خصایص حالات عاطفی کودک
عواطف کودکان خردسال با عواطف بزرگسالان تفاوت برجستهای دارند:
عواطف کودک زودگذرند
کودک برخلاف بزرگسالان میتواند یک باره و بی پرده هیجانات عاطفی خود را بیرون بریزد. به همین علت ، حالات عاطفی او زود سپری میشوند. اما با افزایش سن چون رفتارش زیر کنترل عادات و قواعد اجتماعی درمیآید، دیگر نمیتواند با آزادی و سرعت در مقابل محرکهای عاطفی عکسالعمل نشان دهد.
عواطف کودکان شدیدند
ظهور ناگهانی عواطف بچه با شدتی همراه است که در بزرگسالان بندرت دیده میشود. پاسخ عاطفی کودک درجات شدت و ضعف نمیشناسد. یعنی واکنش او در مقابل یک امر ناچیز به همان شدت است که در برابر یک امر جدی و مهم. مشاهده این وضع در خردسالان برای بزرگترها که به طبیعت آنها آشنا نیستند، اسباب شگفتی میشود.
عواطف کودک فراوانند
عواطف کودکان بطور متوسط بیش از بزرگسالان هستند. زیرا کودک بتدریج یاد میگیرد که ابزار بیباکانه و بیکنترل عواطف با تنبیه و تتبیح دیگران مواجه میشود و در نتیجه در مقابل آنچه قبلا فقط پاسخ عاطفی نشان میداد، راههای دیگری میگزیند و از فراوانی پاسخهای عاطفی کاسته میشود.
پاسخهای عاطفی کودک متفاوتند
مشاهده رفتار کودکان معلوم کرده است که افراد یک گروه وقتی با یک محرک ترسآور یا ناراحت کننده مواجه میشوند، هر یک به نحوی دیگر پاسخ نشان میدهد. این امر نه تنها درباره محرکهای ترسآور بلکه در مورد همه عواطف صدق میکند. هنگام ترس یک بچه از اتاق میگریزد، دیگری پشت مادر پنهان میشود و سومی شاید همان جا میماند و گریه میکند. این تنوع در رفتار عاطفی نتیجه یادگیریها و محیط بچههاست و گرنه نوزادان که از تجارب عاری هستند در برابر یک محرک همه یکسان واکنش نشان میدهند.
عواطف کودکان را میتوان با علائم رفتار تشخیص داد
یک بزرگسال میتواند احساسات و عواطف خود را پنهان کند و پی بردن به حالات درونی آنها مشکل است. در حالی که در بچهها چنین نیست. گرفتگی ، بیقراری ، خیالبافی ، خیس کردن پی در پی خود ، ناخن گزیدن ، انگشت مکیدن، برهم زدن جشن ، بیاشتهایی ، حرکات بچگانه ، پی در پی گریستن، لجبازی و عارضه حمله علائمی هستند که بر عواطف افشا نشده کودک دلالت میکنند. هیجانات درونی عموما در پسران بیشتر از دختران است.
نیروی عواطف در کودکان تغییر میکند
برخی از عواطف در برخی از مراحل زندگی کودک قوی هستند و بعد قدرت اولیه خود را از دست میدهند. بعضی از آنها نیز عکس این هستند. مثلا بچههای کوچک در حضور اشخاص و جاهای ناشناس کمرویی و ترس نشان میدهند، بعد که میفهمند در اینجا هیچ چیز ترس آوری وجود ندارد، ترسشان از میان میرود. ترس در بچههایی که به سن مدرسه نرسیدهاند، به منتهای درجه میرسد. ولی در دورههای بعد هم از شدت ترس و هم از تکرارش کاسته میشود. شدت و ضعف عواطف در مراحل مختلف زندگی تابع تغییر اهمیت محرکها ، رشد و تکامل ذهنی کودک و تغییر علایق اوست.
شیوههای تغییر و بیان عواطف تغییر مییابند
طفل خردسال در ابراز عواطف خود نه به قضاوت و عیبجویی دیگران میاندیشد و نه به عوافب رفتار خود. رفتار عاطفی کودک فقط از محرکات درونی پیروی میکند و نه چیز دیگر. کودک بعدها در مواجه با گروه های اجتماعی خارج از خانواده درمییابد که عملی که زمانی وسیله موثری برای مقصودش بود، اکنون آن را بچه گانه میخوانند وضع عاطفی انسان چه بزرگسال و چه خردسال از یک زمان به زمان دیگر و برحسب عواملی چون کیفیت مزاجی ، موقع روز و تاثیرات محیطی تغییر مییابد. در پرورش عواطف باید عواملی را که زمینه را برای هیجانات فراهم میسازند، در نظر گرفت و در رفع آنها کوشید.
منبع
حیدری،ناهید(1394)، نقش واسطه ایی الگوهای ارتباطی خانواده در رابطه بین عواطف مثبت و منفی و بخشش،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید