رضایت شغلی چیست ؟

یکی از مسائلی که حین تعریف رضایت شغلی وجود دارد، اصطلاح­شناسی­های متفاوتی است که پژوهشگران برای بیان این مفهوم بکار می­برند. بررسی ادبیات مرتبط نشان می­دهد که واژه­هایی مانند روحیه، نگرش، و احساسات گاهی بجای رضایت شغلی بکار رفته­است. قبل از دهه­ی 1930 اصطلاح احساسات و نگرش­های کارکنان در مطالعات بکار می­رفت. هر چند، برخی از محققان نیز معتقدند که رضایت مشابه با روحیه و نگرش است. یکی دیگر از دشواری­های تبیین مفهوم رضایت شغلی، شیوه­ای است که رضایت شغلی با آن اندازه­گیری می­شود. رضایت شغلی معمولاً با این مسئله اندازه­گیری می­شود که میزان رضایت کارکنان از جوانب متعدد شغل­شان تا چه اندازه است. تعریف­های زیادی وجود دارند که بر مبنای شیوه­های مختلف اندازه­گیری شکل گرفته­اند.تعریف رضایت شغلی از دیدگاه اسپکتر به این صورت است: رضایت شغلی چگونگی احساس افراد در مورد شغل­شان و جنبه­های مختلف کار است. به عبارت دیگر، آیا افراد شغل­شان را دوست دارند (راضی هستند) یا دوست ندارند (ناراضی هستند). در سال ١٩۶۴ ، ويکتور وروم، رضايت شغلي را تمايلات رواني فرد نسبت به نقشي که شاغل در شغل خود ايفاء مي­کند می­داند. در اين تعريف با توجه به مفهوم نقش که عبارت است از جنبه کارآمدي از انجام يک وظيفه به وسيله فرد، می­توان گفت بدين وسيله شاغل خود را در سازمان مفيد مي­يابد. در نتيجه، او از شغلش احساس رضایت می­کند. رضایت شغلی مفهومی است که به طور گسترده­ای در ادبیات حوزه­ی مدیریت مورد مطالعه قرار گرفته­است. مطالعه نوشته­های مرتبط با رضایت شغلی بیانگر آن است که توافق نظر زیادی بر تعریف مفهوم رضایت شغلی در میان محققان و پژوهشگران وجود ندارد. به طور کلی، رضایت شغلی به این امر اشاره دارد که احساس کارکنان در مورد شغل­شان چگونه است. هاپاک در سال 1935 بیان می­کند که «رضایت شغلی» مفهومی پیچیده و چندبعدی است و با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی­شود، بلکه ترکیب معیّنی از مجموعه عوامل گوناگون سبب می­گردد که شاغل در لحظه معیّنی از زمان، از شغلش احساس رضایت کند و به خود بگوید که از شغلش راضی است وازآن لذت می‌برد.اما در یک تعریف جدیدتر، در سال ١٩٨۵، ديويس نيواستورم، رضايت شغلي را مجموعه­اي از احساسات سازگار در رابطه با شغل مي­داند. اين احساس زماني ایجاد می­شود که خواسته­ها، نيازها، امیال و تجربه­هايي که فرد هنگام ورود به سازمان با خود دارد، از طريق شغل برآورده شود. بدين گونه بين توقعات شاغل و برآورده شدن آنها، توازن برقرار می­شود. در نتيجه افراد نگرشي مثبت به شغل پيدا مي­کنند که موجب رضايت آنها مي‌گردد. طبق نظر لامبرت، هوگان و بارتون، رضایت شغلی یک مفهوم و احساس انتزاعی است که در سطح فردی مطرح می­شود و منعکس­کننده این است که آیا نیازهای یک فرد از طریق شغلش برآورده می­شوند یا نه.

به گفته دانتزکر تحقیق در حوزه رضایت شغلی 0 به یک حوزه مورد توجه تبدیل شد. از آن زمان به بعد مفهوم رضایت شغلی به یکی از حوزه­های مورد علاقه پژوهشگران رشته­های روانشناسی سازمانی بدل شده­است، شاید به این دلیل که تأثیر رضایت شغلی می­تواند نهایتاً متوجه سازمان شود.بخشی از رضایت شغلی از مقایسه شرایط واقعی كار با انتظارات از كار و بخش دیگر از طرز تلقی افراد نسبت به كار حاصل می‌شود. پس در محیط كار طرز تلقی‌های فرد می‌تواند عاملی برای ایجاد انگیزه و رضایت باشد. در واقع، منظور از طرز تلقی، میزان احساس مثبت فرد نسبت به هدف یا موضوع خاص می‌باشد. همانطور كه قبلاً گفته شد ادراك فرد از شغلش بهتر از شغل بوده و طرز تلقی فرد از شغل باید در طراحی شغل و انگیزش مدنظر باشد . از طرف دیگر، كینز برگ و همكاران رضایت شغلی را به دو نوع تقسیم­بندی می­کنند. اول رضایت درونی، كه از دو منبع حاصل می‌شود؛ یكی احساس لذتی كه انسان صرفاً از اشتغال به كار و فعالیت به‌دست می‌آورد و نیز لذتی كه بر اثر مشاهده یا انجام برخی مسؤلیت‌های اجتماعی به‌ظهور رساندن توانایی‌ها و رغبت‌های فردی به‌دست می‌آید. دیگر رضایت بیرونی، كه با شرایط اشتغال و محیط كار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر است. از جمله این عوامل می‌توان شرایط محیط كار، میزان دستمزد و پاداش و نوع كار و روابط موجود میان كارگر و كارفرما را ذكر نمود. ضمناً رضایت درونی پایدارتر از رضایت بیرونی است.در هر صورت، رضایت شغلی در این تحقیق به نمره­ای اطلاق می­شود که پاسخ­دهندگان از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا کسب می­کنند.

منبع

پدری ، نیلوفر (1393) ،ارزیابی ارتباط میان ابعاد رهبری معنوی و رضایت شغلی کارکنان شعب بانک پارسیان تهران ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی ،دانشگاه آزاد اسلامی بندر انزلی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0