خوشبینی وجوانان
به انتظار نتایج مثبت از سوی فرد در هنگام مواجهه با فشارها و مشکلات عمده، خوشبینی گفته میشود ، خوشبینها افرادی هستند که انتظار دارند چیزهای خوب برای آنها اتفاق بیفتد ، خوشبینها افرادی هستند که تمایل دارند رخدادهای مثبت را در عبارات باثبات، کلی و درونی توضیح دهند در عوض رخدادهای منفی را بیثبات، خاص و خارج از خودشان توصیف کنند .مطالعات نشان میدهند که خوشبینی عامل حفاظتی است و رابطه منفی با اختلالها و مشکلات هیجانی دارد. ژانگ و همکاران ،نشان دادند که خوشبینی در رابطه بین تجربه رخدادهای آسیبزا و افسردگی نقش میانجی دارد. چان ، در بررسی نوجوانان چینی دریافت که خوشبینی در رابطه بین استرسهای منفی زندگی و نشانههای افسردگی نقش تعدیلگر دارد. مشابه همین نتایج در بررسی چانگ و سانا ، تکرار شده است. در مطالعه آنها آشکار شد که خوشبینی نوجوانان دبیرستانی با نشانههای افسردگی و ناامیدی آنها رابطه منفی داشت. وبر، پوسکار و رن ، با بررسی نوجوانان روستایی دریافتند که نشانههای افسردگی در این نوجوانان رابطه منفی با خوشبینی دارد. بومن و گریگوری ، خوشبینی 102 دانشآموز اول دبیرستانی را در ابتدای سال تحصیلی اندازه گرفتند و دریافتند که خوشبینی با اضطراب و افسردگی که در انتهای سال تحصیلی اندازهگیری شده بود، رابطه منفی دارد. چونگ، هوآنگ، یئو و انگ ، در بررسی 519 نوجوان سنگاپوری دریافتند که خوشبینی رابطه مثبت با سازگاری روانشناختی دارد.
در بررسی طولی که جکسون و همکاران ، انجام دادند دریافتند که خوشبینی دانشآموزان دبیرستانی با افسردگی آنها در اوایل جوانی رابطه منفی دارد. در یک بررسی جدید که بر روی نوجوانان هندی-امریکایی صورت گرفته، آشکار شده است که خوشبینی با اضطراب و افسردگی رابطه منفی دارد ، مشابه همین نتایج در بررسی دانشجویان یزدی نیز به دست آمده است . در یک بررسی دیگر، پس از کنترل اثر حمایت اجتماعی و استرس، هنوز رابطه منفی بین خوشبینی با مشکلات دروننمود وجود داشت. همچنین واله، هوبنر و سولدو، نشان دادند خوشبینی با مشکلات دروننمود رابطه منفی دارد. همین نویسندگان نشان دادند علاوه بر اینکه خوشبینی با مشکلات دروننمود نوجوانان رابطه منفی دارد، آن در رابطه بین رخدادهای استرسزا و مشکلات دروننمود نقش میانجی دارد.
بالدوئین، چامبلیس و توولر، با مقایسه دانشجویان خوشبین و بدبین دریافتند که دانشجویان خوشبین از استرس ادراک شده کمتری برخوردار بودند. هیرش، کونر و دوبراستین ، با کنترل متغیرهای سن و جنسیت دریافتند که خوشبینی به صورت معناداری قادر به پیشبین نشانههای افسردگی و ایدههای خودکشی در دانشجویان است. سینگ و جها ، رابطه منفی بین خوشبینی و اضطراب دانشجویان یافتند. مشابه همین نتایج در دانشجویان ایرانی نیز به دست آمده است. شهنیییلاق، موحد و شکرکن ، در بررسی دانشجویان دریافتند که خوشبینی رابطه مثبت با سلامت روانی دارد.بررسیهایی که رابطه خوشبینی و مشکلات رفتاری در نوجوانان را بررسی کرده باشند، اندک است. برای مثال، بارنوم و همکاران ، در بررسی خود دریافتند که خوشبینی و امیدواری بالا قادر به پیشبینی مشکلات رفتاری (رفتارهای اخلالگر) کمتر است. بومن و گریگوری ، خوشبینی 102 دانشآموز اول دبیرستانی را در ابتدای سال تحصیلی اندازه گرفتند و دریافتند که خوشبینی با خصومت که در انتهای سال تحصیلی اندازهگیری شده بود، رابطه منفی دارد. در یک بررسی جدید بر روی نوجوانان هندی-امریکایی صورت گرفته، آشکار شده است که خوشبینی با مشکلات بروننمود رابطه منفی دارد . هاگن و همکاران، پس از کنترل اثر حمایت اجتماعی و استرس، دریافتند رابطه منفی بین خوشبینی با مشکلات بروننمود وجود دارد. همچنین، واله و همکاران ، نشان دادند خوشبینی با مشکلات بروننمود رابطه منفی دارد.
مطالعات انگشت شماری رابطه بین هوش و خوشبینی را بررسی کردند که در همین اندک نیز همسویی دیده نمیشود. نورمی و پولیانن ،جهتگیری به آینده نوجوان را بررسی کردند و دریافتند که نوجوانان باهوش بالاتر در مقایسه با نوجوانان با هوش پایینتر، جهتگیری مثبت (خوشبینی) بیشتری نسبت به آینده داشتند؛ در حالی که کلاکزینسکی و فائث ،در بررسی دانشجویان دختر و پسر با میانگین سنی 19 سال دریافتند که توانمندیهای ذهنی با خوشبینی رابطه معناداری ندارند.
جانسون ، پیشنهاد کرده است که مذهبی بودن میتواند از طریق افزایش خوشبینی موجب کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی شود. بررسیها نشان میدهند نوجوانان مذهبی خوشبینتر هستند. در مطالعه شهنیییلاق، موحد و شکرکن ، که بر روی دانشجویان صورت گرفته است نشان داده شده است که نگرشهای مذهبی اثر مثبتی بر خوشبینی دارد.بررسی اثر حمایت تحصیلی بر خوشبینی مورد غفلت واقع شده است. در یک بررسی در این زمینه چونگ و همکاران ، نشان دادند که خوشبینی در رابطه بین حمایت مدرسه با سازگاری روانشناختی، نقش میانجی دارد. آنها نشان دادند که حمایت مدرسه خوشبینی را افزایش داده و از این طریق بر سازگاری روانشناختی اثر میگذارد.در بررسی طولی که جکسون و همکاران ، انجام دادند دریافتند که وقتی دانشآموزان دبیرستانی والدین خود را مقتدر ادراک میکردند، در اوایل جوانی از افسردگی کمتری برخوردار بودند. این رابطه به وسیله خوشبینی میانجیگری میشد. آنها معتقدند که به چند دلیل فرزندپروری مقتدرانه میتواند خوشبینی را ارتقاء دهد. اول اینکه خوشبینی به صورت ذاتی در اوایل تحول از طریق اعتماد کردن رشد مییابد. با توجه به نظریه اریکسون اعتماد زمانی شکل میگیرد که مراقب به صورت پیوستهای به نیازهای کودک پاسخ دهد و میدانیم که یکی از ویژگیهای والدین مقتدر پاسخگو بودن آنهاست. دوم اینکه والدین مقتدر خوشبینتر هستند و میتوانند الگویی برای خوشبینی باشند.نتایج برخی از بررسیها پیشنهاد میکند که حمایت دوستان، خانواده و مدرسه خوشبینی نوجوانان را افزایش میدهد. چونگ و همکاران ، نشان دادند که در رابطه بین حمایت خانواده، دوستان و مدرسه با سازگاری روانشناختی، خوشبینی نقش میانجی دارد. سیمیستر و فریند، نشان دادند که با افزایش حمایت اجتماعی، خوشبینی افزایش مییابد. شعبانی، دلاور، بلوکی و مامشریفی ، در مطالعهای که بر روی دانشجویان انجام دادند، حمایت اجتماعی اثر مثبتی بر خوشبینی میگذارد.
برخی از مطالعات که مشارکت در گروههای ورزشی و اجتماعات ورزشی را مطالعه کردند، نشان میدهند که مشارکت خوشبینی را افزایش میدهد. کاووسائو و مکآئلی ، نشان دادند افراد فعال که مشارکت اجتماعی (در کلوبهای ورزشی) بیشتری دارند، خوشبینترند. ونه، لگونا، والک، راویزا ، به مقایسه دانشجویانی که در فعالیت های ورزشی مشارکت میکردند و آنهایی که مشارکت نمیکردند، پرداختند و دریافتند که مشارکت در فعالیتهای ورزشی گروهی خوشبینی را افزایش میدهد. یکی دیگر از نتایج این پژوهش این بود که با افزایش مدت زمان مشارکت ورزشی، خوشبینی افزایش مییابد. مشابه این نتایج در پژوهش دیگری نیز به دست آمده است.
حل مسئله
در روانشناسی، حل مسئله به فرایندی گفته میشود که در آن فرد مسئله را تشخیص میدهد، آن را تعریف میکند، راهحلهای ممکن برای آن را در نظر میگیرد، یک راهحل را اجرایی میکند و بر میزان موفقیت آن راه حل نظارت میکند .
دکویچ ، در بررسی نوجوانان 12 تا 17 ساله دریافت که نمرات بیشتر در حل مسئله با نمرات کمتر در اضطراب و افسردگی همراه است. در یک بررسی دیگر مشخص شده است که در رابطه بین تجربه رخدادهای استرسزا و احساس ملالت نوجوانان، حل مسئله نقش میانجی دارد . در یک بررسی دیگر که بر روی دانشجویان چینی با میانگین سنی 20 سال صورت گرفته است آشکار شده است که مهارتهای حل مسئله با آشفتگی روانشناختی رابطه منفی دارد . بررسیهای مداخلهای نشان میدهند که آموزش مهارتهای حل مسئله باعث کاهش نشانههای اختلالهای هیجانی میشود. کهرازئی، آزادفلاح و الهیاری ، نشان دادند که آموزش مهارتهای حل مسئله موجب کاهش نشانههای افسردگی نوجوانان میشود. مشابه همین نتایج در بررسی نصری، شریفی درآمدی و میرمهدی و اسلامیه ، نیز تکرار شده است. چند بررسی دیگر نیز نشان میدهند که آموزش مهارتهای حل مسئله موجب کاهش نشانههای اختلالهای اضطرابی میشوند .
دزوریلا، چانگ و سانا ، ابتدا حل مسئله 205 دانشجو را بررسی کردند و شش هفته بعد پرخاشگری جسمی و کلامی، خشم و خصومت را در آنها اندازه گرفتند. نتایج این بررسی نشان داد دانشجویانی که نمرات بیشتری در حل مسئله به دست آوردند، نمرات کمتری را در پرخاشگری جسمی و کلامی، خشم و خصومت داشتند. کالوت ، در بررسی نوجوانان آزاردیده دریافت که استفاده از شیوههای منفی حل مسئله رابطه مثبت با مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری و بزهکاری دارد. قلیزاده، بخشیپور و باباپور ، با مقایسه دختران نوجوان فراری و عادی دریافتند که نمرات دختران فراری در حل مسئله خلاق کمتر از دختران عادی بود. مطالعات آزمایشی نیز نشان میدهند با افزایش مهارتهای حل مسئله، مشکلات رفتاری کاهش مییابد. وکیلی ، نشان داد که آموزش مهارتهای حل مسئله به نوجوانان پسر 12-15 ساله موجب کاهش خشم آنها میشود. در دو مطالعه دیگر آشکار شده است که آموزش مهارتهای حل مسئله موجب کاهش پرخاشگری نوجوانان دختر میشود . نشاط دوست، کلانتری و سلطانی ، دریافتند که آموزش مهارتهای حل مسئله به دانشآموز مبتلا به نارسایی توجه-بیشفعالی موجب کاهش نشانههای نارسایی توجه-بیشفعالی میشود. دلاور و رشید ، نشان دادند که آموزش مهارتهای حل مسئله باعث کاهش مصرف سیگار در نوجوانان پسر میشود.
سدربلد و همکاران ، بیان داشتهاند که افراد باهوشتر در هنگام مواجهه با استرس، بیشتر قادرند از راههای خلاقانه برای سازگاری استفاده کنند. ماستن و کوآتورث ، پیشنهاد کردند که کودکان باهوشتر بیشتر قادرند حل مسئله کنند به همین دلیل بهتر قادرند خود را با موقعیتهای دشوار سازگار سازند. نوتا و همکارانش ، در بررسی نوجوانان دریافتند که رابطه مثبتی بین نمره کلی هوشبهر و حل مسئله وجود دارد. بورنس، لی، ویکرز و بورنس ، در بررسی 101 جوان با میانگین سنی 25 سال دریافتند که رابطه مثبتی بین هوش و حل مسئله وجود دارد.
در پژوهش دامونت و پرووست ، نشان داده شده است نوجوانانی که نمرات بیشتری در فعالیتهای مذهبی به دست میآورند، در حل مسئله نیز نمرات بیشتری کسب میکنند. پارگامنت و همکاران ،با بررسی 197 بزرگسال مسیحی دریافتند که مذهب بر فرایندهای حل مسئله اثر میگذارد. در این بررسی مشخص شد که رابطه مثبتی بین مشارکت مذهبی، عبادت کردن و اعتقاد به کنترل خداوند و سبک حل مسئله مشارکتی وجود دارد. نیومن و پارگمنت، در بررسی دانشجویان دریافتند افرادی که جهتگیری مذهبی درونی دارند در مقایسه با افرادی که جهتگیری مذهبی بیرونی دارند، در حل مسئله بیشتر از مذهب استفاده میکنند. در یک بررسی دیگر که بر روی زوجین صورت گرفته است، آشکار شده است که مذهب باعث بهبود حل مسئله میشود .حل مسئله نیازمند تشخیص مسئله، تعریف آن، شناسایی راهحل، اجرای راهحل و نظارت بر موفقیت آن است. تمامی این موارد نیاز به خودتنظیمی دارند. آرتز، آرمور-توماس ، معتقدند که حل مسئله نیازمند نظارت فعال و تنظیم مداوم فرایندهای شناختی است. آنها بیان داشتهاند دانشآموزانی که قادرند از عهده مسایل برآیند بر میزان دقت خود روی مسئله نظارت دارند، مسئله دشوار را در گامهای مختلف سادهتر میکنند، برای کنترل تفکرشان از خود سؤال میپرسند و به آن پاسخ میدهند. بررسیها نیز نشان میدهند که خودتنظیمی بر حل مسئله اثر میگذارد. کدیور، فرزاد و دستا ، در بررسی نوجوانان نشان دادند که خودتنظیمی بر حل مسئله اثر مثبت میگذارد. صالحی، سیف، دلاور و کریمی ، نشان دادند که در دانشآموزان سال دوم راهنمایی ابعادی از خودتنظیمی (فراشناخت و خودپرسشگری هدایت شده) با حل مسئله رابطه دارد. صمدی، نیز دریافت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر حل مسئله دختران نوجوان اثر مثبت میگذارد. فولادچنگ، رضویه، خیر و البرزی ،نشان دادند که آموزش پردازش فراشناختی باعث بهبود حل مسئله نوجوانان دختر میشود. در یک مطالعه دیگر که بر روی کودکان 5 ساله صورت گرفته است، آشکار شده که آموزش خودتنظیمی باعث بهبود عملکرد حل مسئله میشود .
در یک بررسی که بر روی نوجوانان با میانگین سنی 13 سال صورت گرفته است، مشخص شده که با افزایش نمرات خوشبینی، نمرات حل مسئله افزایش مییابد. در یک بررسی دیگر مشخص شده است که افراد بدبین نمرات کمتری در حل مسئله به دست میآورند. در واقع افرادی که خوشبین هستند،بیشتر امیدوارندکه مسئله حل میشود . چانگ ، با بررسی 211 دانشجو با میانگین سنی 8/18 سال دریافت که نمرات حل مسئله در دانشجویان با خوشبینی بالا بیشتر از دانشجویان با خوشبینی پایین است.
شیوههای فرزندپروری والدین بر رشد شناختی فرزندان اثر میگذارد . حل مسئله به عنوان بخشی از حوزه رشد شناختی از این قاعده جدا نیست. در یک مطالعه طولی که بر روی نوجوانان و والدین آنها صورت گرفته است آشکار شده است که شیوههای مثبت فرزندپروری والدین اثر مثبتی بر رفتار حل مسئله نوجوان دارد در حالی که اثر شیوههای منفی فرزندپروری بر رفتار حل مسئله منفی بوده است . مشابه همین نتایج در یک مطالعه طولی دیگر که در دوره کودکی صورت گرفته است، تکرار شده است. رایکز و تامپسون ،در مطالعه خود دریافتند که پاسخگو بودن و حساسیت مادر در اوایل کودکی رابطه مثبتی با توانایی حل مسئله بعدی کودک دارد. اسلیکر، پیکلسیمر، گوزاک و فولر ، در بررسی 660 نوجوان با میانگین سنی 17 سال دریافتند که پاسخگویی والدینی به صورت مثبت قادر است توانایی حل مسئله فرد را پیشبینی کند.
بررسیها نشان میدهند که حمایت اجتماعی میتواند بر حل مسئله اثر بگذارد. هیپنر، والثر و گود، در بررسی 215 دانشجو دریافتند که حمایت اجتماعی هم در دانشجویان پسر و هم در دانشجویان دختر قادر است به صورت معناداری حل مسئله را پیشبین کند. همچنین، کروگر ، در بررسی 129 کارمند مدرسه دریافت که حمایت اجتماعی قادر است خودکارآمدی در حل مسئله را پیش بینی کند. ایسپوسیتو و کلوم ، به بررسی رابطه حمایت اجتماعی و حل مسئله در نوجوانان آزاردیده پرداختند. نمونه این پژوهش 200 نوجوان (141 پسر و 59 دختر) 12 تا 17 سال آزاردیده جسمی و جنسی بود.با افزایش حمایت اجتماعی، حل مسئله افزایش مییابد. مشابه همین نتایج در پژوهشهای دیگر نیز تکرار شده است .
منبع
عبدالهزاده رافی، مهدی(1393) ، نقش میانجی گری عامل های حفاظتی فردی،خانوادگی واجتماعی دررابطه بین طیف آزاردیدگی ،پایان نامه دکترا، روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید