تعریف و تاریخچه بهره وری
واژه بهره وری اولین بار به وسیله کنه در سال 1766 در یک مجله کشاورزی استفاده شد. او آن زمان تا کنون، از این لغت تعاریف و تعابیر گوناگونی در سطوح مختلف به ویژه در سیستم های اقتصادی ارائه شده است. بهبود بهره وری برای هر سازمان انتفاعی از اهمیت خاصی برخوردار است، به طوری که بهره وری بیانگر تبدیل موثر و کارای منابع به محصولات قابل فروش (عرصه به بازار) و در نتیجه سود آوری سازمان می باشد. از این رو تلاش های زیادی در جهت درک مفهوم بهره وری توسط محققان متعددی صورت گرفته است و نتیجه آن تعاریف متعددی از بهره وری است، وی معتقد است بسیاری از تعاریف بهره وری تشابهات ذاتی با یکدیگر دارند، به این معنا که به نظر می رسد محتوای اصلی تمامی آنها مشابه است .
بطور کلی تعاریف مختلفی که تا کنون از واژه بهره وری ارائه شده است را می توان در دو دسته عمده قرار داد. تعاریف لغوی و تعاریف ریاضی. هدف تعاریف لغوی بهره وری، توضیح مفهوم آن است. به عبارت دیگر مفهوم بهره وری با بهره گیری از لغات دیگری همچون کارایی، اثر بخشی، و کیفیت تشریح می گردد. تعاریف لغوی مفید هستند، چرا که می توانند معیاری را برای ایجاد دیدگاهی مشترک از اهداف سازمان به وجود آورند. آن ها همچنین می توانند برای تعیین و توضیح اهداف راهبردی سازمان مورد استفاده قرار گیرند.
هدف از ارائه تعاریف ریاضی، سنجش عملکرد و بهبود بهره وری (و نه توضیح آن) است. مسلما تعاریف ریاضی، تمامی ویژگی های مفهوم بهره وری را در بر نمی گیرند چرا که به هنگام تبدیل تعریف لغوی به رابطه ریاضی تنها بعضی از معانی واقعی بهره وری و نه همه آن نشان داده می شود. به همین دلیل اختلاف نظرهایی در این زمینه وجود دارد. برومن بیان می کند برای آنکه بتوان ویژگی های یک تعریف ریاضی را ارزیابی کرد، بایستی مشخص باشد که این رابطه ریاضی با استفاده از کدامیک از تعاریف مفهومی بدست آمده است.
واژه بهره وری امروزه یکی از رایج ترین لغات به شمار می رود و در کمتر بحثی است که کاربرد نداشته باشد. همان گونه که بیان شد، نخستین بار لغت بهره وری در مقاله ای توسط فردی به نام کنه در سال 1766 میلادی ظاهر شد. بیش از یک قرن بعد، در سال 1883 لیتره بهره وری را قدرت و توان تولید کردن تعریف کرد. در اوایل قرن بیستم برای اولین بار به رابطه بین نهاده و ستاده در تعریف بهره وری اشاره شد. بدین ترتیب که در سال 1900 فردی به نام ارلی بهره وری را ارتباط بین بازده و وسایل به کار رفته برای تولید این بازده تعریف کرد. در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا بهره وری را خارج قسمت بازده به یکی از عوامل تولید تعریف کرد.
فابریکانت در سال 1962 بهره وری را نسبت خروجی به ورودی می داند. کندریک و کریمردر سال 1965 تعریف تخصصی و عملکردی از بهره وری جزئی، بهره وری عوامل کلی، و بهره وری کل را ارائه دادند. سیگل در سال 1979 بهره وری خانواده ای از نسبت های خروجی ها به ورودی ها تعریف کرد. سومانت در سال 1979 بهره وری کل را نسبت خروجی قابل لمس به ورودی قابل لمس می داند. ایسترفیلد بیان داشت که بهره وری عبارت است از نسبت بازده سیستم تولیدی به مقداری که از یک یا چند عامل تولید به کار گرفته شده است. استاینر بهره وری را معیار عملکرد و یا قدرت و توان موجود در تولید کالا یا خدمت معین، تعریف می کند.
سازمان بین المللی کار با عنایت به چهار عامل اصلی تولید، بهره وری را نسبت ستاده به یکی از عوامل تولید (زمین، سرمایه، نیروی کار و مدیریت) تعریف می کند. آژانس بهره وری اروپا بهره وری را در درجه اول یک دیدگاه فکری می داند که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد و سپس بهره وری را مستلزم آن می داند که بطور پیوسته تلاش هایی به منظور بکارگیری نظریه ها و شیوه های جدید، انجام پذیرد در واقع بهره وری را ایمان راسخ به پیشرفت انسان ها بیان می کند .
چو در سال 1988 بهره وری را تعداد خروجی تقسیم بر تعداد ورودی تعریف کرد. فیشر در سال 1990 بهره وری را کل درآمد تقسیم بر (هزینه + سود هدف)، و آسپن و همکاران در سال 1991 بهره وری را ارزش افزوده تقسیم بر ورودی عوامل تولید تعریف کردند. مرکز بهره وری ژاپن در سال 1991 بیان داشت که بهره وری عبارت است از آنچه انسان می تواند با مواد خام، سرمایه و فناوری بدست آورد. اساسا یک رفتار فردی است. نگرشی است که باید به طور مستمر خود و آنچه پیرامون ما قرار دارد را بهبود بخشیم.
هیل در سال 1993 بهره وری را نسبت محصولات تولید شده به محصولاتی که نیاز به تولید آن ها وجود دارد، مطرح می کند. وی همچنین بیان داشت که بهره وری رابطه میان خروجی هایی همچون محصولات و خدمات تولید شده، یا ورودی هایی همچون نیروی کار، مواد خام و دیگر منابع است. ثورو در سال 1993 بهره وری را نسبت خروجی به هر ساعت کار تعریف، و بیان داشت که بهره وری عاملی ضروری و بلند مدت است که سطح زندگی همه کشورها را معین می کند. کاس و لویس در سال 1993 بهره وری را کیفیت یا چگونگی ثمردهی، تولید، و ایجاد نتایج چشمگیر تعریف کردند.
برنولاک در سال 1997 بیان داشت که بهره وری به معنای این است که چه مقدار و به چه خوبی، از منابع مورد استفاده تولید می کنیم. اگر محصولات بیشتر یا بهتری از منابع ثابت تولید کنیم، بهره وری را افزایش داده ایم. همچنین بهره وری را افزایش داده ایم اگر همان محصولات را با منابع کمتری تولید کنیم. منظور از”منابع”، تمامی منابع انسانی و فیزیکی است. کاپلان و کوپر در سال 1998 مطرح کردند که بهره وری مقایسه ورودی های ملموس با خروجی های ملموس یک واحد تولیدی است. جکسون و پیترسون در سال 1999 بهره وری را کارایی+ اثربخشی تعریف کردند. موزنگ و رولستاندر در سال 2001 بیان داشتند که بهره وری توانایی برآوردن نیازهای بازار به کالا ها یا خدمات با مصرف حداقل منابع کل است .
بنابراین با توجه به تعاریف ذکر شده می توان گفت که هدف از بهره وری عبارت است از: استفاده بهینه از منابع اعم از نیروی انسانی، مدیریت، سرمایه و زمین به طریق علمی و در پی آن کاهش هزینه ها، گسترش بازارها، افزایش کیفیت، بهبود معیارهای زندگی، افزایش اشتغال دانش فنی، و تکنولوژی .
جدول : برخی از تعاریف بهره وری.
ظهور واژه بهره وری برای نخستین بار | کنه، 1766 |
بهره وری = توانایی تولید | لیتر، 1883 |
ارتباط بین بازده و وسایل بکار رفته برای این مقدار بازده | ارلی، 1900 |
خارج قسمت بازده به یکی از عوامل تولید | سازمان همکاری اقتصادی اروپایی 1950 |
تغییراتی که در میزان محصول بر اثر منابع به کار رفته ایجاد می شود. | دیویس 1955 |
نسبت بین بازده و نهاده. | فابریکنت 1962 |
ارائه تعریف موضعی و وظیفه ای برای بهره وری | گندریک و کریمر 1965 |
مجموعه نسبت های بازده و نهاده | سیگل 1976 |
نسبت خروجی های ملموس به ورودی های ملموس | سومانث 1979 |
بهره وری عبارت است از آنچه انسان می تواند با مواد خام، سرمایه و فناوری بدست آورد. اساسا یک رفتار فردی است. نگرشی است که باید به طور مستمر خود و آنچه پیرامون ما قرار دارد با بهبود بخشیم. | مرکز بهره وری ژاپن 1991 |
بهره وری = تعداد خروجی تقسیم بر تعداد ورودی | چو 1988 |
بهره وری = کل درآمد تقسیم بر (هزینه + سود هدف) | فیشر 1990 |
بهره وری = ارزش افزوده تقسیم بر ورودی عوامل تولید | اسپن و همکاران، 1991 |
بهره وری نسبت محصولات تولید شده به محصولاتی است که نیاز به تولید آنها وجود دارد. بهره وری رابطه میان خروجی هایی همچون محصولات و خدمات تولید شده، با ورودی هایی همچون نیروی کار، مواد خام و دیگر منابع است. | هپل، 1993 |
بهره وری (نسبت خروجی به هر ساعت کار) عاملی ضروری و بلند مدت است که سطخ زندگی همه کشورها را معین می کند. | ثورو، 1993 |
بهره وری = کیفیت یا چگونگی ثمردهی تولید، ایجاد نتایج چشمگیر یا تولید انبوه است. | کاس و لویس 1993 |
بهره وری به معنای این است که چه مقدار و چقدر خوب از منابع مورد استفاده تولید کنیم. | برنولاک 1997 |
بهره وری مقایسه ورودی های ملموس با خروجی های ملموس یک واحد تولیدی است. | کاپلان و کویر 1998 |
بهره وری = کارایی + اثربخشی = زمان لازم برای ارزش افزوده تقسیم بر کل زمان تولید | جکسون و پیترسون 1999 |
بهره وری توانایی بر آوردن نیازهای بازار به کالاها یا خدمات با مصرف حداقل منابع کل است. | موزنگ و رولستاندر 2001 |
همان گونه که مشاهده می شود معنای بهره وری در گذر تاریخ بسیار تغییر یافته و از توجه صرف به افزیش تولید به سوی افزایش مزیت های رقابت پذیری سوق یافته است. موهانتی ضمن مقایسه دیدگاه های قدیمی و نوین اظهار می دارد: دیدگاه های قدیمی بیشتر به نتایج نهایی یعنی سود بیشتر تاکید دارند، در صورتی که دیدگاه های نوین با تاکید بر کیفیت، بهبود فرایند ها و ورودی ها، عامل اصلی توسعه را کارکنان می دانند .
به طور کلی تعاریف نوین دارای دو ویژگی مهم می باشند. اول اینکه بهره وری رابطه ی بسیار نزدیکی با نحوه استفاده و موجود بودن منابع دارد، به این معنا که بهره وری در صورتی که از منابع درست استفاده نشوند یا اگر کمبودی در هر یک از منابع وجود داشته باشد، کاهش می یابد. دوم، بهره وری به شدت با ایجاد ارزش ارتباط دارد. بنابراین بهره وری بیشتر هنگامی حاصل می شود که فعالیت ها و منابع در یک فرایند تولیدی به ارزش کالاهای تولید شده بیافزاید. نکته بسیار مهم آن است که ممکن است ارزش محصولات تولید شده افزایش یابد اما محصولات تولید شده نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان را برآورده نسازند. در این صورت حتی ایجاد ارزش افزوده نیز بهره وری پایدار را تضمین نخواهد کرد و بهره وری پس از مدت کوتاهی کاهش خواهد یافت. به همین دلیل، به اعتقاد بریتیلوفسون و هیت تعریف درست از بهره وری ارزش ایجاد شده برای مشتری است.
ارتقای بهره وری زمانی حاصل می گردد که سازمان ها بتوانند اهداف استراتژیک خود را به نتایج عملی که همان محصولات و خدمات می باشند تبدیل نمایند، که برای اکثر سازمان ها کاری بسیار چالشی می باشد. جهت دستیابی به اهداف، سازمان ها می بایست بین انتظارات کوتاه مدت و بلند مدت توازن ایجاد نمایند و همچنین باید بتوانند هماهنگی بین تفکر استراتژیک و برنامه عملیاتی را نیز برقرار سازند.
بهره وری از دیدگاه ژاپنی ها
برخلاف کشور های اروپایی و آمریکایی که تاکید بیشتری بر سنجش بهره وری دارند، ژاپنی ها توجه بیشتری به بهبود بهبود بهره وری دارند. انجمن مدیریت ژاپن با انجام یک مطالعه گزارش داد که 79 درصد از شرکت های اروپایی و آمریکایی، و تنها 33 درصد از شرکت های ژاپنی سنجش رسمی کار را پذیرفته اند. یک دلیل ممکن برای این تفاوت می تواند سیستم پرداخت مزد براساس عملکرد باشد که از طریق سنجش کار پشتیبانی می شود. این سیستم در غرب نسبت به ژاپن بسیار متداول است .
یک رویکرد بسیار مهم در تفکر بهره وری بلند مدت ژاپنی، بهبود مستمر می باشد. بهره وری به عنوان یک پدیده فراگیر در نظر گرفته می شود و تمامی عناصر مورد نیاز جهت بهبود محصولات و خدمات را در بر می گیرد. این رویکرد علاوه بربهینه سازی منابع و ورودی ها، رضایت مشتریان را نیز شامل می شود. در ژاپن بهره وری یک مقوله مجزا نمی باشد. شرکت های ژاپنی بیان می کنند که بهره وری را به یک شیوه زندگی تبدیل می کنند و این امر به عنوان یک هدف اولیه عملیاتی تبدیل می کند .
ژاپنی ها 8 جزء موفقیت در برنامه ریزی بلند مدت بهره وری را به شرح زیر می دانند:
- تعهد مدیریت ارشد
- درک نیازهای بهره وری سازمان
- ایجاد یک فرهنگ بهره وری به سمت بهبود مستمر
- ایجاد یک مکانیزم ارتباطی مناسب
- به روزرسانی تکنولوژی
- هدایت و توسعه منابع انسانی
- تسهیم منافع
- ادغام بهره وری در برنامه ریزی سازمان
جدول مقایسه مشخصه های رقابتی مدیریت ژاپنی و اروپایی.
مشخصه | ژاپن | اروپا |
فلسفه | فرهنگی ماندگار | مرتبط با عملکرد |
مبنا | بهبود مستمر | ثبات |
تمرکز | کیفیت و رضایت مشتری | سود و حجم تولید |
تنظیم اهداف | مدیریت ارشدگرا | متخصص گرا |
دیدگاه تکنولوژی | سرمایه گذاری بلند مدت | واکنشی |
تاکید مدیریت بهره وری | بهبود مستمر | سنجش |
تاکید سنجش بهره وری | عوامل رشد | دقت |
رابطه کیفیت و بهره وری
بسیاری از صاحبنظران، کیفیت و بهره وری را دو روی یک سکه می دانند. آنها معتقدند بهبود و ارتقای همزمان کیفیت و بهره وری وسیله مناسبی برای افزایش توان رقابت پذیری و همچنین تحقق اهداف و مقاصد بلند مدت و کوتاه مدت سازمان ها و شرکت های بزرگ و کوچک است. امروزه بر کسی پوشیده نیست که تنها راه مطمئن برای بهبود مداوم بهره وری توجه به کیفیت محصولات و خدمات است. بهبود کیفیت می تواند از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها و همچنین تاخیر و درنگ هایی که به دلایل مختلف بوجود می آید، نه تنها ستاده حاصل از تمامی فرایندها را افزایش دهد، بلکه توجه به کیفیت آن گونه که مشتریان آن را تعریف می کنند و همچنین در نظر گرفتن نیازها، انتظارات و خواسته های آنان، موجب تضمین بهره وری در بلند مدت خواهد شد. به عبارت دیگر برای دوام، بقا و رقابت پذیر باقی ماندن، توجه همزمان به بهره وری و کیفیت ضرورری است. اما بایستی به خاطر داشت اگر چه مفهوم کیفیت بسیار وسیع و گسترده است و تمامی فرایندها و محصولات هر دو و حتی عوامل ملموس و ناملموس دخیل در تولید محصولات یا ارائه خدمات را در بر می گیرد، نبایستی به بهانه پرداختن به کیفیت، بهره وری را به فراموشی سپرد. کیفیت و بهره وری اغلب لازم و ملزوم یکدیگرند، اما آنها دو مفهوم کاملا مجزا هستند.
فلسفه یکپارچگی مدیریت، نیروی کار، و مشتریان در تفکر ژاپنی به سمت ارتباط بین بهره وری و کیفیت سوق داده شده است .سازمان ها و شرکت های امروزی برای دوام، بقا و موفقیت در بازارهای جهانی بسیار رقابتی، ناگزیر به تولید محصولات با کیفیت بالا و قیمت بسیار کم هستند. فشار های ناشی از رقابت پذیری، آنها را ناچار می سازد دائما به دنبال یافتن شیوه هایی برای بهبود و ارتقای همزمان بهره وری و کیفیت باشند. هدف آن است که با کیفیت ترین محصولات یا خدمات، به موقع و با کمترین قیمت ممکن برای مشتریان فراهم گردد.
علی رغم نیاز به تلفیق و هم افزایی بهره وری و کیفیت، برخی از دست اندرکاران بهبود و تعالی سازمانی دیدگاه های متفاوتی در این زمینه دارند. برخی از آنان راهبرد های بهبود بهره وری و کیفیت را متضاد یکدیگر می دانند. برخی دیگر برای کیفیت بیش از بهره وری اهمیت قائل هستند.و گروهی دیگر راهکارهای بهبود بهره وری را بر کیفیت مقدم می دانند. اما پاراشورمن بیان می کند که تعارض میان ملاحظات مربوط به قیمت، کیفیت، و بهبود خدمات مشتریان در صورتی از بین خواهد رفت که کیفیت و بهره وری به طور همزمان بهبود یابند.
یکی از دلایل تاکید بیشتر سازمان ها به بهره وری نسبت به کیفیت، این نگرش قدیمی است که افزایش کیفیت هزینه دارد و ضرورتا منجر به افزایش یکسان در بهره وری نمی شود. این اعتقاد توسط متخصصین کیفیت مورد چالش قرار گرفته است. آنها استدلال کرده اند افزایش کیفیت قطعا افزایش بهره وری را در پی خواهد داشت. دمینگ معتقد است تنها راه بهبود بهره وری ایجاد کیفیت بهتر است. او همچنین استدلال می کند افزایش کیفیت از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها، تاخیر و تعلل ها، بهره وری را افزایش می دهند. از سوی دیگر موهانتی خاطر نشان می کند که بهره وری و کیفیت پایه و اساس فکری بسیار مشترکی دارند، که برخی از آنها ریشه در تفکر سیستمی دارد. همچنین بهره وری و کیفیت هر دو بر اساس ویژگی های مشترکی همچون بهبود مستمر، دستیابی به نتایج مطلوب، تصمیم گیری براساس شواهد و مدارک، فرهنگ مشارکتی و تمرکز بر کاربرد ابزار، تکنیک ها و شیوه های نوآوری و خلاقیت بنا شده اند. موهانتی نتیجه گیری می کند که توجه به بهبود کیفیت تاثیرات مثبت مشابهی بر بهره وری دارد و آن را افزایش می دهد.
آرورا و سومانث نیز به بررسی چگونگی رابطه بهره وری و کیفیت پرداختند. بر طبق یافته های آنان پایه و اساس هر دو رویکرد، کار گروهی (جنبه فرهنگی) و در کل سازمان (مسولیت پذیری) است. آن ها همچنین چگونگی رابطه میان مدل های بهره وری کل سومانث و مدل کلاسیک کیفیت مطلوب جوران (سبک و سنگین کردن بین هزینه های شکست و هزینه های ارزیابی و پیشگیری) را نشان دادند. برطبق مدل ریاضی آنها بهره وری کل حداکثر خواهد بود اگر هزینه های مربوط به کیفیت کل حداقل باشد .
به هرحال کیفیت کل، مشتری- محور، و بهره وری کل، سازمان- محور است. رابطه کیفیت و بهره وری آنقدر تنگاتنگ است که حتی برخی معتقدند کیفیت بخشی از مفهوم بهره وری است و بایستی به عنوان یکی از عوامل سنجش بهره وری در نظر گرفته شود. این کار میتواند از طریق یک ضریب تغییر کیفیت در نسبت بهره وری انجام پذیرد . پشتوانه رابطه قوی میان کیفیت و بهره وری مطالعات انبوهی است که از گذشته تا کنون صورت گرفته است. در یک مطالعه موردی ولوسی نشان داد که فرهنگ کیفیت و توجه فراوان به مشتری در کارخانه موجب 75 درصد کاهش دوباره کاری ها، 40 درصد کاهش ضایعات، 50 درصد کاهش زمان انجام سفارش مشتری، و دوبرابر شدن بهره وری می شود.
لی و همکاران نیز بر اساس داده های پیمایشی 373 شرکت چینی بیان داشتند که بین کیفیت و بهره وری رابطه قوی وجود دارد. موردی دیگری توسط گوجل و فیتل نشان داد که اجرای دقیق مدیریت کیفیت در یک کارخانه تولیدی منجر به 57 درصد بهبود کیفیت و 81 درصد بهبود بهره وری گردید .
منبع
توفیقی، شهلا(1394)، تاثیر موانع بهبود کارایی نیروی انسانی برمدیریت بهینه سازی منابع انسانی و کارایی کارکنان ، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید