رابطه عوامل مختلف با دلبستگی

 رابطه جنسی و دلبستگی

بین سبک های دلبستگی و سبک های رابطه جنسی رابطه وجود دارد. اشخاص ایمن لذت بیشتری از رابطه جنسی احساس می کنند. اشخاص اجتنابی کمتر به مسائل جنسی توجه دارند و اغلب با افرادی رابطه جنسی برقرار می کنند که رابطه عاطفی نزدیکی با آنها ندارند. افراد دوسوگرا اغلب از در آغوش کشیدن بیشتر از عمل جنسی لذت می برند .

روش هاي فرزند پروري و دلبستگي كودك

هرچند كودك انسان ظاهرا تمايلي فطري براي دلبستگي به ديگري دارد، اينكه كودك به كدام يك از والدين دلبسته باشد و نيز شدت و كيفيت دلبستگي او ، تا حدود زيادي بستگي به رابطه فردي والدين با كودك دارد. كودك فقط به سبب كارهايي كه والدين براي ارضاي نيازهايشان به غذا، آب و گرما و آسودگي از درد مي كنند، به آنها دلبستگي پيدا نمي كنند .

مدت زماني كه كودك با هر يك از والدينش مي گذراند نيز تعيين كننده كيفيت رابطه كودك با والدينش نخواهد بود. به همين نحو دلبستگي كودكان به مادران شاغل شان به اندازه دلبستگي كودكاني است كه مادرانشان كار نمي كنند. بنابر اين كيفيت نگهداري از كودك تعيين كننده تر از كميت آن است. يكي از ابعاد اوليه رابطه و دلبستگي عبارت است از حساسيت، همگامي و كنش متقابل ، بعبارت ديگر حساس و پاسخگو بودن، در برابر حالات كودك ، خواه گريه باشد ، خواه لبخند يا حرف زدن .

اشتغال مادر و مهد كودك

بنظر بالبي براي اينكه احساس دلبستگي در كودك ايجاد شود ، بايد صرفا يك نفر از او مراقبت كند و در صورتي كه چند نفر از كودك مراقبت كنند، در فرايند دلبستگي او خلل ايجاد مي شود و كودك دچار اضطراب مي گردد. اين فرضيه را مي توان ” تك گرايي” ،” تك مادري ناميد.

دليل دوم اين است كه كودكاني كه به طور گروهي پرورش مي يابند از توجه و علاقه كمتري برخوردار مي شوند و همين امر موجب كندتر شدن رشد اجتماعي و شناختي آنها مي گردد. بهترين شكل دلبستگي در بين نوزادان مادران شاغل زماني اتفاق مي افتد كه پس از به دنيا آمدن كودك، در چند ماه در خانه از او مراقبت مي كند و سپس به تدريج به صورت نيمه وقت به كار خود بازمي گردد .

افسردگي مادر و تاثير آن بر دلبستگي فرزندان

يك موضوع جالب تاثير افسردگي مادر بر رابطه وي با فرزندش است. مادران افسرده حالات منفي بيشتري دارند و تعاملات مثبت كمتري با فرزندشان برقرار مي كنند. همچنين در هنگام تعامل با فرزندانشان حساسيت كمتري دارند . بين افسردگي مادران و دلبستگي مضطربانه فرزندان از جمله دلبستگي سردرگم رابطه اي است كه افسردگي مادر به پرخاشگري و گوشه گيري بعدي طفل هم منجر مي شود. بين نشانه هاي افسردگي مادر و تعاملات ضعيف مادر و كودك و مشكلات رفتاري دوران خردسالي فرزندان هم ارتباطي هست. براي مثال اطفالي كه مادرشان تا سه ماه پس از زايمان افسرده بود در يك سالگي تاخيرهايي در رشد رواني و جسمي داشتند.

شواهد فراوان وجود دارد كه نشان مي دهد اين كودكان بعدها در معرض مشكلات دلبستگي و مشكلات اجتماعي و هيجاني خواهند بود. اما افسردگي مادر چطور به كودك تاثير مي گذارد؟ اطفال مادران افسرده ممكن است حالات مادرشان را تقليد كنند. اطفال مادران افسرده غمگين تر و عصباني تر هستند و كمتر ابراز علاقه مي كنند. علاوه بر اين تربيت غيراستاندارد مي تواند بطور مستقيم بر رشد كودكان تاثير بگذارد. كودكان مادران افسرده مجبورند براي دوره هاي طولاني غم، درماندگي ، نااميدي ، تحريك پذيري و آشفتگي مادرشان را تحمل كنند و همين قضيه بر رشدشان تاثير مي گذارد. مادران افسرده انر‍ژي كافي براي مراقبت از فرزندشان ندارند .

دلبستگي و رفتارهاي بعدي

در بسياري از مطالعات بين نوع دلبستگي و رفتارها و شرايط رشدي بعدي اطفال رابطه اي است. اطفال دو ساله اي كه دلبستگي توام با ايمني داشته اند پرشورتر و با پشتكارترند و زود عصباني نمي شوند. اطفال داراي دلبستگي توام با ايمني در دوران خردسالي مسائل را بهتر حل مي كنند. آنها بيشتر همكاري مي كنند و فرامين مادرشان را راحت تر اجابت مي كنند. بازي اين كودكان در 18 ماهگي كيفيت بالاتري دارد و در مقايسه با بچه هاي پيش دبستاني داراي دلبستگي مضطربانه، توانايي كلامي بيشتري دارند.

كيفيت دلبستگي طفل به مادرش بر تمام روابط شخصي وي تاثير مي گذارد و با قابليت بالاي او در روابط ميان فردي آينده اش رابطه دارد. در پيگيري اطفال تا اواسط كودكي معلوم شد كودكان پرخاشگر بيشتر همان اطفالي بودند كه در 18 ماهگي دلبستگي بي نظم داشتند. درحاليكه گوشه گيري ها عموما جزء گروه دلبستگي اجتماعي بودند.

بررسي طولي گسترده اي معلوم كرد كودكاني كه در بچگي دلبسته بودند توسط معلمان پيش دبستاني خود از لحاظ اعتماد به نفس ، شايستگي اجتماعي، ياريگر و محبوب بودن ، عالي ارزيابي شدند. در مقابل همسالان دلبسته دوري جو آنها بصورت منزوي و آنهايي كه دلبسته مقاوم بودند مخرب و دشوار ارزيابي شدند. به نظر چندين پژوهشگر اين يافته ها به معني آن است كه دلبستگي در نوباوگي باعث ميشود كه مهارت هاي شناختي،هيجاني و اجتماعي درسالهاي بعدي بهبود يابند.

نشانه های مشکلات دلبستگی

در موقعیت هایی که والدین به علامت های کودک پاسخ نمی دهند، دلبستگی ایمن رشد نمی کند و کودک دچار بی اعتمادی می شود. نشانه هایی که اینگونه بچه ها نشان می دهند عبارتند از:

  •  برقراری ارتباطات مقتضی و زودگذر
  •  عاطفه سطحی
  •  اجتناب از برقراری ارتباط چشمی
  •  رفتارهای تخریبی نسبت به خود و دیگران
  •  ضعف در برقراری ارتباط با همسالان
  •  بی رحمی نسبت به حیوانات
  •  ضعف در کنترل تکانه
  •  رشد ناکافی فرامن
  •  الگوهای تغذیه ای نامناسب
  •  چسبندگی به افراد دیگر

بدیهی است علت بروز این مشکلات، اختلال در رشد دلبستگی در سال های اول زندگی است .

منبع

ترابی،زهرا(1399)، سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی،دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0