رشد ارزش ها در نوجواني و جواني

از خود بپرسيم چه ارزش هايي براي نوجوانان و جوانان حائز اهميت است؟ چرا تحقق آن ارزش ها با عث ايجاد احساس اهميت و رشد در آنان مي شود؟ و باور كردن چه ارزشهايي در آنان مي تواند به رشد و كمال فردي و اجتماعي آنان كمك كند؟همه نوجوانان و جوانان، صاحب ارزش هاي معيني در زندگي خود هستند و اين ارزش ها بر افكار و احساسات و رفتار شان تاثير مي گذارد.شما نيز مي توانيد از خود بپرسيد اهميت ارزش ها در زندگي آدمي چيست؟ چه ارزش هايي در دوره نوجواني و جواني براي شما اهميت داشت؟ دوستان و همسالان شما در آن دوره عموما چه ارزش هايي در سر داشتند؟ و تفاوت ارزش هاي نوجوانان و جوانان در جوامع مختلف و در گذشته و حال چيست؟

ارزش هاي نوجوانان و جوانان كشور در سه دهه اخير همراه با تغييرات وسيعي بوده است. در دهه 1350 و در آستانه و اوائل انقلاب جوش و خروش انقلابي براي آزاد كردن و تحول كشور در راس امور نوجوانان وجوانان قرار داشت و عموم نوجوانان و جوانان با آرمان گرايي افراطي  اميدهاي بسياربزرگي كه داشتند تصور مي كردند در مدتي كوتاه شاهد پيشرفت هاي عظيم كشور خويش خواهند بود و با  همين تصور بود كه از جان فشاني در راه تحقق آرمان هاي خويش نيز مضايقه نداشتند. در دهه 1360 مهم ترين مساله آنان به پيروزي رساندن جنگ تحميلي بود و درصد نسبتا كمي از آنان در پي رفاه و منافع شخصي خويش بودند. اما از اوائل دهه 1370 تاكنون وضعيت عوض شده است و نوجوانان و جوانان دريافته اند كه به جاي اميد بستن به وعده هاي گوناگوني كه به آنان داده مي شود، بايد شخصا با اتكاي به خود و با به كارگيري هوشمندي و انرژي شخصي راهي براي تامين معاش و پيشرفت خويش در شرايط بسيار دشوار اجتماعي و اقتصادي كنوني پيدا كنند تا بيش از اين از قافله عقب نمانند. بي ترديد احساس عقب ماندن از قافله توانسته است تاثيرات نامطلوبي را بر روح پاك و شخصيت شريف نوجوانان و جوانان به جاي گذارد و اههميت تعلق قلبي به ارزش هاي معنوي را كه از جمله خصال برجسته تاريخي جوانان ايراني است، در آنان كاهش دهد.به نظر مي رسد كه بزرگترين عامل اين تغيير وضعيت ارزشي نوجوانان و جوانان، از جهت گيري عمومي فرهنگي اجتماعي به جهت گيري شخصي اقتصادي فردي، شكاف عظيم حرف و عمل و فاصله عظيم تر ادعا و توانايي درميان بسياري از كساني بوده است كه از سر رشته امور اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را در اختيار داشته اند و حاضر نبوده و نيستند كه در جايگاهي متناسب با توانايي هاي خويش قرار گيرند.

به عنوان مثال می توانید امور آموزش و پرورش متوسطه را که سرنوشت رشد ارزش های اکثریت نوجوانان کشور را در دست دارد، در نظر بگیرید و ببینید چه تفاوت قابل ملاحظه ای بین سخنان و ادعاهای گروهی از مسئولان این نهاد عظیم فرهنگی در سطح کشور و استان ها و شهرستان ها با واقعیت های مربوط به نگرش های ارزشی و اخلاقی و شخصیتی دانش آموزان دوره های راهنمایی و دبیرستانی و فارغ التحصیلان مدارس وجود دارد.

در یک موضوع مشخص تر، نظیر انگیزه برای تحقق ظرفیت های خویش که یک ارزش اساسی در رشد نوجوانان و جوانان است، اگر دقت کنید خواهید دید که نه آموزش و پرورش دارای برنامه و کارکرد مناسبی برای تحقق این هدف بزرگ تعلیم و تربیت است و نه بسیاری از نوجوانان و جوانان نگرش و برنامه و عملکردهای مناسبی برای شکوفا کردن قابلیت های عظیم خدادادی خویش را دارند. آن دسته از نوجوانان و جوانان هم که تلاش کافی به عمل می آورند بیشترین سعی شان این است که شاید بتوانند جل و پلاس خویش را از آب بکشند و راهی برای آینده و رفاه زندگی خود پیدا کنند. مفاهیم ارزشی سطح بالاتر نظیر رفاه و سعادت دیگران، آبادانی کشور و سعادت عمومی انسانی نیز جایگاه مهمی در ذهن و احساسات آنان ندارد.

مساله بی توجهی نوجوانان و جوانان به مصالح عمومی و سعادت و رفاه دیگران در کشورهای دیگر، از جمله در کشورهای پیشرفته صنعتی، نیز فراگیر است و به وسعت مشاهده می شود. تحقیقات علمی نیز مؤید این نظر است .به نظر ما و تا آنجا که تحول ارزش ها در نوجوانان و جوانان جنبه بین المللی دارد و ناشی از مشکلات عصر الکترونیک و ارتباطات و نتیجه استثمارگری های بی سابقه اقتصادی و فرهنگ زدایی های عصر تسلط و تهاجم سبک زندگی غربی است، نگرش ها و ارزش های مادی گرایانه فرهنگی اجتماعی آنگلوساکسون (انگلیسی آمریکایی) که در بخش بزرگی از جهان رایج شده و روز به روز در حال گسترش و تهاجم بیشتر نیز هست، دامان اندیشه و اخلاق نوجوانان و جوانان بسیاری از ملت های دیگر رانیز آلوده کرده و بلکه تمام نوع انسان را در معرض خطر خودخواهی و منفعت گرایی شخصی و بی اعتنایی به سرنوشت انسانی دیگران و پشت کردن به ارزش های کلاسیک مبتنی بر جاودانگی خیر قرار داده است.

سانتروک در بیست سال اخیر توجه نوجوانان امریکایی اساسا متوجه رفاه شخصی خودشان شده و مصالح دیگران، به خصوص گروه های محروم به کلی مورد علایق آنان نیست. حتی دانشجویان دانشگاه ها نیز تمام فکر و ذکرشان کاملا متمرکز بر دستیابی به رفاه مادی و شخصی است و انگیزه ای برای دستیابی به یک فلسفه زندگی معنی دار در انان مشاهده نمی شود. هدف اصلی تحصیلات دانشگاهی برای جوانان کسب پول بیشتر است و به چیز دیگری به طور جدی فکری نمی کنند. نوجوانان و جوانان برای آنکه خود را بنمایانند توجه عجیبی به وضع ظاهر و زیبایی اندام و شکل عضلات و جذابیت های بدنی خود دارند. افراط در این ارزش های مادی و بدنی و ظاهری، به عنوان هدف غایی زندگی، باعث تخریب روح خویشتن و تنهایی و احساس از خود بیگانگی در نوجوانان و جوانان می شود. آنان نیاز دارند برای احساس چنین تعهدی، به جای پرداختن افراطی به خویشتن وظیفه بزرگ تعلیم و تربیت در امریکا در زمان حاضر است.

سانتروک، مانند سایر روان شناسان غربی که فقط گوشه چشمی به حقایق ارزشی و اخلاقی دارند و گهگاه واقعیت های کوچکی از تلخی های بزرگ زندگی مادی غربی را بیان  می کنند، در ادامه بحث خود این سخن براتراند راسل1 را در کادر قرار داده است که: جوامعی که فاقد ارزش های اخلاقی جمعی هستند نابود می شوند، اما بدون ارزش های اخلاقی شخصی بقا آنان نیز ارزشی ندارد.به هرصورت ارزشهای معنوی و اخلاقی از جمله نیازهای اساسی برای نوجوانان و جوانان در عصر حاضر است. از میان این ارزش های انسانی و اخلاقی احساس همدردی و کمک به دیگران اهمیت ویژه ای دارد و پایه سایر ارزش ها است. تحقیقات انجا شده در مورد رابطه روانی نوجوان با شرکت آنان در فعالیت های عام المنفعه نیز به روشنی نشان میدهد که توجه به نیازهای دیگران و کمک به آنان باعث اعتلای ارزش های اخلاقی و کاهش مشکلات روانی فرد کمک دهنده می شود. ییتس و یونیس سه نوع از این مطالعات را مورد توجه قرار داده اند.

اول، مطالعه ای که توسط سه رو و همکاران انجام شده و در آن ویژگی ها و انگیزش های شرکت کنندگان در خدمات اجتماعی با ویژگی ها و انگیزش های کسانی که از شرکت در چنین خدماتی اجتناب می کنند مورد مقایسه قرارگرفته است. نتیجه این تحقیق آن بوده است که نوجوانان شرکت کننده در این خدمات هم در فعالیت های درسی و هم در امور غیر درسی موفقیت های بسیار بیشتری دارند.

دوم، مطالعه ای که در مورد تاثیرات مشارکت در خدمات عام المنفعه توسط کالابریس و شومر  انجام شده و به این نتیجه رسیده است که شرکت نوجوانان در اینگونه خدمات باعث کاهش احساس از خود بیگانگی در آنان می شود.

مطالعه سوم توسط ایلر و گیل درخصوص فرایند مشارکت نوجوانان در خدمات عام المنفعه صورت گرفته و حاکی از آن است که آنچه در جریان این مشارکت ها اتفاق می افتد باعث تغییر تدریجی و سازگاری بیشتر شرکت کنندگان در این خدمات و ایفای بهتر نقش اجتماعی در وضعیت های جدید توسط آنان می شود. علاوه بر این، مشارکت در خدمات عام المنفعه باعث بارور شدن ارزش های اخلاقی سطح بالاتر، نظیر عدالت خواهی و احساس مسئولیت می گردد.

ارزش های مورد توجه نوجوانان و جوانان بسیار متنوع و متفاوت است. تعمیم دادن بیجای برخی از ارزش ها که گروه معینی از نوجوانان به آنها پای بندند به تمام نوجوانان و جوانان در کشور یا در یک شهر و یا حتی در یک مدرسه، کاری نادرست و خطرناک است. مثلا اگر چه منفعت گرایی شخصی راه و رسم زندگی گروهی از جوانان است، ولی نباید این پدیده را به تمام جوانان کشور تعمیم داد.در عین حال، چشم خود را بر واقعیت ها نباید بست و استحاله تدریجی درصدی از نوجوانان و جوانان در سبک زندگی مادی گرایانه و فارغ از ارزش های معنوی را نیز نباید نادیده گرفت. مثلا بخش بزرگی از فرزندان جوان طبقات مرفه جامعه که ارزش های زندگی و رفتارهایشان با سبک زندگی غربی نیز هماهنگی بیشتری دارد، در بخش هایی از شهرها، در بازارچه های مدرن و رستوران های بالای شهر و تفرجگاه های عمومی، نمود بیشتری به خود می دهند و بسیاری از نوجوانان و جوانان چشم و گوش بسته تر طبقات متوسط و پایین اجتماعی را به دنبال خود می کشانند در واقع، دافعه های فرهنگی اجتماعی گروه های سنتی جامعه نیز به این مشکل دامن می زند و ما شاهد جدا شدن تدریجی گروهی از نوجوانان و جوانان خانواده های سنتی از هنجارهای زندگی مرسوم و جذب آن ها به سبک زندگی مادی گرای، به جای آراستگی خردمندانه به معنویت هستیم.

اعمال فشارهای بیجایی که از جانب بخش های سنتی تندرو جامعه نیز بر نوجوانان و جوانان وارد می شود عملا گروه های بیشتری از نوجوانان و جوانان را از فرهنگ و ارزش های کلاسیک اخلاقی و معنوی دور می کند و به این ترتیب با شکاف بیشتری بین نسل قدیمی تر جامعه و بخش قابل توجهی از نسل جدید رو به رو هستیم. با وجود این و بسیاری از مشکلات دیگر و با همه بی عدالتی ها و فشارهای گوناگونی که بر نوجوانان و جوانان وارد می شود، فرهنگ و ارزش های اخلاقی و دینی در کشور ما به قدری در اعماق جان مردم ریشه دارد که اکثریت نوجوانان و جوانان را وفادار به سبک زندگی ایرانی نگه می دارد و اکثر آنان از افتادن در دام مادی گرایی غربی و سبک زندگی  بی بند و بار و آلوده آن اجتناب می کنند.

تمام نوجوانان و جوانان نیاز دارند که از ارزش های مثبت و انسانی، شایستگی، مورد احترام والدین و دوستان و مردم بودن، به رسمیت شناخته شدن توانایی ها، داشتن دوستان صمیمی و بهترین دوست، و از نگرش امیدبخش نسبت به آینده خویش برخوردار باشند. ارزش زندگی آدمی به ایمان داشتن و خردمند بودن و عشق ورزیدن و کارکردن و مؤثر بودن و لذت بردن از گذران عمر است.

هریک از این ارزش های زندگی برای نوجوانان و جوانان مختلف دارای معانی گوناگونی است همراه با رشدی که می کنند در تغییر و تحول است. زمینه ها و تحولات زندگی فرهنگی اجتماعی اقتصادی نیز باعث تغییر در این ارزش ها و باز نگری مکرر آنها توسط نوجوانان و جوانان می شود. به بیان دیگر، درک درست وضعیت زندگی ارزشی هر نوجوان یا جوان باید با توجه به تمام عوامل مؤثر بر شکل گیری و تغییر آن باشد تا امکان رفع مشکلات ارزشی و هم چنین، اعتلای ارزشی و اخلاقی در شخصیت نوجوانان و جوانان را میسر سازد.

جدا از ارزش های معنوی مرتبط با دین و فلسفه و اخلاق و فرهنگ و هنر، شکل گیری ارزش های اجتماعی و اقتصادی در نوجوانان و جوانان نیز حائز اهمیت است. می توان ارزش هایی چون رعایت موازین مدنی، تامین معاش حلال و سالم برای دستیابی به رفاه فردی، کمک به دیگران در راستای رفاه اجتماعی همگانی، و باور و اتکا به کار سالم و ثمربخش را در درجه اول اهمیت قرار داد. از میان ارزش های اجتماعی، علاوه بر رعایت موازین مدنی، بسیار مهم است که نگرش ها و ارزش های سیاسی نیز محتوای درستی در ذهن نوجوانان و جوانان داشته باشد.

از آن جا که سیاست و ارزش های سیاسی اساسا موضوعی بغرنج است و سیاست عموما میدان تاخت و تاز نیروهای متضاد اجتماعی اقتصادی است، گروهی از نوجوانان و جوانان فکر می کنند که باید خود را از این عالم دور نگه دارند. این تفکر البته از وارد شدن به بازی های سیاسی بهتر است، اما سپردن یک عرصه مهم زندگی اجتماعی به دیگران که اتفاقا ممکن است با زندگی و آینده جوانان به بدترین نوعی بازی کنند، هنر یک انسان رشد یافته نیست. انسان رشد یافته برخورد فعالانه را بر واکنش منفعلانه ترجیح می دهد ودر پی قدرتی است که بتواند حق را بر ناحق پیروز کند. به این جهت نوجوانان و جوانان باید یاد بگیرند که قدرت به خودی خود چیز بدی نیست. آنچه بد و ضد ارزش است قدرتی است که در خدمت بی عدالتی و جور و جهل باشد.

متاسفانه نگرش درست سیاسی در مفهومی که ذکر شد به نوجوانان و جوانان، آموخته نمی شود. آنان معمولا یاد می گیرند که طرفدار و پشتیبان افراد و گروه ها و ایدئولوژی های خاصی باشند و نمی آموزند که هر مساله را به طور جداگانه و در تمامیت ارتباط آن با مسائل دیگر به تجزیه و تحلیل خلاقانه بکشانند و واقعیت آن را کشف کنند. آنان در واقع نیاموخته اند که سیاست چیست و چه رابطه ای با اقتصاد و جامعه شناسی و تاریخ و علم و هنر و فرهنگ و دین دارد.

آنان عموما یاد نمی گیرند که سیاست بین الملی چیست؟ چگونه است که جهان با دوقطب پیشرفته و عقب مانده تقسیم شده است؟ چگونه می توان عقب ماندگی را به پیشرفت تبدیل کرد؟ چه موانع داخلی و خارجی در این راه وجود دارد و کدام تفکرات و ابزار ها و روش ها می تواند موانع را کنار بزند و راه پیشرفت را باز کند.

با وجود اهمیت معرفت نسبت به ارزش های پایه ای سیاسی، به نوجوانان و جوانان عموما آموخته نمی شود که معنای حقیقی عدالت و آزادی و برابری و حقوق انسانی چیست، چگونه باید زورگویان و سیاسی کاران حرفه ای را مهار کرد و چگونه می توان در هر حرفه و شغل و مقام و موقعیتی از سیاست های درست حمایت کرد و صاحب ارزش های سیاسی عادلانه و انسانی بود. آنچه به نوجوانان و جوانان به طور رسمی آموخته می شود عمدتا تلاش برای حفظ وضع موجود است نه بهبود زندگی سیاسی و اجتماعی آنان.

مساله فقر اندیشه سیاسی در میان نوجوانان و جوانان کشورهای پیشرفته صنعتی و واگذار کردن آن به سیاسی کاران حرفه ای در این کشور ها نیز امری رایج است. نوع فلسفه و سبک زندگی غربی و شرایط رفاه مادی و پیشرفت های علمی و صنعتی و اقتصادی که باعث امنیت خاطر نوجوانان و جوانان از آینده خود می شود ضرورت پرداختن به مسائل ارزشی، از نوع مسائل پیچیده سیاسی را از ذهن آنان دور می کند. فعالیت های اجتماعی و سیاسی درمیان جوانان غربی بسیار اندک است و هرکسی فقط در فکر درآمد و رفاه مادی بیشتر برای خویش است. آن دسته از جوانان هم که به سیاست علاقه ای نشان می دهند از محدوده مسائلی چون “کمک های مالی دانشجویی” یا “مشکل آلودگی هوا” یا “مساله آزادی های جنسی” و امثالهم فراتر نمی روند. پرداختن به ارزش های پایه ای سیاسی و توجه به مسائل مهم سیاست بین المللی، از قبیل تجاوز آشکار قدرت های بزرگ جهانی به پایه ای ترین حقوق انسانی مردم کشورهای درحال توسعه، به کلی دور از ذهن جوانان است.

صدها کانال تلویزیونی در کشورهای غربی نیز توجهی به اعتلای ارزش های سیاسی و اجتماعی جوانان و دیگر مردم ندارند و مسائل حیاتی زندگی انسان عصر حاضر را تا سطح لذت جویی های بدنی و مادی تنزل می دهند.

به هرصورت، مجموعه ارزش های زندگی (اعم از ارزش های اجتماعی سیاسی اقتصادی و ارزش های دینی فلسفی فرهنگی) بر تفکر و احساس و رفتار نوجوانان و جوانان عمیقا تاثیر می گذارد و جا دارد که نسبت به این مساله حیاتی که تا به حال در حیطه مباحث نظری معلمان اخلاق قرار داشته است، حساسیت علمی بیشتری نشان داده شود و درباره چگونگی کارکردهای تربیتی موجود و راه کارهای مؤثر آموزش و اعتلای این ارزش ها مطالعات دقیق توسط صاحب نظران و محققان و به خصوص روان شناسان تربیتی، صورت گیرد. رشد قضاوت و وجدان اخلاقی در نوجوانی و جوانی.

با وجود نادرستی یکسان تلقی کردن رشد اخلاقی با رشد قضاوت اخلاقی، بدون تردید رشد اخلاقی متاثر از سطح رشد شناختی فرد نیز هست و دریافت های شناختی کودکان و نوجوانان و بزرگسالان در رفتار آنان نیز بازتاب می یابد. قبلا توضیح دادیم که یک فرد ممکن است شناخت روشنی از مسائل اخلاقی داشته باشد و اقدامات لازم برای رفتار اخلاقی رانیز بشناسد، اما به دلایل گوناگون نتواند یا نخواهد رفتار درست اخلاقی از خود بروز دهد. تحقیقات نشان می دهد که استدلال اخلاقی همیشه در رفتار اخلاقی مؤثر است، اما میزان این تاثیر بسیار اندک است.

رشد وجدان از دوره پیش دبستانی شروع می شود، یعنی از زمانی که کودک هنجارهایی را برای رفتارهای قابل قبول در ذهن خود ایجاد می کند. چگونگی رشد وجدان را نظریه های مختلف روان شناسی به صورت های متفاوتی تبیین کرده اند. درتئوری تحلیل روانی، وجدان محصول همانند سازی با والدین است. به تدریج که کودک رشد می کند هنجارها و ممنوعیت های اخلاقی را درونی می سازد، به همان صورتی که خود را با سایر ویژگی های والدین سازگار می کند.

انطباق با هنجارهای والدین باعث می شد که احساس همانندی با والدین در کودک تقویت شود و خود را بیشتر با آنان همانند سازد. کودکانی که چنین وجدانی را درخود درونی می سازند، هرگاه مرتکب خطایی شوند خود را ملامت می کنند و می کوشند از تکرار خطا اجتناب کنند. در این فرایند همانند سازی و درونی کردن هنجارهای اخلاقی والدین، جنبه های شناختی و الگو برداری و یادگیری اجتماعی نقش دارد.

نوع الگویی که والدین به کودک و نوجوان ارائه می دهند و نوع نظم و انظباطی که اعمال می کنند بر چگونگی شکل گیری و قوت وجدان کودک یا نوجوان تاثیر می گذارد. آن دسته از والدینی که به انگیزش های مثبت و رشد دهنده و استفاده از فنون انضباطی متوسل می شوند، در مقایسه با والدینی که از انگیزش های منفی نظیر ترس از محروم شدن از عشق پدر و مادر یا ترس از خشم والدین استفاده می کنند، توفیق بسیار بیشتری در فرایند همانند سازی مثبت و در رشد اخلاقی ریشه دار و در پرورش وجدان فرزندان خود دارند. علاوه بر این، خلق و خوی کودک یا نوجوان (مثلا تحریک پذیری، اضطراب، ترس و تکانشگری) نیز نه تنها در چگونگی واکنش وی نسبت به اعمال نظم و انضباط یا ارایه هنجارهای معین از سوی والدین بلکه همچنین در چگونگی ارزیابی وی از معماها و مسائل اخلاقی تاثیر می گذارد. به این ترتیب، وجدان اخلاقی در نوجوان نه تنها متاثر از دیگران است، بلکه ناشی از پویایی درونی وی و خصوصیات خلقی و تعامل ویژگی های دورنی با تاثیرات بیرونی نیز هست.

بصیرتی را که نوجوانان و جوانان درباره خصوصیات اخلاقی خویش دارند نیز می توان به عنوان یک عامل مهم در رشد قضاوت و وجدان اخلاقی به شمار آورد. در این مورد همان طور که از اصطلاح “فراشناخت2” برای بیان “آگاهی فرد درباره فرایندهای شناختی و تفکر خویش” استفاده می کنیم، می توان اصطلاح “فراشناخت اخلاقی” رابرای توضیح “آگاهی فرد از فرایندهای اخلاقی و از چگونگی استدلال ها و قضاوت های اخلاقی خویش” به کار گرفت.

فراشناخت اخلاقی با استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی مرتبط است و نوجوانان و جوانان همراه با افزایش سن خود دریافت دقیق تری از فرایندهای استدلال و قضاوت اخلاقی خویش به دست می آورند. همچنین هر چه فراشناخت اخلاقی قوی تر باشد قضاوت و رفتار اخلاقی فرد نیز پیشرفته تر است و او بهتر می تواند ناهمخوانی ها در تفکر و عمل اخلاقی خویش را دریابد و در جهت حل آنها کوشش کند. سوانسون وهیل نیز نشان داده اندکه آگاهی نوجوانان از شناخت های اخلاقی خویش پیش شرط مهمی برای استفاده از استدلال اخلاقی در جریان رفتار اخلاقی است.

ارتباط رشد وجدان با همانند سازی و الگو برداری و با سطح رشد فراشناخت اخلاقی نشان می دهد که شکوفا شدن جهت گیری اخلاقی فرد حاصل تعامل عوامل درونی و بیرونی است و نوجوانان و جوانان قادرند در فرایند تحول اخلاقی خویش سهم بزرگی داشته باشند. نوع انتخاب الگو، چگونگی حل تعارضات شناختی در قضاوت اخلاقی و کیفیت استفاده از فرصت ها برای پذیرش نقش اخلاقی می تواند در رشد وجدان اخلاقی تاثیر بسیار داشته باشد. مربیان و والدین و دوستان نیز می توانند نقش مهمی در رشد وجدان نوجوانان و جوانان ایفا کنند. رشد وجدان اخلاقی از طریق ارایه الگوهای بحث و گفت و گوی والدین و مربیان با نوجوانان و جوانان در چگونگی تفکر اخلاقی نیز امکان پذیر است. برخی از تحقیقات نیز نشان می دهد که از طریق این بحث و گفت و گوها می توان سطح رشد اخلاقی را به مراحل بالاتری ارتقا داد. این تحقیقات بر غنا بخشیدن در مفاهیم رشدی شناخت اخلاقی مبتنی است. ارائه دانش و آگاهی های اخلاقی بالاتراز سطح شناخت اخلاقی نوجوانان و جوانان یعنی ایجاد یک عدم تعادل در چگونگی تفکر کنونی آنان توسط مربی، باعث برانگیختن اندیشه های تازه در چگونگی تفکر می شود. کمک به نوجوانان و جوانان برای رفع این عدم تعادل ها می تواند شایستگی های اخلاقی و رشد وجدان آنان را افزایش دهد. به بیان دیگر، با ارائه الگوها یا بحث و گفت و گوهای اخلاقی سطح بالاتر می توان تفکر نوجوانان و جوانان را به مرحله پیشرفته تری ارتقا داد. شرط اساسی برای پیشرفت اخلاقی آنان استفاده از روش های غیر مستقیم آموزشی در شرایط مبتنی بر برابری و احترام متقابل و بده بستان فکری دوجانبه بین نوجوان یا جوان از یک سو و مربی یا والدین از سوی دیگر است.

والدین و مربیانی که دارای مهارت های گفت و گو در مسائل ارزشی و اخلاقی با نوجوانان و جوانان هستند تاثیرات شگرفی بر رشد وجدان اخلاقی آنان به جای می گذارند. تحقیقات نشان می دهد که متاسفانه اکثر والدین و مربیانی که برخورداری کافی از چنین مهارت هایی ندارند، نمی توانند از روش های گفت و گوی حمایت کننده متقابل در بحث های اخلاقی بهره گیرند و کاری که عموما می کنند این است که دستور بدهند و نصیحت کنند. دسته بندی نظریه ها بر اساس تأکیدی که هرکدام از آن ها بر یکی از عوامل مؤثر بر رشد دارند شکل می گیرد. مثلا نظریه یادگیری اجتماعی، که متأثر از سنت تجربه گرایی غرب است، بیشتر بر نقش تجربه و یادگیری تأکید دارد و در مقابل، نظریه هایی که رشد اخلاق را رشد طبیعی استعداد های مادرزادی انسان تلقی می کنند متأثر از سنت عقل گرایی غرب اند و شکل جدید و معاصر آن در قالب نظریه های رشدی – شناختی تبلور یافته و نمایندگان اصلی آن پیاژه و کلبرگ می باشند. نظریه روان تحلیل گری نیز یک رویکرد تجربه گرایی دارد و تحت تأثیر سنت تجربه گرایی غرب است.

منبع

جوکار ، جواد (1394) ،رابطه رشد قاوت اخلاقی باخلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول ارسنجان ،پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی ،دانشگاه آزاداسلامی واحد ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0