خصوصی سازی چیست؟
خصوصی سازی، ابزاری است که در حقیقت مالکیت یا کنترل داراییهای مورد استفاده را برای ارائه کالا و خدمات از بخش عمومی به خصوصی نشان میدهد. عموما خصوصی سازی به از میان برداشتن موانع بر سر راه بخش خصوصی در ارائه خدمات یا شالوده لازم برای تحقق آنها تعریف میشود . خصوصی سازی را می توان تلاشی در جهت پر رنگ کردن نقش بازار در مقابل تصمیمهای دولت به عنوان کارگزار دانست. در واقع مفهوم خصوصی سازی گستردهتر از تغییر مالکیت بنگاههای تولیدی است. اندیشه اصلی در تفکر خصوصی سازی حاکم کردن مکانیزم بازار بر تصمیمهای اقتصادی میباشد که نتیجه آن ایجاد فضای رقابتی برای بنگاههای خصوصی بوده و از این طریق کارآیی بنگاهها نسبت به بخش عمومی ارتقا پیدا میکند. باید توجه داشت که بخش خصوصی از آن جهت بر بخش عمومی ارجحیت دارد که با ایجاد فضای رقابتی میتوان بخش خصوصی را تحت فشار قرار داد. بخش خصوصی برای استمرار بقای فعالیت خود مجبور به ارتقای سطح و کیفیت فعالیت و کاهش هزینه است. بنابراین حضور پر رنگتر بخش خصوصی به نفع اقتصاد ملی است . در خصوصی سازی شکلها و شیوههای گوناگونی وجود داردکه در حالت کلی به دو صورت کلی و جزئی مطرح میشوند . کشورهای آسیایی اغلب خصوصی سازی را به صورت کامل و کشورهای آفریقایی و شرق اروپا آن را به صورت جزئی تجربه نمودهاند .
تعاریف خصوصی سازی
خصوصی سازی فرآیند سپردن اولویتها به دست مکانیزم بازار و بازارگرا کردن آنها است و طیف گستردهای را شامل میشود که یک سوی آن خصوصی سازی کامل و سوی دیگر تجدید ساختار بنگاههای تحت مالکیت دولت است .
رایجترین تعریف خصوصی سازی، تغییر مالکیت یک بنگاه از بخش دولتی به بخش خصوصی است. خصوصی سازی شامل آزاد سازی یا مقررات زدایی و ورود به فعالیتهایی است که قبلا بنگاههای بخش دولتی آن را محدود کردهاند. خصوصی سازی بنگاههای دولتی یعنی تغییر فضای حاکم بر فعالیتهای بنگاه به نحوی که در عین حفظ بافت اصلی فعالیت، شرایط بازار بر نحوهی عمکرد بنگاه طوری تاثیر گذارد که انگیزهها و مکانیزمهای بخش خصوصی ملاک تصمیم گیری در بنگاه قرار گیرد .
در تعریفی دیگر خصوصی سازی عبارت است از مجموعه عملیات حقوقی و اقتصادی برای انتقال داراییها و فعالیتهای عمومی به افراد به منظور استفاده خصوصی از آنها به وسیلهی یک یا چند شخص حقیقی یا حقوقی.
خصوصی سازی هر گونه اقدامی است که بخشی یا تمامی مالکیت و کنترل بر شرکتهای تحت مالکیت دولت را به بخش خصوصی واگذار کند. بنابر تعریف بانک جهانی (1996) خصوصی سازی خلع دولت از مالکیت بر موسسات و شرکتها، منابع اقتصادی و دیگر داراییها میباشد . از این نقطه نظر، فاصله از سیاست حفظ برخی از فعالیتهای مشخص در دست دولت برای توسعهی بیشتر توسط بخش دولتی (انحصار زدایی )، به کاهش جایگاه نسبی بخش دولتی و واگذاری نقش بیشتر به بخش خصوصی اشاره دارد. ورود بنگاههای جدید بخش خصوصی میتواند در وضعیتی که بخش دولتی از انحصار برخوردار است، رقابت را برانگیزد. بنگاههای دولتی موجود مجبور خواهند شد حالت تجاری بگیرند و به ضوابط و نیروهای بازار واکنش نشان دهند. علاوه بر این، خصوصی سازی هنگامی نمود پیدا میکند که دولتها تصمیم به کاهش تعهدات خود در زمینه تنظیم و هدایت رفتار بازیگران خصوصی در اقتصاد بگیرند .
یک خصوصی سازی موفق به چهار پیش زمینه نیازمند است:
- آزاد سازی بازار، قیمتها و مبادلات خارجی.
- یکسان سازی در نرخ مبادلات ارزی.
- تنظیم یک محیط تجاری رقابتی مناسب.
- به رسمیت شناختن حقوق مالکیت .
از طرفی وقتی یک برنامه خصوصی بخواهد به اجرا درآید، این دولتها هستند که از طیف وسیعی از استراتژیها به منظور شناسایی شرایط رقابتی بازار و ملاحظات اجتماعی استفاده میکنند. تمامی این شناختها میتواند به دولتها کمک کند تا با کارایی بیشتری با امر خصوصی سازی مواجه شوند.
بررسیها نشان میدهند که سه دسته از عوامل در چرایی پیگیری سیاست خصوصی سازی دخالت دارند:
- پر رنگ تر شدن مردم سالاری از طریق افزایش دخالت مردم در امور اقتصادی.
- دستیابی به سطوح بالاتری از رشد اقتصادی و اشتغال.
- کاهش کسری بودجه .
UNDP خصوصی سازی را حرکت به سوی اقتصاد بازار از طریق زیر میداند:
- سیاست گذاری اقتصادی: تقویت چارچوب سازمانی برای یک اقتصاد بازاری ( حقوق مالکیت، ابزارهای قانونی، موسسه های مالی و غیره).
- توسعه بخش خصوصی.
- خصوصی سازی موسسه های اقتصاد عمومی.
بنابراین «خصوصی سازی را میتوان تلاشی جهت پر رنگ کردن نقش بازار در مقابل تصمیمهای دولت به عنوان کارگزار اقتصادی دانست» .تجربه نشان داده است که دخالت مستقیم دولت در اقتصاد به شکل تصدیگری اقتصادی نه تنها نتوانسته مشکلات اقتصادی را مرتفع سازد که خود مانعی بر سر راه رشد، توسعه و رفاه اجتماعی بوده است. در نتیجه در طول چهار دههی گذشته گرایش به خصوصی سازی در دستور کار سیاستگذاران اقتصادی در بسیاری از کشورها قرار گرفته است. اما علیرغم انتظارات اولیه، خصوصی سازی نیز در برخی موارد موفق و در برخی موارد ناموفق بوده است . بانک جهانی نیز ضمن حمایت خود از آن بر این نکته تاکید کرده است که خصوصی سازی، هنگامی که به درستی درک و اجرا شود به کارآیی میانجامد، سرمایه گذاری را تشویق میکند و بنابراین رشد و شغلهای جدید و منابع دولتی را برای سرمایه گذاری در امور زیر بنایی و برنامههای اجتماعی آزاد میسازد . اصلاحات نهادی چون خصوصی سازی و مقررات زدایی، نه تنها شرایط داخلی اقتصاد را به نفع بخش خصوصی تغییر میدهند؛ بلکه تجارت بینالمللی و سرمایهگذاری خارجی را نیز متاثر میکنند. تخصص بینالمللی و تقسیم بازار کار، به نهادها و موسساتی اشاره دارد که حق مالکیت در ورای مرزها را به رسمیت شناخته، از آن دفاع کند به طوری که مبادلهی سرمایه و سایر مبادلات با اطمینان از انجام تعهد طرفین انجام شود. خصوصی سازی و تغییراتی که به همراه آن ایجاد میشود علامت قویای به سرمایه گذاران خارجی میدهد که اقتصاد به طور جدی در حال تغییر مسیر به سمت نظام بازار است و امکان بازگشت آن در کوتاه مدت وجود ندارد .
دیدگاههای نظری خصوصی سازی
1- دیدگاه آدام اسمیت
اسمیت یکی از مشهورترین اقتصاددانان خوش بین کلاسیک است که از او به عنوان «پدر علم اقتصاد» نام برده میشود. اسمیت و دیگر اقتصاددانان کلاسیک (همچون ریکاردو و مالتوس)، زمین، کار و سرمایه را عوامل تولید میدانستند. مفاهیم دست نامرئی، تقسیم کار، انباشت سرمایه و گسترش بازار اسکلت نظریهی وی را در توسعه اقتصادی تشکیل میدهند. تعبیر «دستهای نامرئی» آدام اسمیت را میتوان، به طور ساده، نیروهایی دانست که عرضه و تقاضا را در بازار شکل میدهند؛ یعنی خواستها و مطلوبهای مصرف کنندگان کالاها و خدمات (از یک طرف) و تعقیب منافع خصوصی توسط تولیدکنندگان آنان (از طرف دیگر)، که در مجموع سطوح تولید و قیمتها را به سمت تعادل سوق میدهند. او معتقد بود « سیستم مبتنی بر بازار سرمایه داری رقابتی» منافع همه طرفها را تامین میکند.
اسمیت سرمایه داری را یک نظام بهرهور با توانی بالقوه برای افزایش رفاه انسان میدید. بخصوص او روی اهمیت تقسیم کار (تخصصی شدن مشاغل) و قانون انباشت سرمایه به عنوان عوامل اولیه کمک کننده به پیشرفت اقتصادی سرمایه داری (و یا به تعبیر او ثروت ملل) تاکید میکرد. او اعتقاد داشت تقسیم کار باعث افزایش مهارتها و بهرهوری افراد میشود و باعث میشود تا افراد (در مجموع) بیشتر بتوانند تولید کنند و سپس آن را مبادله کنند. باید بازارها توسعه یابند تا افراد بتوانند مازاد تولید خود را بفروشند (که این نیازمند توسعه زیرساختهای حملونقل است). بعلاوه رشد اقتصادی تا زمانی ادامه خواهد داشت که سرمایه انباشته گردد و پیشرفت فناوری را موجب گردد، که در این میان، وجود رقابت و تجارت آزاد، این فرآیند را تشدید مینماید. آدام اسمیت اولویتهای سرمایه گذاری را در کشاورزی، صنعت و تجارت میدانست، چون او معتقد بود به دلیل نیاز فزایندهای که به مواد غذایی وجود دارد کمبود آن (و تاثیرش بر دستمزدها) میتواند مانع توسعه شود. تئوری توسعه اقتصادی اسمیت، یک نظریه گذار از فئودالیسم به صنعتی شدن است.
2- نظریات کینز
کینز با انتشار کتاب « نظریه عمومی» به ابراز نظریات خود پیرامون علل بحران و شیوههای جلوگیری از آن پرداخت، وی نقائص بازار و عدم تعادل اقتصادی را نه به لحاظ مسائل ایدئولوژیک و اجتماعی بلکه به دلیل نقص در عملکرد اصلیترین عنصر سیستم نظام سرمایه داری یعنی مکانیزم قیمتها دانست و ریشه بحران مذکور را کمبود در تقاضای موثر و عدم تعادل آن در برابر عرضه کل میدانست. کینز دخالت دولت به منظور رفع کاستیهای بازار و ایجاد تعادل اقتصادی را ضروری و مجاز میداند. اصل زیر بنایی نظریه کینز، به حد کافی واضح است: مخارج دولتی باید نسبت معکوس با تجارت خصوصی داشته باشد. در مواقعی که تجارت رونق مییابد، دولت باید کمتر خرج کند؛ و زمانی که اقتصاد، کساد شود بر مخارج عمومی افزوده خواهد شد. ولی آنچه که در نظریه کینز، رادیکال به حساب میآید این اصل کلی است که دولت برای کنترل تقاضا باید در اقتصاد مداخله نماید و این ایده به عنوان « سیاست مدیریت تقاضا » شناخته میشود. نظریه کینز در آن زمان به عنوان پاسخی به این پیش بینی مارکس تلقی میشد که چرخهی رونق و رکود اقتصاد سرمایه داری در نهایت به سوسیالیسم منتهی خواهد شد. کینز نشان داد که مداخله دولت چگونه میتواند به یک اقتصاد باثبات بازار آزاد منجر گردد. پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاد دانان بر آن بود که نوسانهای اقتصادی، عدم تعادلهایی هستند که در کوتاه مدت توسط مکانیزم بازار اصلاح میشوند و شرایط اشتغال کامل مجددا احیا میشود. اما کینز معتقد بود که این چرخههای مخرب ممکن است در بلند مدت برگشت ناپذیر باشند و لذا دولت میبایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت نماید. کینز بر خلاف نظریات اقتصاد کلاسیک، منتقد رویکرد اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به نیروهای بازار بود. وی این نظریه را که جامعه در حالت تعادل به اشتغال کامل میرسد رد کرد و اعتقاد داشت که سطح اشتغال با میزان تولید و میزان تولید با میزان تقاضای موثر (یعنی میزان خرید کالاها و خدمات) ارتباط مستقیم دارد. بنابراین وی معتقد بود که برای کاهش بیکاری، دولت میبایست اشتغال ایجاد نماید؛ هر چند این اشتغال غیرمولد باشد .
3- نظریات میلتون فریدمن
در دوران پس از کینز در عرصه جدید اندیشمندانی همچون میلتون فریدمن که یک نظریه پرداز نئو لیبرال است نظریه منع دخالت دولت در تضمین منابع را عنوان میکند و معتقد است سیاستهای پولی و مالی دولت و هزینههای دولتی به منظور سرمایه گذاری و ایجاد تقاضا به عدم اشتغال و تورم منجر خواهد شد. وی معتقد است سلب آزادیهای اقتصادی به از بین رفتن آزادیهای سیاسی خواهد انجامید. دیدگاه سیاسی فریدمن بر مزایای بازار و مضرات دخالت دولت تاکید میکند. این دیدگاه، دیدگاه محافظهکاران و آزادیخواهان آمریکایی را شکل میدهد. او پیوسته بر این باور بود که اگر سرمایهداری یا کاپیتالیسم، و یا آزادی اقتصادی، به کشورهایی که توسط دولتهای تمامیت خواه اداره میشود شناسانده شود آزادی سیاسی به همراه خواهد داشت. او همچنین در کتاب خود با نام سرمایهداری و آزادی از به حداقل رساندن نقش دولت در بازار آزاد دفاع کرده است تا جامعه بتواند به آزادیهای سیاسی و اجتماعی دست یابد. فریدمن به آزادی نه تنها در حوزهی اقتصاد، بلکه در تمام حوزههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی معتقد بود .
فریدمن معتقد به کمترین حد دخالت در اقتصاد و آزادیهای اقتصادی است. به نظر طرفداران مکتب پولی که فریدمن از رهبران این مکتب محسوب میشود، هر چند ادغام بازار آزاد، گاه با بحرانهای شدید روبهرو میشود اما این در طبیعت نظام سرمایهداری و نظام اقتصاد نهفته، به گونهای است که تاثیر منفی حاصل از دخالت دولت بر کارآیی اقتصادی بسیار بیشتر از تاثیر منفی عدم دخالت دولت است. به عبارت دیگر اگر پیش از دخالت دولت آثار منفی ناشی از کامل نبودن بازارها و رقابتی نبودن آنها و … در اقتصاد وجود داشته باشد با دخالت دولت نه تنها این مشکلات به طور کامل حل نمیشود بلکه به خاطر احساس امنیت شغلی از سوی کارگران و کارگزاران مشکلات جدیدی از قبیل کاهش انگیزه، پیشرفت و تولید بیشتر و … بروز میکند که تاثیر منفی آن بر کاآیی اقتصادی بیش از عدم دخالت دولت میباشد .
منبع
اسماعیل لو، زهرا(1392) ، خصوصی سازی در آموزش عالی، پایان نامه کارشنا سی ارشد ، مدیریت آموزشی ،دانشگاه ارومیه
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید