راهبردهای یادیار و مرور ذهنی در توانبخشی
یادیارها
یادیارها؛ شامل نظامهای است که به ما کمک میکنند موضوعات را بهراحتی به خاطر بیاوریم و گاه این اصطلاح برای توصیف هر چیزی که حافظه را بهبود دهد ازجمله وسایل کمک حافظه، استفاده میشود اما اغلب آن اشاره به راهبردهای درونی دارد که آگاهانه یاد گرفته میشوند و به تلاش قابلتوجه برای انجام تمرینات نیاز دارند. پرکاربردترین یادیار مصنوعی، روشی برای به خاطر سپردن اینکه هر ماه سال چند روز دارد است. اکثر مردم آمریکا و بریتانیا از یک شعر ؛ سی روز دارد ماه سپتامبر… . …. برای این کار استفاده میکنند. در سایر نقاط دنیا، بسیاری از مردم از پنجههای خود استفاده میکنند، با پنجههای خود ماههای طولانی را نشان میدهند و از برآمدگی بین آنها برای معرفی ماههای کوتاه استفاده میکنند. با اینحال کشورهای دیگر از پسوندها و پیشوندها برای به خاطر آوردن ماههای بلند و کوتاه استفاده میکنند. هر کشور با استفاده از نظام تقویم ما، یک یادیار برای به خاطر سپردن طول ماهها مختلف استفاده میکند.
یادیارهای کلامی
یکی از انواع یادیار، یادیار حرف اول است که در آن از حروف اول کلمهها در یک جمله برای یادآوری اطلاعات به یک ترتیب خاص، استفاده میشود. نوع دیگر این یادیار، استفاده از کل کلمه برای به خاطر آوردن اطلاعات است. هریس ؛ بیان میکند که یادیار با استفاده از حروف اول، تنها زمانی مفید است که آیتمهای که به خاطر آورده میشوند بهخوبی شناخته شده باشند اما به خاطر آوردن آنها به ترتیب درست، دشوار باشد. به هر حال از آنها میتوان برای یادگیری آیتمهای جدید استفاده کرد .ویلسون. نوع دیگری یادیار که برای یادآوری فهرست ارقام مثلاً شماره کارت اعتباری، استفاده میشود؛ فرد میتواند جملهای بسازد که در آن هر کلمه از حروف مربوط به اعدادی که باید به خاطر آورده شوند تشکیل شده است. بهعنوان مثال، عدد 6734 میتواند به این صورت نوشته شود mother (شش رقم) courage (هفت) was (سه) here (چهار). ویلسون و موفات بیان میکنند که یادیارها با استفاده از حروف اول به دو دلیل کارآمد هستند :
- زیرا اطلاعات قطعهبندی میشوند و قطعهبندی مشخص شده است یادآوری را افزایش میدهد .
- زیرا این روش تعداد پاسخهای رقیب را کاهش میدهد. بسط و یا داستان سازی با کلمهها، روش دیگری است که برای بهبود یادآوری برای افراد دچار آسیب مغزی یا فاقد اختلال استفاده میشود.
این روش ترکیبی از دو فن کلامی و دیداری است و ممکن است به همین دلیل باشد که از میان چهار روش مورد مقایسه توسط موفقترین روش بوده است.وارینگتون و ویسکرانت نشان دادند که بیماران مبتلا به یادزدودگی میتوانند تداعیهای ریتمیک را یاد بگیرند، گاردنر به یک مرد مبتلا به سندرم کورساکوف یک شعر برای به خاطر آوردن نام بخش و بیمارستانی که او در آن بود یاد داد و موفات پیشنهاد کرد که از شعرها میتوان برای کمک به افراد استفاده کرد تا بتوانند راهبردهای مناسب برای حل یک مسئله خاص انتخاب کنند.
یادیارهای دیداری
یادیارهای دیداری را میتوان عوامل یادآورنده از طریق تصاویر تعریف نمود. این موارد ممکن است تصاویر ذهنی و یا تصاویر واقعی باشند. بهعنوان مثال، میتوان یک نام را به یک تصویر دیداری تبدیل و تغییر شکل داده و برای یادآوری آن نام، این تصویر را به خاطر داشت. برای افرادی که در یافتن تصاویر، مشکل دارند، میتوان بهجای آن از یک تصویر واقعی استفاده نمود. یکی از بیماران ویلسون که نمیتوانست نام درمانگران خود و یا همسایگانش را به خاطر آورد، نام آنها را از طریق تمرین در کشیدن تصاویر فرا گرفت. نام ؛ جولیان از طریق کشیدن یک جواهر بر روی یک شیر مجسم گردید. نقاشی به او نشان داده شد و یادیار برای او توضیح داده شد. سپس نقاشی کنار گذاشته شد و پس از چند دقیقه از وی خواسته شد که نام این همسایه را به خاطر آورد. وی برای مدتی کوتاه فکر کرده و به مکانی بر روی میز اشاره کرد که نقاشی و طراحی موردنظر آنجا بود. وی سپس گفت: یک سگ؟ نه. یک گاو؟ نه. آن یک… یک… یک شیر بود. در این کنار، آیا یک سنگ وجود داشت؟ نه نه یک سنگ، آن یک… یک… یک جواهر بود! شیر جواهری، یعنی جولیان! . باگذشت زمان، وی در به یادآوردن نام جولیان سریعتر گردید.
نوع پیچیدهتری از تصویرسازی، تداعی نام با چهره است. تصور کنید که ما میخواهیم نام ؛ خانم کراسلی را به خاطر آوریم. گام اول عبارت از یافتن یک ویژگی مهم و برجسته از چهرهی خانم کراسلی میباشد. اگر گوشهای او بهطور خاصی برجسته و چشمگیر باشند. ما میتوانیم این را بهعنوان ویژگی مهم و برجستهی وی انتخاب نماییم. گام بعدی عبارت از تغییر شکل دادن نام وی به چیزی پرمعنا میباشد، لذا کراسلی؛ را میتوان به دو کلمه ؛ کراس به معنای صلیب و لیف به معنای برگ و یا برگی به شکل یک صلیب تبدیل و تغییر شکل داد. گام نهایی عبارت از به هم پیوند دادن این ویژگی متمایزکننده با این نام تغییر شکل یافته میباشد، لذا یک برگ صلیب مانند را میتوان در نظر گرفت که از گوشهای وی در حال رشد و بیرون زدن میباشد. دفعهی بعد که خانم کراسلی را ملاقات میکنیم، میتوانیم چهرهی وی را بهخوبی در نظر گرفته، گوشهایش را مورد توجه قرار داده، ادامه تصویر این برگ صلیب مانند را دوباره در ذهن مجسم نماییم. هرچند که هم یادیارهای کلامی وهم یادیارهای دیداری بهصورت مفصل توسط ویلسون ؛ توصیف و ارزیابی شدهاند، اما واضح است که برخی از این موارد را میتوان با احتمال بیشتری در زمینهی توانبخشی حافظه مورد استفاده قرارداد. نوع دیگری از تصویرسازی دیداری عبارت از تصویرسازی دیداری متعامل میباشد که طی آن فرد تصویری از کلمه یا جسم اولی را که قرار است به خاطر آورده شود، خلق و ایجاد نموده مثلاً: یک قوطی کبریت و در ادامه این را با جسم دومی که قرار است به یاد آورده شود به هم ربط میدهد مثل یک قایق تفریحی . سپس این جسم دوم قایق تفریحی با کلمه سوم به هم پیوند داده، سومی با چهارمی به هم پیوند خورده و این امر به همین منوال ادامه مییابد.
نوع دیگری از یادیار دیداری، روش چنگک دیداری است. در نظامهای چنگک، یک مجموعه استاندارد از کلمههای به هم مرتبط یاد گرفته شده و آیتمها و مقولههایی که میبایستی به یاد آورده شوند به این چنگکها بهوسیله تصویرسازی دیداری وصل میگردند. شناختهشدهترین نظام چنگک عبارت از روش چنگک همقافیه میباشد که طی آن اعداد یک تاده با واژههای همقافیهای نظیر one (یک) هست یک bun (نان گرد)،two (دو) هست یک shoe (کفش) three (سه) هست یک tree (درخت) four (چهار) هست یک door (درب)، five(پنج) هست یک hive(کندوی زنبور)،six (شش) هست sticks (چوبهای دستی)، seven (هفت) هست heave (آسمان)، eight (هشت) هست یک gate (دروازه)،nine (نُه) هست یک line(خط) و همچنین اینکه (ten) هست یک hen(مرغ). آیتم اولی که قرار است به یاد آورده شود، با کلمه bun (نان گرد) به هم پیوند خورده، آیتم دوم با کلمه shoe (کفش) به هم پیوند خورده و این امر به همین منوال ادامه مییابد. این روش کمک حافظه هنگامی مفید میباشد که نوشتن یک فهرست امری غیرعملی و ناممکن مثلاً : در هنگام رانندگی باشد. با اینحال، تکمیل و انجام دادن این مراحل برای افراد مبتلا به مشکلات حافظهای شدید امری دشوار بوده و این روش بهاحتمال زیاد دارای ارزش بسیار کمی در موقعیتهای واقعی حیات برای اکثر افرادی میباشد که مبتلا به نواقص حافظهای اُرگانیک هستند .
با این وجود، کاشل و همکاران ؛ کاشل،بیان کردند که افراد دارای نواقص حافظهای شدید را میتوان بهصورت موفقیتآمیزی با یادیارهای ساده نظیر تصویرسازی دیداری درمان نموده و لذا موفقیت محدود به افراد دارای مشکلات خفیف و ملایم نیست. یکی از قدیمیترین راهکارهای یادیار عبارت از روش جایگاه یا به یاد آوردن از طریق مکان میباشد. این روش توسط یونانیهای باستان استفاده میشد. یتس ؛ به توصیف این مسئله پرداخت که چگونه سیمونیدز قادر به یادآوری نام بسیاری از افراد حاضر در یک مهمانی از طریق به یاد آوردن مکان نشستن و موقعیت هر میهمان بود. یادیار شناس معروفی بنام آقای شرشوسکی که توسط لوریا ؛ مورد پژوهش و بررسی قرارگرفته بود، گاهی از این روش استفاده میکرد بهعنوان مثال، وی تصاویری از آیتمهایی میساخت که میبایستی آنها را به خاطر آورده و این آیتمها را در نقاط مختلف یک خیابان مثل چارچوب پنجرهها، گذرگاهها و همچنین کنار جدول خیابان قرار میداد. اگرچه این روش منتهی به یادآوری بهتری در مقایسه با یادیارهای حرف اول و همچنین موقعیتهای تصویری سازی دیداری در پژوهش ویلسون نگردید، اما برخی از افراد بهخوبی به روش جایگاه پاسخ نشان دادند. با اینحال، حتی برای این دسته افراد، این روش دارای تأثیر کمتری در مقایسه با روش داستانگویی بود.
منبع
شریفی،علی اکبر(1394)، ساخت یک برنامه رایانهای توانبخشی شناختی و بررسی تأثیر آن بر بهبود عملکرد حافظه،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید