رابطه بين مثبت انديشي و سلامت رواني از ديدگاه اسلام

از ديدگاه اسلام در باره روانشناسي اسلامي، به ويژه روان درمانگري تا كنون مطالعات علمي مدون انجام نگرفته يا اينكه پژوهشگر قادر به دريافت اطلاعاتي در اين زمينه نبوده است. در حالي كه در اسلام به عنوان دين جامع و كامل كه تمام زواياي زندگي انسان را مورد توجه قرار مي دهد، زمينه هاي مناسبي براي چنين انجام مطالعاتي وجود دارد .اسلام به هدايت زندگي انسان و تامين بهداشت رواني او توجه دارد و بديهي است كه شيوه هاي خاصي را براي بر قراري تعادل رواني ارائه دهد. هدف اغلب شيوه هاي ارائه شده ياري رساندن به انسان، به منظور برخورداري از روح و روان سالم است تا بتواند با توسل به بهترين راه هاي ممكن به آرامش برسد. نگرش صحيح نسبت به مشكلات و ناكامي ها، موهبتي است كه با آن آدمي در مواجهه با نمونه هاي به ظاهر ناموزون خلقت، زيبايي و توازن در آن ها مي بيند و در زشتي ها، زيبايي را جست و جو مي كند.تفكر ديني با هدف كاهش فشار وارد بر انسان در رويارويي با مصائب و حوادث، شيوه هايي را آموزش مي دهد تا با استفاده از آن به نتايج مطلوب، از جمله آرامش، برسد .

ارتقاي سلامت افراد جامعه يكي از مهمترين مسائل اساسي هر كشور محسوب مي شود. همن طوريكه قبلا در تعريف سلامت روان اشاره گرديد، طبق تعريف سازمان جهاني بهداشت، بهداشت رواني علمي است كه با آن انسانها قابليت برقراري ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران را مي يابند و قادر به تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي، حل تضادها و بر آوردن تمايلات شخصي به طور منطقي، عادلانه و متناسب مي شوند. از ديدگاه اسلام كسي كه «خود آگاهانه با تمامي هستي ارتباط زنده و پويا دارد و مي تواند تعارضات خويش را با جهت گيري مثبت حل كند، از نظر رواني سالم است».رفتارهاي مذهبي، در پرداختن به نكات معني دار زندگي ارزش مثبت دارند. رفتارهايي از قبيل: عبادت، توكل به خداوند، زيارت، مهرورزي و … مي توانند از طريق ايجاد اميد و تشويق افراد به نگرش مثبت به موقعيت هاي استرس آميز، باعث آرامش دروني آنان شوند.

كارآمدي و سلامت روان  

در نظريه شناختي اجتماعي ادراك فرد كارآمدي خويش تاثيرات ضمني مهمي در واكنش هاي هيجاني وي به موقعيت ها و در ايجاد انگيزش در انجام رفتارهاي مختلف دارد. اين مفهوم مي تواند تاثيرات ضمني با اهميتي در تندرستي داشته باشد، زيرا در درك پاسخ هاي هيجاني و رفتاري فرد به شرايط تنش زا و برنامه هاي مربوط به تندرستي كمك مي كند. مطالعات گوناگون نشان داده شده است كه احساس خودكارآمدي پايين، يا افزايش فشار رواني، پاسخ هاي ضعيف تر به درد و انگيزش كمتر براي پيگري برنامه هاي مربوط به تندرستي هميشه است. برعكس احساس كارآمدي بالا با فشار رواني پاسخ هاي زيستي كمتر به فشار هاي رواني، قدرت انطباق بيشتر به علاقه مندي زيادتر به برنامه هاي تندرستي همبسته است. بنابراين يكي از حوزه هاي بسيار فعال در پژوهش هاي اجتماعي شناختي در مورد رابطه بين باورهاي خودكارآمدي و تندرستي است. نتايج اين تحقيق به سادگي مي توان خلاصه كرد: باورهاي بر رفتارهاي مرتبط با تندرستي فرد و ديگري و از طريق تأثير آنها بركاركرد زيستي او. باورهاي خودكارآمدي هم بر احتمال برروز بيماريهاي مختلف و هم بر فرايند بهبود از بيماري تأثير مي گذارد.

باورهاي خودكارامدي بالا رفتارهاي مختلفي چون سيگار كشيدن، نوشيدن الكل و راههاي جلوگيري از ابتلا به ايدز مرتبط است.تغيير در باورهاي خودكارآمدي در مورد فرايند بهبود از بيماري ها نيز تأثير گذار است شواهد موجود نشان مي دهد باورهاي خوكارآمدي بالا، مانع تأثيرات فشارهاي رواني مي شود و كاركرد نظام ايمني بدن را افزايش مي د هد در نظير نظريه شناختي اجتماعي اين ناكارآمدي اداراك شده است نق اصلي را در اضطراب و افسردگي افراد بازي مي كند .

به استناد اين نظريه افراد داراي برداشت ضعيف از خودكارآمدي خود در مواجه در خطر بلقوه، اضطراب زيادي را تجربه مي كنند. ناكارآمدي در دستيابي به هدف هاي مورد خوشايند به افسردگي است، بخشي از اين مشكل مي تواند به هدف هاي بيش از حد بالا مربوط شود به علاوه باورهاي ناكارآمدي ضعيف مي تواند به عملكرد ضعيف منجر شود، فاصله خود را با معيارهاي خويش بيشتر كند و موجبات سرزنش بيشتري را فراهم اورد بنابراين تحقيقات نشان داد ناكارآمدي مي تواند پيامدهاي منفي مهمي براي انوع رفتارهاي مربوط به تندرستي داشته باشد.پژوهش هاي مختلفي كه پس از اجراي برنامه هاي اموزشي مهارت زندگي در مدارس صورت گرفته دستاوردهاي مهمي را در ابعاد مختلف سلامت روان داشته است  مثلاً تصور از خود.عزت نفس خودكارآمدي ناسازگاري اجتماعي و هيجاني كاهش معني داري اضطراب اجتماعي .

اضطراب و افسردگي شايعه ترين مشكلات سلامت روان در جامعه هستند. تحقيقات نشان داده اند كه اين مشكلات مي توانند عملكرد شخص را ضعيف كنند، باز اجتماعي براي خانواده و جامعه بوجود اورد و سبب بوجود آمدن مسائل هيجااني و هزينه هاي اقتصادي براي جامعه شوند.در ميان متغير هاي رواني – اجتماعي ، خود كار آمدي  و حمايت اجتماعي به عنوان عوامل كليدي مربوط به مشكلات تلقي مي شوند  . خودكارآمدي به عنوان نوعي خاصي از انتظار مربوط به اعتقادات شخص نيست به تواناييهايش است و بتدريج به قضاوت هاي شخصي از تواناييهايش براي تمريين كنترل بر حوادث و رويدادهايي كه بر زندگي او تدثير ميگذارند، گسترش مي يابد حقيقت نشان داده است كه انتظارات خودكارآمدي پايين عامل مهمي در انواع مشكلات سازگاري، شامل افسردگي، اضطراب، سوء استفاده از مواد و اعتياد هستند .حاكي ازاين است كه افزايش خو.دكارآمدي بهبود سلامت روان را بدنبال دارد . اين مطالعه پيشنهاد مي كند كه از طرق كمك به افرادي كه از اضطراب و افسردگي رنج مي برند ، افزايش خودكارآمدي و فراهم كردن يك محيط اجتماعي حمايت كننده از آنها مي باشد در اين مطالعه خودكارآمدي ضعيف و تنهايي دو ويژگي مرتبط با افسردگي و اضطراب بوده است .

 والديني كه خودكارآمدي ضعيفي دارند به اساني شكست هاي خود را به اسنادهاي دروني نسبت مي دهند و در نتيجه سطوح بالاتري از اضطراب و افسردگي را تجربه ميكنند. والديني كه داراي سطوح بالايي از خودكارآمدي هستند از خودشكست دادگي اجتناب مي كنند و افسردگي و اضطراب كمتري را تجربه ميكنند.هنگاهي كه افراد در استرس هستند آنهايي كه در مواجه با شكست خود را توانمند و كارآمد ميدانند. تلاش هاي بيشتري براي مقابله و كنار آمدن با مشكلاتشان انجام ميدهند، افرادي كه در رويارويي با مشكلات خود را ناتوان و ناكارآمد ميبينند، به اساني تسليم ميشوند و احساس اضطراب افسردگي و نااميدي ميكنند، بسياري از تحقيقات نشان داده اند كه افراد داراي سطح كارآمدي بالا بهزيستي   روانشناختي بهتري دارند . بنابر آنچه گفته شد كنترل رفتار، افكار احساسات و محيط براي سلامتي و شادكامي افراد در زندگي لازم است.

منبع

حسینی حسام آبادی، سید محمد هادی(1393)، رابطه هوش معنوی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0