جوانب شناختی میل جنسی

زمانی که میل جنسی آگاهانه انتخاب می‌شود، شامل ارزیابی شناختی ،ارزیابی یک موقعیت، تفکر، یا محرک دیگر به‌عنوان یک جزء اصلی می‌باشد . فعالیت شناختی می‌تواند پاسخ جنسی را تقویت کند یا مانع آن شود . دو فعالیت شناختی که بر پاسخ جنسی اثرگذار هستند، درک و ارزیابی ‌می‌باشند. درک، فرایندی از جمع‌آوری اطلاعات است که شامل کشف محرک و عنوان دادن یا دسته‌بندی کردن محرک است. ارزیابی شامل نتیجه‌گیری و توضیحی برای درک است و یا درجه‌بندی آن از مثبت/خوب به منفی/بد. پاسخ جنسی می‌تواند زمانی که محرک منفی ارزیابی‌ می‌شود، بازدارنده باشد، خطا در هر یک از این فرایندها می‌تواند تأثیری منفی بر پاسخ جنسی داشته باشد . به‌طور مثال، درک و تعبیر ناخوشایند زن از لغزندگی واژن خود از تحریک جنسی می‌تواند میل جنسی او را منع کند و پاسخ جنسی او را قطع کند. مخرب‌ترین ارزیابی‌ها، آنها هستند که فاجعه‌آمیز هستند و اغلب چرخه‌ای قوی از اضطراب یا احساس گناه را به وجود می‌آورد و سپس موجب منع پاسخ جنسی می‌شود همچنین والن معتقد است که عنصر اصلی در تمام اختلالات عملکردی، ناآرامی شدید احساسی به وجود آمده از خطاهای شناختی در درک و ارزیابی است.

آرون و همکاران، تمایلات جنسی را به‌عنوان مجموعه‌ای از احساسات، عواطف و شناخت تعریف می‌کنند که فرد آنها را با تحریک جنسی فیزیولوژیکی پیوند میزند که در کل موجب میل و رفتار جنسی می‌شود و معتقدند خلق افراد، حالت عاطفی، هیجانی و میل جنسی افراد به‌طور پیچیده‌ای به هم وابسته‌اند. شناسایی جزء میلتحریک در چرخه پاسخ جنسی اصولا بر مرحله تحریک تمرکز دارد؛ بااین‌حال، با توجه به وابستگی میل و تحریک، محققان میل-تحریک را یک واحد محسوب می‌کنند. مشابه آنها، محققین دیگری نیز این پیوستگی و رابطة متقابل بین جوانب هیجانی و شناختی میل جنسی زنان را مطرح کرده‌اند . ذهن انسان برای خود مفاهیم و معنا ایجاد می‌کند؛ وقایع را به‌طور شناختی ارزیابی ‌می‌کنند و متعاقب آن به این ارزیابی‌ها پاسخ هیجانی می‌دهد. پاسخ هیجانی مستلزم ارزیابی شناختی است، دلاماتر، بخش هیجانی میل جنسی را ترکیبی ‌از پاسخ فیزیولوژیکی و تجربه ذهنی می‌داند که معنایش تحت تأثیر ارزیابی شناختی قرار می‌گیرد. به‌طور مشابه، نظریه دوعاملی اسکاتر نیز، تجربیات عاطفی را متشکل از تحریک و شناخت بیان می‌کند. بنا بر عقیده اسکاتر، دو عنصر برای تجربه جنسی ضروری هستند:

  • تحریک ارادی و قابل‌درک
  • محرک‌های محیطی که برای تحریک، هیجانی هستند. میل و تحریک جنسی مانند خشم، ناراحتی و ترس، از احساسات پایه و اولیه نیستند.

در عوض، میل جنسی،‌ ترکیبی ‌از درجات متغیر احساسات دیگر مانند: عشق، شور و اشتیاق، میل به پیوستگی عاطفی، میل به خشنودی فیزیکی و حتی حسادت در نظر گرفته می‌شود. نظریه‌پردازان هیجانات، هیجانات جنسی را متشکل از سه جزء می‌دانند: جزء نوروفیزیولوژی، جزء رفتاری و جزء روان‌شناختی و احساسات. موادی در بدن هستند ازجمله کورتیکواستروییدها، دوپامین، سروتونین، مونوآمین، نوراپی‌نفرین و اسیدهای گاما آمینو بوتریک اسید که در بسیاری از هیجانات درگیر هستند، اگرچه شواهد اندکی وجود دارد که هورمون‌های خاصی را با هیجانات خاص مرتبط می‌کند . ابراز احساسات جنسی متأثر از مهارهای اجتماعی نیز است. افراد هنجارهای هیجانی پذیرفته‌شده، عقاید راجع به هیجانات جنسی و واژگان هیجانات جنسی را از فرهنگشان می‌آموزند. علاوه بر این، رسانه جمعی بر قوانین حاکم بر ابراز احساسات و رفتار جنسی تأثیر می‌گذارد، ترسیم روش‌هایی که افراد صمیمیت جنسی را تجربه می‌کنند در فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و موزیک ویدیوها به‌طور مستمر نشان داده می‌شوند .

ویژگی‌های شریک جنسی و رابطه نیز درک و ارزیابی ‌می‌شوند؛ در این صورت، این‌ها عوامل شناختی در میل جنسی محسوب می‌شوند. جذابیت فیزیکی نیز یک ویژگی مهم و تأییدشده در میل جنسی است،  باث و همکاران در تحقیق خود دریافتند که درک قدرت بدنی بالا عامل شناختی مهم در جذابیت مرد، هم برای زنان و هم برای مردان است. ویژگی‌های مرتبط با وزن نیز عاملی مهم و تعیین‌کننده در جذابیت زن برای هر دو جنسیت به‌حساب می‌آید، فقدان جذابیت برای یکی از همسران غالباً ممکن است به دلیل افزایش سن و تغییراتی که در طی زمان رخ‌داده است باشد، با میل جنسی پایین ارتباط دارد . ادراک و رفتارهای درون فردی شناخت‌هایی هستند که بر میل جنسی زن تأثیر می‌گذارند. میل جنسی زن ممکن است به‌طور منفی تحت تأثیر خیانت، تنفر، یا ‌ترس از شریک جنسی قرار گیرد. ‌ترس از عمل جنسی یا عواقب آن به‌طور مثال: بارداری، عفونت‌های مقاربتی، یا درد در حین رابطه جنس نیز کاهش میل جنسی را تقویت می‌کند، همچنین میل جنسی می‌تواند تحت تأثیر سبک دل‌بستگی افراد و‌ ترس از طرد شدن و ‌ترس از صمیمیت قرار بگیرد. نظریه دل‌بستگی می‌گوید که کیفیت روابط اولیه نوزاد-پرستار بر سبک کلی روابط آتی فرد تأثیر می‌گذارد .

اگر اولین مراقبین کودک، طردکننده یا بی‌ثبات باشند، ممکن است تعمیم‌های شناختی کودک از دل‌بستگی به شکل ناسازگار رشد کند و متعاقب آن تعمیم‌های شناختی از خود، به شکل دوست‌داشتنی نبودن و بی‌ارزش بودن شکل گیرد . شناخت حقوق فردی به‌طور مثال: احساساتی که فرد حق دارد تجربه کند, می‌تواند میل جنسی را برانگیزد بعلاوه، میزان علاقة یک زن به همسرش و پذیرش خصوصیات همسرش می‌تواند بر میل جنسی تأثیر گذارد. مشکلات شناختی در این زمینه می‌تواند ناشی از مشکلات شخصیتی باشد که به‌سادگی برای یک زن یا دیگران قابل درک نیست. نظریه تکاملی ثابت می‌کند که درک و ارزیابی منابع و موقعیت اجتماعی مرد بر میل جنسی زن تأثیر می‌گذارد. مطالعات روی حیوانات نشان داده که پرهیز و محرومیت از رابطة جنسی، میل جنسی را زیاد می‌کند در برخی از زنانی، شواهد حاکی از آن است که این نظریه بر انسان نیز صادق است. بنا بر عقیده رگان و برچید . بعد از یک پرهیز طولانی از رابطة جنسی با یک همسر گرم و صمیمی، میل به رابطة جنسی بیشتر می‌شود، صرف پرهیز نمی‌تواند باعث افزایش میل جنسی بشود و کیفیت رابطه قبل از پرهیز نیز مهم است .

منبع

امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0