رهبری خدمتگزار
رهبری خدمتگزار
قرن بیست و یکم را نظریه پردازان مدیریت و سازمان، قرن رهبری برای سازمان می دانند و اعتقاد آنها بر این است که عامل اصلی موفقیت سازمان ها و جامعه امروزی رهبری می باشد. در خصوص رهبری، رویکرد های گوناگونی ارائه شده که یکی از رویکردهای که به تازگی مورد توجه صاحب نظران حوزه مدیریت قرار گرفته رهبری خدمتگزار است. نظریه رهبری خدمتگزار برای نخستین بار در سال 1977 توسط گرین لیف مطرح شد .
به اعتقاد گرین لیف (1977) رهبری خدمتگزار در مرحله اول یک خدمتگزاراست و بعد همین خدمتگزاری کلیدی برای عظمت اوست. به نظر او، رهبری خدمتگزار با احساس طبیعی از اینکه رهبری می خواهد خدمت کند،شروع می شود او ابتدا خدمت می کند؛ سپس آگاهانه مواردی را که تمایل به هدایت آنها دارد، انتخاب می کند. او به شدت با فردی که از ابتدا رهبر است فرق دارد و این تفاوت از طریق توجهی که رهبری خدمتگزار برای مطمئن شدن از اینکه نیازهای ابتدایی سایر افراد برآورد می شود، خود را نشان می دهد. آنها بر خلاف رهبران قدیمی که انگیزه ابتدایی آنها رهبری بود، بیشتر به تمایل برای خدمت کردن برانگیخته می شوند تا تمایل برای رهبری کردن. اندیشمندان در معرفی رهبری خدمتگزار به ده مولفه اشاره می کنند که عبارتند از: گوش دادن،همدلی، التیام بخشی، آگاهی، ترغیب، مفهوم پردازی، دوراندیشی، نظارت، تعهد نسبت به رشد افراد و برقراری ارتباط.
اساس رهبری توانایی نفوذ در انسان ها است. رهبری کوششی برای تاثیر بر افراد یا گروه بدون اعمال قدرت است. ایده رهبری خدمتگزار می تواند در چنین بستری از توجه به دیگران شکل گرفته باشد. رهبری باید در ابتدا نیازهای دیگران را مورد نظر قرار دهد، به همین دلیل تمرکز رهبری خدمتگزار بیشتر بر روی دیگران است تا به روی خود. به طور مفهومی خدمت به دیگران، انگاره جدیدی که رهبری را انسانی تر می نگرد، ارتقا می دهد. مدل رهبری خدمتگزار ابزار موثری برای آزاد کردن افراد از محیط های سنتی و اعمال کنترل توسط رهبران می باشد.
برای سنجش ویژگی های رهبری خدمتگزار مدیران از مدل لاب (1999) استفاده می شود. رهبری خدمتگزار از دیدگاه لاب از طریق شش مولفه اندازه گیری می شود که عبارتند از:
ارزش دادن به افراد: به معناي اعتقاد به افراد، خدمت كردن به نياز هاي افراد قبل ازخودش و پذيرش و گوش دادن بدون قضاوت است.
توسعه افراد: فراهم كردن فرصت هايي براي يادگيري و رشد و نشان دادن رفتار مناسب،تقويت ديگران از طريق تشويق و ترغيب است.
برقراري روابط دوستانه: به معناي ايجاد روابط شخصي قوي، كار كردن همكارانه با ديگران، ارزش قائل شدن به تفاوت هاي ديگران است.
نشان دادن اعتماد: به معناي پاسخگويي به افراد، تمايل به يادگيري ازديگران و حفظ صداقت و اعتماد است.
فراهم نمودن زمينه رهبري: پيش بيني آينده، ابتكار و كارآفريني و روشن ساختن اهداف به اعضاي گروه است.
به اشتراك گذاشتن رهبري: بـه مـعناي ايـجاد تسهيل بينش مـشترك، تسهيم قـدرت و كنترل و موقعيت مشترك و ارتقاي ديگران است. رهبری خدمتگزار بر فلسفه خدمت رسانی استوار شده است و رهبران خدمتگزار، توانمند سازی، اعتماد مقابل، روحیه همکاری، رفتارهای فرا نقشی ( رفتار شهروندی سازمانی)، استفاده اخلاقی و ارزش خدمت رسانی به پیروان به هر چیز دیگری در سازمان ترجیح می دهند.
منبع:
قلاوندی، حسن، سلطانزاده، وحید و امیری، علی رضا(1391)، پیش بینی مولفه های رفتارشهروندی سازمانی دبیران بر اساس ویژگی های رهبری خدمتگزار مدیران در مدارس متوسطه شهر نقده، اندیشه های نوین تربیتی، 7(4):139-155.
http://jontoe.alzahra.ac.ir/article_166.html
دیدگاهی بنویسید