تفاوت احساس تنهایی با کمرویی و افسردگی

ویس ، معتقد است که صرفا احساس تنهایی به معنای کمرویی یا ناتوانی و معلولیت اجتماعی نیست. احساس تنهایی لزوما همیشه به معنای تنها بودن نیست. ممکنست یک نفر در جمع آشنایان و دوستان و در حین حضور در جشن ازدواج یکی از بستگان احساس کند که تنهاست و برعکس شخصی ممکن است در یک محیط و مکان کاملا دور از خانواده و دوستان کاملا تنها باشد بدون این که واقعا احساس تنهایی کند. به طور کلی احساس تنهایی با تنها بودن متفاوت است. انزوا یا تنها ماندن نمونه ای از تنهایی فیزیکی است و به معنی دور بودن واقعی از دیگران اسن ، ولی احساس تنهایی به عنوان حالتی روحی و روانی ناخوشایند و مخرب ( استرس زا) توصیف می شود که با این حالت فرد احساسی از جدا شدگی و یا طرد شدن از طرف همسالان را تجربه می کند و نیازمند به یک وابستگی عاطفی و رابطه دو طرفه است.

برای فهم بیشتر حالات نام برده شده از احساس تنهایی ، این مسئله مهم به نظر می رسد که بدانیم چه چیزی احساس تنهایی نیست. برای مثال احساس تنهایی هرگز افسردگی یا غم و اندوه نیست. از آن جایی افسردگی ممکن است یکی از نتایج احساس تنهایی باشد، این دو مترادف و هم معنای با هم نیستند. یک فرد تنها برای ایجاد روابط جدید برای از بین بردن حالت های نامطلوبی که از آن رنج   می برد ، تمایل و اشتیاق زیادی داشته و برای آن تلاش می کند، حال آن یک فرد افسرده برای بیان کردن غم و ناراحتی اش به دیگران ناراضی و ناخرسند است، بنابراین در تنهایی می ماند. احساس تنهایی با غم و اندوه نیز متفاوت است. از آن جایی که احساس تنهایی ممکن است نتیجه مرگ همسر یا پایان یافتن یک رابطه عمیق و صمیمی باشد که تشکیل دهنده قسمت عمده ای از روابط اجتماعی فرد است، معادل با غم و اندوه نیست.غم و اندوه فرایندی از درگیر بودن با یک فقدان بزرگ و مهم  می باشد ، در حالی که احساس تنهایی نمونه ایست از یکی از مولفه های فرایند پاسخ دادن به فقدان مسئله مورد علاقه .

احساس تنهایی همیشه با یک تصویر ذهنی از خویش همراه است.

ما خود را بصورت تصاویر ذهنی مجسم می­کنیم که در واکنش به آنها از جامعه کناره­گیری می­کنیم. هرگز جوهر و طبیعت ما متمایل به انزوا و تنهایی نیست. احساس تنهایی نیز یک احساس القایی و تعبیر و تفسیری است. زاییده ذهن کسانی بوده است که توهم­های خویش را بصورتی کد کرده­اند و برای ما بیادگار گذاشته­اند. با این همه شناخت اینکه تصاویر ذهنی واقعیت ندارند در عوض کردن نگرش ما به خودمان بسیار موثر و مفید خواهد بود.

تصویر ذهنی همیشه مشتی کلمه است که از آن تصاویر استخراج می­شوند و با واقعیت ما بکلی فرق دارند. انسان هرگز بصورت تصویر درنمی­آید. تصویر ساختگی است. ناشی از قضاوت و تعبیر و تفسیری است که دیگران از ما می­کنند و ما نیز تحت تأثیر آنان ،نسبت به خود این تصاویر را جدی و واقعی قلمداد می­کنیم هنگامی که به بدلی بودن این تصاویر واقف بشویم ، آغاز آشتی با دنیای واقعی است. در دنیای واقعی ، چالش وجود دارد. راه­حل چالشها نیز وجود دارد. با کنار رفتن از زندگی چالشها سرجای خودشان هستند ما فقط زمان و انرژی بیهوده از دست داده­ایم.

منبع

محرم زاده،بهراد(1390)، اثربخشی آموزش تاب­آوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی تنکابن

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0