معرفی راهبردهای یادگیری

استراتژی یا راهبرد در لغت به معنای «شیوه عمل در موقعیت خاص» به کار می‌رود. راهبردهای یادگیری روشها و شیوه‌هایی هستند که شاگردان در حین یادگیری به کار می‌گیرند تا به اهداف آموزشی مورد نظر دست یابند. برای مثال، دانش آموزی که پس از خواندن یک متن آن را دو یا چند بار با خود تکرار می‌کند یا ایجاد تصویر ذهنی دو یا چند جمله (مورد) را به هم مربوط می‌سازد در واقع در حال استفاده از یک استراتژی یادگیری است. به اعتقاد پژوهشگران در دوره معاصر مسائل متدولوژیک از اهمیت فوق العاده برخوردار است زیرا علی رغم کوششهای فراوان مربیان بزرگ «هنوز تربیت امری تصادفی، بدون برنامه و تابع وقایع است».

بنابراین بخش قابل توجهی از تحقیقات تربیتی باید به این دسته از مسائل بپردازد. مطالعه رویکردهای یاددهی- یادگیری ناظر بر همین هدف است در نتیجه تربیت نظام دار، در پرتو تحولات اساسی در این رویکردها تحقق پیدا می‌کند. تغییر در رویکردهای یاددهی- یادگیری به نوبه خود مسبوق به فهم آنهاست و بستر مناسب این  ادراک نظریه‌های فلسفی و روان شناختی است.عوامل موثر دیگر در یادگیری که قابل اکتساب می باشد راهبردهای یادگیری است در تعریفی که کار داش و املوند ارائه کرده اند، راهبردهای یادگیری را اینگونه تعرف کرده اند: فعالیتهای آشکار و پنهان پردازش اطلاعات که در هنگام رمز گردانی به وسیله یادگیرندگان برای تسهیل در اکتساب، اندوزش و بازیابی صحیح اطلاعاتی که قبلا یاد گرفته شده است به کار گرفته می‌شود. در این تعریف چندین نکته اساسی وجود دارد:

اول این که، راهبردهای یادگیری می‌تواند به صورت رفتار آشکار اتفاق بیافتد و هم به صورت رفتار پنهان یا درونی. از راهبردهای یادگیری آشکار می‌توان به فعالیت سازمان دادن مطالب، یادداشت‌برداری و برجسته کردن نکات مهم اشاره کرد و راهبردهای یادگیری پنهان همچون نظارت بر درک مطلب و راهبردهای انگیزشی هستند.

نکته دوم در این تعریف این است که راهبردهای یادگیری بخشی از فرآیند پردازش اطلاعات هستند که در مرحله رمز گردانی اطلاعات عمل می‌کنند یعنی به وسیله این راهبردها فرآیند رمزگردانی اثر بخش‌تر می‌شود.

سوم این که هدف از بکارگیری این راهبردها بهبود جریان اکتساب یا فراگیری اطلاعات، ذخیره کردن آن اطلاعات در حافظه و یادآوری دقیق و درست آنها در مواقع لزوم است. با مقداری تلاش و برنامه‌ریزی معلمان می‌توانند مطالب درسی را به طور منطقی سازمان بدهند و آنها را با یکدیگر مرتبط سازند (قادری واحد ، 1388). البته این تنها قسمتی از کار است زیرا پس از این بایستی توجه دانش‌آموزان را به اطلاعات جلب کرد و به آنها یاد داد که اطلاعات را در حافظه بلند مدت‌شان رمزگردانی کنند و زمانی که آنها به این اطلاعات نیاز داشته باشند به درستی آنها را بازیابی کنند. البته جلب توجه دانش‌آموزان، رمزگردانی اطلاعات و فرآیند بازیابی همیشه کار آسانی نیست. نکته دیگر این است که اغلب کودکان بزرگسالان یادگیرندگان ناکارآمدی هستند. واقعیت این است هنگامی که ماهیت تکلیف یادگیری تغییر پیدا می کند دانش آموزان کمی، به این فکر می افتند که مطابق با این تغییر روشهای رمزگردانی خویش را تغییر دهند .

رویکرد سنتی یا غیر فعال

در این رویکرد معلم محور و ارائه دهنده اطلاعات و دانش‌آموز شنونده و حفظ کننده مطالب است. در این رویکرد دانش‌آموز فعال نیست و معلم سعی می‌کند از طریق سخنرانی یا توضیحی مطالب را انتقال دهد . دانش آموز به مثابه بانکی فرض می شود که باید اطلاعات به آن سپرده شود. در این رویکرد پاسخ‌ها و نمره‌های دانش‌آموزان مهم است به عبارتی دیگر این رویکرد نتیجه محور است

یاددهی- یادگیری با رویکرد فعال

همزمان با شکل گیری نظریه رفتار گرایی گروهی از روان شناسان آلمانی آزمایش هایی انجام داده‌اند تا نشان دهند که انسان از طریق بینش به یادگیری و شناخت دست می‌یابند. یادگیر حاصل کوشش ذهنی یادگیرنده و فرآیندهایی است که از طریق آن فرد براساس اطلاعات دریافت شده تنظیم مجدد مفاهیم و تجاربی می‌پردازد که در نهایت به ایجاد الگوی جدیدی از بینش منجر می‌شود. واژه شناخت و یادگیری در این دیدگاه به انواع فعالیتهای ذهنی از قبیل، اکتساب پردازش، سازمان‌بندی، و استفاده از دانش اطلاق می‌شود. در این رویکرد فرآیندهای شناختی مهمترین مسأله‌ای است که در جریان آموزش و یادگیری مورد توجه قرار می‌گیرد.

روان شناسان شناختی بر کل عوامل موثر بر آموزش و یادگیری، توجه دارند، عواملی چون شرایط محیطی و ویژگیهای فراگیران، ضرورت‌های موضوع یادگیری، هدف‌های آموزشی، هدفهای یادگیرنده، آمادگی یادگیرنده، نقش معلم به عنوان سازمان‌دهنده و جهت‌دهنده و یادگیری‌ها و فعالیت‌های یادگیرنده که همگی باید به شیوه‌ای تعاملی در فرآیند تدریس مورد توجه قرار گیرند. در رویکرد فعال معلم نقش راهنما و تسهیل‌کننده را بر عهده دارد و دانش‌آموز در فرایند تدریس یا فعالیت‌های خود مهارت و توانایی‌های بالقوه‌اش را به فعل در می‌آورد در این رویکرد دانش‌آموز فعال است. مسایل را کشف و حل می‌کند. سوال می‌کند با همیاری دیگران یاد مي‌گیرد و در نهایت فرآیند محور است.

منبع

خزاعی، علی(1395)، بررسی تاثیر راهبردهای شرح و بسط پیجیده بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی منطقه خزل در سال تحصیلی95-1394، پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0