تفاوتهای فردی در سازمان دلبستگی
بررسیها نشان میدهد ماهیت دلبستگی به دو دستهی کلی ایمن و ناایمن تقسیم میشوند، دلبستگی ناایمن خود دارای سه نوع است :
- ناایمن – اجتنابی
- ناایمن – مقاوم
- ناایمن – دوسوگرا
دلبستگی ایمن
منظور از ایمنی در دلبستگی داشتن ارتباط نزدیک و پیوند عاطفی با شخص خاص است و نشاندهنده این است که کودک، دسترس پذیری، پاسخگو بودن و پذیرا بودن چهرهی دلبستگی خود اعتماد دارد. اصولا ایمنی از افراد شانا حاصل میشود، وقتی چهرهی دلبستگی حضور و دوام دارد و در تعامل او با شیرخوارش هماهنگی دیده میشود، او در واقع یک منبع ایمن است. کودکان ایمن دارای والدین حساس هستند که بدون قید و شرط به آنان آرامش می دهند، به کودک کمک میکنند به کاوشگری و جستجو بپردازد و نسبت به درخواستهای کودک و گریه ی او پاسخگو هستند .
اسکری و کوبک، در مطالعه خود نشان دادهاند، والدین کودکان ایمن برای دلبستگی ارزش قائلند و به اهمیت ارتباطات دلبستگی معتقدند. آنها خاطرات مربوط به دلبستگی خود را که به طور معمول خاطراتی مثبت هستند، به راحتی به یاد میآورند. انیزورث ، نیز بیان کرده است که مادران کودکان ایمن در تماسهای بدنی با فرزاندانشان نسبت به والدین کودکان ناایمن شایستگی از خود نشان میدهند.
دلبستگی ناایمن
واترز و انیزورث، معتقدند هدف اصلی سیستم دلبستگی رسیدن به احساس ایمنی است و شخصی که دلبستگی ناایمن دارد راهبردهای خاصی را بر میگزیند تا به این هدف دست یابد. این راهبردها، شامل راهبرد اجتناب، مقاومت و دوسوگرایی است. این پژوهشگران بیتوجهی و یا امتناع والدین را در پاسخ به درخواستهای کودک و همچنین بی ثباتی و ناهماهنگی در برآوردن نیازهای کودک را از علل عمدهی ایجاد دلبستگی ناایمن میدانند.
واترز، بیان میکند که کودکان ناایمن هنگام تماس با چهرهی دلبستگی قادر نیستند آرامش کسب کنند. بنابراین سیستم رفتاری دلبستگی آن ها کنش یکپارچه کننده و یا سازگار کننده ندارد. بدین ترتیب این کودکان حتی هنگامی که تهدید یا تنیدگی در محیط وجود نداشته باشد نیاز به تماس با والدین خود دارند. آنها قادر نیستند از چهره ی دلبستگی به عنوان یک تکیه گاه ایمن استفاده کنند و به اکتشاف بپردازند. واترز، برانگیختگی سریع، ناامیدی، کج خلقی و داشتن رفتارهای وابسته را از خصوصیات کودکان ناایمن میداند.
پژوهشهایی که در مورد خصوصیات والدین کودکان ناایمن انجام شده نشان دادهاند آن ها با فرزندان خود تعامل بسیار کمی دارند، پذیرهی درخواستهای کودکان خود نیستند و رفتار آنها ناخوانده وبیثبات است. همچنین پاسخی که این والدین به فرزندشان میدهند وابسته به فعالیت کودک نیست. در واقع آنها در کارهای عادی کودکشان دخالت میکنند. به عنوان مثال اجازه نمیدهند که کودک، خود غذا بخورد. اینگونه والدین اجازهی مستقل شدن به کودک نمیدهند. دلبستگی ناایمن دارای انواع ناایمن – اجتنابی، ناایمن – مقاوم و ناایمن دسوگرا است.
ناایمن – اجتنابی
نظریهپردازان دلبستگی معتقدند عملکرد اجتناب اجازه نمیدهد تا اطلاعاتی که رفتار دلبستگی را راهاندازی میکنند مورد پردازش قرار گیرد. به عبارت دیگر شخص ناایمن – اجتنابی اطلاعاتی که نیاز دلبستگی آنان را فراهم میکند، پردازش نمیکند. این پژوهشگران اجتناب را به عنوان یک مکانیزم دفاعی در نظر میگیرند.
پژوهشگران نشان دادهاند کودکان اجتنابی حضور چهرهی دلبستگی را نادیده میگیرند و با بیتوجهی که نسبت به او نشان میدهند سعی در کاهش تضاد با چهرهی دلبستگی خود دارند؛ زیرا او همواره کودک را مراد کرده و حساسیتی نسبت به درخواستهای کودک نداشته است. بنابراین اجتنناب کودک از شخصی که او را طرد میکند، میواند ارزش سازگاری کوتاه مدت داشته باشد. بدین ترتیب کودک اجتنابی اهمیتی برای ارتباطهای دلبستگی قائل نیست .
بررسیهای دیگر نیز در مورد ویژگی کودکان اجتنابی نشان داده شده است افراد اجتنابی خود و چهرهی دلبستگی خود را به صورت آرمانگرایانهای توصیف میکنند. آنها هیچ عیب و نقصی را در مورد خود نمیپذیرند و این یک حالت اجتناب دفاعی است، زیرا این اشخاص به میزان زیادی تجارب امتناع از طرف چهرهی دلبستگی خود دارند، بنابراین میل به شناخت عیب و نقصی که منجر به طرد آنها شده است را ندارند. همچنین آنها بصورت وسواسی سعی میکنند به خود اعتماد داشته باشند به خاطر اینکه بیمیلی که نسبت به دیگران احساس میکنند را جبران کنند.
کودکان ناایمن اجتنابی از خود عصبانیت و ناراحتی و پرخاشگری بی مورد نشان میدهند و در روابط اجتماعی خود عواطف خصمانه ای دارند. خصومت زیاد آنها محصول نیاز دلبستگی ناکام شده همراه با انتظار طرف دیگران است. داشتن خصومت و اضطراب فراوان موجب میشود که توانایی برقراری ارتباط صحیح با دیگران را نداشته باشند. بنابراین در برقراری ارتباط اجتماعی شکست میخورند. علاوه بر این نشان داده شده است که کودکان اجتنابی هنگام برخورد با مشکل مایل هستند از آزمایشگر به جای مادر خود کمک بگیرند .
پژوهشهایی که درباره والدین کودکان ناایمن-اجتنابی انجام شده، نشان دادهاند والدین این کودکان فاقد عشق و علافه بوده و طرد کننده هستند. آنهای توانایی به خاطر آوردن تجارب دلبستگی دوران کودکی خود را ندارند و در واقع سعی در فراموش کردن خاطرات تلخ خود دارند. این والدین بیشتر مشغول به خود هستند و نسبت به نیازها و اضطرابهای خودشان هستند، بنابراین حتی وقتی که کودکشان خیلی نیاز به توجه آنها دارد از حمایت او صرف نظر میکنند، آنها افرادی ناآرامند و رفتاری ثباتی دارند.
ناایمن-مقاوم
در مورد کودکان مقاوم بررسیها بسیار محدود است. اما این پژوهش ها نشان دادهاند که این کودکان اختلالات رفتاری گسترده ای دارند. آن های در حالی که مایل هستند با مادر خود ارتباط نزدیک داشته باشند، اما هنگام تعامل با مادر، از خود مقاومت نشان می دهند. آن ها در غیبت مادر، حتی اگر در محیط آشنا قرار داشته باشند بسیار آشفته و نگرانند .
پژوهشهایی که در مورد والدین این کودکان صورت گرفته نشان دادهاند وقتی کلام و نگاه کودک متوجه والدین است، والدین تعامل کمی با او دارند، اما هنگامی که کودک خواهان ارتباط است، آنان از تعامل روگردانند. رفتار این والدین بسیار بیثبات و ناهمانگ است . والدین کودکان ناایمن-مقاوم با فرزند خود تعامل کمی دارند، والدین کودکان ناایمن-اجتنابی با فرزند خود تعامل بیش از حد دارند و والدین کودکان ایمن در حد متوسط با کودک خود ارتباط دارند .
ناایمن-دوسوگرا
دوسوگرایی، همیشه با آشفتگی همراه است، اینگونه کودکان هنگام جدایی بسیار پریشان و تندخو بوده و در تمجید دیدار احساس تشویش و به هم ریختگی میکنند. نسبت به تماسهای مادر، بیعلاقهاند و احساس تردید و دودیل دارند.این کودکان در تجدید دیدار از خود خصومت نشان میدهند و در ارتباطهای طبیعی خود با دیگران سازمان نیافته هستند حس کنجکاوی و کاوشگری ندارند، فقط علاقهمند به پرداختن به امور آشنا مثل اسباب بازیهای آشنا و یا مادر خود هستند. خود را به صورت کاملا منفی توصیف میکنند و به شدت احساس اضطراب میکنند.در سن پیش دبستانی کمتر از بچههای دیگر با همسالان خود ارتباط برقرار میکنند، مستقل نیستند، کمتر هدفمند هستند و یا به عبارتی جهتگیری به سمت هدف ندارند .
معلمان این کودکان آنها را به عنوان تکانشی و یا درمانده توصیف میکنند . در بررسی که در مورد بزرگسالان دوسوگرا انجام شده، نشان دادهاند، آنان حتی با وجود به خطر انداختن خود، در عشق شکست میخورند و شکستهای مداوم را تجربه میکنند. پژوهشهایی که در مورد والدین کودکان دوسوگرا انجام شده، نشان داده اند که آنان با کودک خود تعامل کمی دارند و در رفتار خود بسیاری بیثبات و ناهماهنگند .
بررسیهای دیگر نشان دادهاند معمولا این مادران، خود مدل عملی دلبستگی ناامن دارند و به دلیل اینکه مادر میخواهد، بصورت آگاهانه و یا ناآگاهانه مطمئن شود که برای شیرخوارش اهمیت دارد. بنابراین به درخواستهای کودکش پاسخ بی ثبات میدهد تا همواره کودک به مادر توجه داشته باشد؛ زیرا پاسخهای بی ثبات، رفتار دلبستگی کودک را کاهش میدهد و با پایان می بخشد .
میاکی، بیان کرده است، مادران کودکان دوسوگرا در یک ماهگی، نیمی از تعداد دفعاتی که مادران دیگر، کودک را نزد خود نگه میدارند، با آن ها تماس دارند ولی در هفت و نیم ماهگی، این مادران بیشتر از مادران کودکان ایمن در امور کودک خود دخالت میکنند.
منبع
رزمجو،حمدیه(1393)، سبك هاي دلبستگي با سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني دانشجويان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید