سبک های رهبری

رهبری را فرایند نفوذ بر فعالیتهای گروهی در جهت تحقیق هدفها تعریف کرده اند، رهبرب عبارت است از استفاده از فرایند ارتباط در موقعیتی خاص برای اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آن به سوی مقصد یا مقاصدی خاص. رهبری نفوذ در مردم برای هماهنگ کردن آنها در راه رسیدن به هدفی مشترک است. کونتز فرایند نفوذ در فعالیتهای فرد یا گروه به منظور کوشش برای رسیدن به هدفی مشخص در موقعیتی معین اما با در نظر گرفتن تعریف کلی فوق می توان انواع سبک های رهبری را در چهارچوب زیر بیان کرد.

ویژگی های شخصیت دیویس: او چهار خصوصیت عمده را برای هبران ذکر نموده است: هوش، بلوغ اجتماعی، توفیق طلبی و انسان گرایی.

استاگدیل: او پنج خصوصیت جسمانی، چهار ویژگی مربوط به هوش و توانایی، شانزده خصوصیت شخصیتی، شش ویژگی مربوط به کار و نه ویژگی اجتماعی را برای رهبران ذکر نموده است.

مان: او شش خصوصیت را برای رهبران ذکر نمود؛ هوش، مردانگی، اعتدال، تسلط، برونگرایی و محافظه کاری

پاتریک و لاک: آنها نیز شش ویژگی مهم را برای رهبران تعریف نموده اند؛ تحرک/ تمایل به رهبری، درستکاری، اعتماد به نفس، توانایی، آگاهی و دانایی.

مطالعات آیوا( رونالد لیپیت، رالف وایت و کرت لوین): در این مطالعات سه سبک رهبری استبدادی، مشارکتی و تفویضی مورد آزمون قرار گرفت.

مطالعات اوهایو( مورفی): هدف از این مطالعات شناسایی ابعاد مستقل رفتار رهبر بود. آنها ابعاد رفتار رهبر را به دو بعد عمده ساخت دهی( وظیفه گرایی) و رعایت حال دیگران( انسان گرایی) تقسیم کردند.

نظریه رهبری تحول آفرین( باس و آولیو): رهبری تحول آفرین از طریق روشها و مقاصد متنوعی بر ارتباط با پیروان تأکید دارد و در نتیجه پیروان می نمایند. این نوع رهبری با ارتقاء و توسعه علایق پیروان و آگاهی دادن به آنها، زمینه پذیرش ماموریت و اهداف گروه را ایجاد می نماید. چهار رفتار اصلی این نوع رهبری عبارتند از: نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، تحریک ذهنی و ملاحظات شخصی.

  نظریه رهبری فرهمند( کاریزماتیک- رابرت هاوس): چنین رهبرانی در ارتباط با پیروان خود، انتظاراتی همچون داشتن کارایی بالا را انتقال می دهند و اعتماد به نفس آنها را در تحقق اهداف بهبود می بخشد. در این نوع رهبری پیروان به دلیل ویژگی های فردی خاصی که در رهبر مشاهده می کنند به او وفادارند. اینگونه رهبران در حقیقت بین چشم انداز مبتنی بر ارزشها و هدایت گروهی ارتباط برقرار می سازند و خطرات محاسبه شده ای را در مخالفت با وضع موجود می پذیرند.

نظریه رهبری خدمتگزار( رابرت گرین لیف): رهبری خدمتگزار با تأکید بر انسجام و صمیمیت بین افراد و خدمت به دیگران شامل پیروان، مشتریان و جامعه می باشد. این نوع رهبری با تمرکز بر توسعه پیروان کمک می کند تا پیروان تمام قوای خود را در انجام اثربخش وظایف، رفاقت با دیگران، خود انگیزشی بکار گیرند. رهبری خامتگزار بر این فرض استوار است که رهبر برای داشتن بهترین پیروان باید بر ارتباط با تک تک پیروان برای درک توانایی های بالقوه، نیازها و آرمانها، مقاصد تکیه نماید.

نظریه رهبری معنوی( ریو و فرای): نظریه رهبری معنوی در حقیقت توسعه مدل انگیزشی درونی می باشد که شامل چشم انداز، امید، ایمان، عشق نوع دوستانه و بقا معنویت است. هدف رهبری خلق چشم انداز و تجانس ارزشها در تیم های توانمند و استراتژیک و سطوح فردی و در نهایت تقویت تعهد و بهره وری سطوح بالای سازمانی است.

مطالعات هاروارد: آنها رهبران را همانند مطالعات اوهایو به دو گروه رهبران وظیفه ای و رهبران اجتماعی- احساسی تفکیک نمودند اما بیان کردند که این دو بعد قابل جمع در یک فرد نیست.مطالعات میشیگان( ویکتور و روم): این مطالعات دو بعد از رفتار رهبران را مورد توجه قرار دادند که عبارتند از؛ رهبران تولیدگرا و رهبران کارمندگرا.  مطالعات پویایی شناسی گروهی( وروین کارتوایت و آلوین  زاندر): این مطالعات در خصوص سبک های رهبری مدعی هستند هدفهای گروهی و سازمان در یکی از مقوله های:1- رسیدن به هدفهای خاص گروه و 2- نگهداری و تقویت گروه جای می گیرد.شبکه مدیریت( رابرت بلیک و جین موتون): این نظریه نشان می دهد که سبک رهبری تک بعدی نیست و با توجه به نسبی بودن توجه مدیر به کار و یا کارکنان پنج سبک رهبری را مطرح می سازد؛ 1- سبک نامحسوس/ 2- سبک باشگاهی/ 3- سبک استبدادی/ 4- سبک انسانی و سازمانی/ 5- سبک تیمی

چهار سبک رهبری( رنیس لیکرت): او با توجه به تحقیقات میشیگان در یک زنجیره روشهای متداول را از سبک یک تا چهار ( آمرانه، دلسوزانه، مشاوره ای و مشارکتی) نام گذاری نمود.

نظریه پیوستاری تانن بام و وارن اشمیت: آنها معتقد بودند که مدیر باید قبل از انتخاب سبک رهبری، سه دسته از عوامل( ویژگی های ذاتی مدیر، ویژگی های زیردستان و ویژگی های موقعیتی) را مورد توجه قرار دهد.نظریه های این مکتب اصولاً بر یک سبک و شیوه رهبری تاکید نمی کند بلکه براساس شرایط و به اقتضای موقعیت ها شیوه های مناسب و مطلوب رهبری تعیین می شود.مکتب اقتضایینظریه رهبری مبتنی بر موقعیت- سیکل زندگی( پال هرسی و کنت بلانچارد): این نظریه بر این استوار است که سبک رهبری با میزان رشد و بلوغ زیردستان تغییر می کند. نظریه انطباق موقعیت با سبک رهبری( فیدلر): در این نظریه شیوه های رهبری همانند شبکه مدیریت در دو قطب کارمندمدار و وظیفه مداری قرار دارند و سه عامل؛ 1- رابطه رهبر و پیرو/ 2- ساختار سازمانی/ 3- موقعیت قدرت رهبر بعنوان شاخص های موقعیتی قلمداد شده اند.نظریه مسیر- هدف( رابرت هوس و مارتین ایوانز): این نظریه براساس مدل انگیزشی انتظار بنا نهاده شده است و بر این نظر استوار است که رفتار رهبر زمانی برای پیروان قابل قبول و پذیرش است که منبع رضایت و انگیزه برای آنان باشد و در جهت تأمین هدف ها آنان را یاری دهد.نظریه سبک، ساختار و ظرفیت( استیتون و جانسون): در این نظریه با توجه به عوامل موقعیتی ساختار کار و ظرفیت کارکنان میزان رابطه مداری یا ضابطه مداری تعیین می شود.نظریه تعامل رهبر با اعضاء( جرج گیرین): در این نظریه بیان می شود که رهبران بین زیردستان خود فرق قائل هستند و تفکیک افراد از یکدیگر چیزی بیش از یک امر تصادفی است و رهبر ضمن ارتباط منسجم با افرادی خاص گروهی ویژه را تشکیل می دهد.نظریه هنجاری رهبری( ویکتور و روم . فیلیپ یتان): در این نظریه پنج سبک رهبری از کاملاً آمرانه تا کاملاٌ مشارکت جویانه، در کنار هفت بعد موقعیتی در دو حوزه کلی:1- نحوه تأثیر مسائل و مشکلات در میزان همکاری زیردستان مطرح می شود و در نهایت با پاسخگویی به سوالات مطرح با توجه به ابعاد موقعیتی بهترین تصمیم جهت انتخاب شیوه رهبری اتخاذ می شود.

نظریه اثربخشی رهبری( ویلیام رویین): این نظریه بیشتر روی چگونگی رفتار رهبر برای ارضای نیازهای وظیفه، گروه و افراد، با توجه به اولویت های هر کدام تأکید دارد.

نظریه رهبر وظیفه ای یا متمرکز( جان آدایر): این نظریه بیشتر بر روی چگونگی رفتار رهبر برای ارضای نیازهای وظیفه، گروه و افراد، با توجه به اولویت های هر کدام تأکید دارد.

نظرجانشین های رهبری( جرمیروکر): در این نظریه بیان می شود که ویژگی های فردی پیروان، ویژگی های وظیفه ای، سازمانی می تواند رفتار رهبر را خنثی کند و بدون هدایت رهبر، وظایف و فعالیت ها انجام گیرد و به عبارتی لزوم رهبر را غیر ضروری می سازد.نظریه های این مکتب عموماً به جای پرداختن به انواع سبک های رهبری و یا بکارگیری آنها در موقعیت های خاص، با توجه به نیازهای احساس شده در سازمان از جنبه ای خاص به رهبری نظر افکنده اند و به بیان الگوی رفتاری خاص پرداخته اند.

منبع

خلج ،مرضیه (1392) ،رابطه هوش معنوی بارهبری موثق مدیران و کارکنان (فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین جمهوری اسلامی ایران )،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی ،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0