.سرمایه انسانی‌ شامل:

  • مهارت و شایستگی‌های نیروی کار،
  • دانش آن‌ها در زمینه رشته‌هایی‌ که برای موفقیت سازمان مهم و ضروری هستند،
  • استعداد و اخلاق و رفتار آن‌ها است.

بروکینگ معتقد است که دارایی انسانی‌ یک سازمان، شامل مهارت‌ها. تخصص، توانایی حل مساله و سبک‌های رهبری است. اگر در یک سازمان سطح گردش کارکنان بالا باشد، این ممکن است بدین معنی‌ باشد که سازمان این جز مهم از سرمایه فکری را از دست داده است.

سرمایه رابطه‌ای:

سرمایه رابطه ای، شامل همه روابطی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد. این افراد و سازمان‌ها می‌‌تواند شامل مشتریان، واسطه‌ها، کارکنان، تامین کنندگان، مقامات قانونی‌، جوامع، اعتبار دهندگان، سرمایه گذاران و….باشند. روابط بر اساس هدفشان به دو گروه کلی‌ تقسیم می‌‌شوند:

  1. گروه اول روابطی هستند که از طریق قرارداد و تعهدات با مشتریان و تامین کنندگان یا شرکای اصلی، رسمی‌ می‌‌شود.
  2. گروه دوم، بیشتر شامل روابط غیر رسمی‌ است.

بنتیس بیان می‌‌کند که تعریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را که قبلا وجود داشت، به سرمایه رابطه‌ای توسعه داده اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان و رقبا، تامین کنندگان، انجمن‌های تجاری و دولت برقرار می‌‌کند. سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی‌ می‌‌شود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است. این سرمایه، شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است.

 سرمایه ساختاری:

روس و همکارانش معتقد اند که سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی‌ دانش در سازمان می‌‌شود که در بر گیرنده پایگاه‌های داده، نمودار‌های سازمانی، دستورالعمل‌های اجرایی فرایندها، استراتژی ها، برنامه‌های اجرائی و به طور کلی‌ هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالا تر از ارزش مادی اش باشد، است. سرمایه ساختاری، دامنه گسترده‌ای از عناصر ضروری را پوشش می‌‌دهد. مهم‌ترین آن‌ها معمولا شامل:

  • فرایند‌های مهم اجرایی سازمان
  • چگونگی‌ ساختار بندی آن‌ها
  • سیاست‌ها. جریان‌های اطلاعاتی‌ و عناصر پایگاه‌های داده
  • رهبری و سبک مدیریت آن
  • فرهنگ سازمان
  • طرح‌های پاداش کارکنان است.

سرمایه ساختاری می‌‌تواند به گروه‌های فرعی فرهنگ، عملیات و عادات کاری و اموال فکری تقسیم شود.

منبع

ثاقب حقیقی، پریسا(1393)، تاثیر ساختار مالکیت بر کارایی سرمایه فکری،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0