تعریف واقعیت درمانی

  • واقعیت یعنی حقیقت، یعنی تشخیص درست ازنادرست،تشخیص حق ازباطل،واقعیت یعنی هرنوع تجربه بنوعی واقعیت است.
  • گفته می‌شود همه چیز واقعی است تنها چیزی که به واقعیت و ناواقعیت مفهوم می‌دهداین اصلست که پی‌آمدهای دور و فوری آن چیز را درنظر بگیریم.
  • رفتار واقعیت‌گرایانه یعنی:
  1. رفتار و کرداری که هم پی‌آمدهای دور آن و هم پی‌آمدهای فوری آن درنظر گرفته شود و نتایج سبک سنگین شود و ارزیابی شود.
  2. یعنی اگر لذت بعدی عملی بیشتر از تلاش و رنج آنی باشد آن را می‌توان کاری واقعیت‌گرایانه خواند.
  • رفتار ناواقعیت گرایانه یعنی:
  1. یعنی اگر درد و رنج بعدی عملی بیش از لذت آنی آن باشد، ناواقعیت گرایانه است.
  2. در واقع انسان در انتخاب بین واقعیت و ناواقعیت گاهی بخشی یا همة واقعیت را انکار می‌کند که ما نام بیمار به آنان اطلاق می‌کنیم، در واقع بیمار کسی است که ارتباط خود را با واقعیت از دست می‌دهد و ناواقع‌گرا می‌شود .

واقعیت را چگونه بشناسیم؟

در دامن فرهنگ هر جامعه‌ای که پایة آن آموزش و پرورش است واقعیت وجود دارد.

واقعیت درمانی چیست؟

واقعیت درمانی گونه‌ای دیگر از درمان در روانشناسی است که بر سه اصل استوار است:

  1. واقعیت
  2. مسئولیت
  3. مشروعیت (اخلاق)

بعبارتی واقعیت درمانی یعنی شناساندن و وادار کردن درمان‌جو به پذیرش واقعیت‌ها.

چه کسانی به درمان احتیاج دارند؟

کسانی که نیازهایشان برآورده نشده است.

این نیازها چه نیازهایی هستند؟

  1. ارتباط (پیوندجویی)
  2. احترام ، ارزشمندی و کسب هویت

این نیازها چگونه برآورده می‌شوند؟

 با پیشه‌کردن راستی و درستی ومسئولیت ­پذیری .

 نیاز اول(پیوند عاطفی دوسویه)

ارتباط پیوند عاطفی یعنی چه؟ارتباط یعنی نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یک ارتباط دوسویه نه یک طرفه این نیاز درتمام شکلهای دوست داشتن از عشق مادری گرفته تاعشق خانوادگی و عشق زن وشوهری مارابه فعالیت دایمی برای جستجوی رضایت خاطر میکشاند.

زمان:از خردسالی تا سالخوردگی نیازمندیم که دوست داشته باشیم و دوستمان بدارند.

فایده ارتباط چیست؟

تندرستی و شادمانی در سراسر عمر، بستگی به درجه‌ی توانایی برآورده کردن این نیاز دارد.

مشکلات عدم ارتباط چیست؟

از ناراحتی‌های خفیف، اضطراب و افسردگی گرفته تا قطع کامل ارتباط منطقی با دنیای پیرامون خویش را به‌دنبال دارد.

جایگاه پیوند عاطفی در نظریه واقعیت درمانی چیست؟نظریه دلبستگی بالبی و اریسکون

در این نظریه گفته می‌شود: نقطه آغاز مشکل فرد از اینجا شروع می‌شود چرا که اگر این نیاز عاطفی برآورده نشود باعث می‌شود ما راه‌های غیر واقعی را در زندگی‌مان انتخاب کنیم و از واقعیت‌ها دور شویم و بستر استفاده از عقل برچیده شود و ترجیح دهیم احساس بر عقل غلبه کند و به پاسخ‌های فوری  و خوش زودگذر در رفع نیازهایمان روی آوریم.

مثال : مانند زنی که از کودکی عشق و محبت واقعی را نیاموخته است، جهت جلب عشق و محبت تلاشی غیرواقعی می‌کند و درگیر یک رشته ماجراهای ناخوشایند جنسی می‌شود و فقط هنگامی می‌تواند دست از این ارضای ناخوشایند بکشد که بیاموزد  راه‌های بهتری هم برای دستیابی به عشق و دوستی وجود دارد.

همیشه باید کسی باشد که با او صمیمانه احساس ارتباط کنیم و هرگاه این پیوند آسیب ببیند به‌سرعت دچار نارضایتی و ناتوانی در رفع نیازهای عاطفی خواهیم داشت.

آسیب شناسی ارتباط:

حال با مشکل ارتباط پیش آمده چه کنیم؟در نظریه واقعیت درمانی گفته می‌شود، اینجا است که باید بین درمان‌گر و درمانجو یک پیوند عاطفی بوجود بیاید. تا فرد اول نیازش برآورده شود و بعد در سایه برآورده شدن این نیاز با کمک عقلش به ارزیابی رفتارش بپردازد و درست رااز نادرست و حق رااز ناحق با آزادی انتخاب کندوخودش مسئول انتخابش باشد.

این پیوند چگونه بین درمانگر و درمانجو به‌وجود می‌آید؟

  1. درمانگر باید به مسائل درمانجو علاقمند باشد.
  2. در مورد تمام جنبه‌های زندگی کنونی بیمار با او صحبت کند.
  3. در موردرفتار بیمار با او صحبت کند.
  4. در موردعلایق او،بیم‌هاوامیدها،باورها وبویژه ارزش‌های موردنظراواز درست ونادرست بااو صحبت کند.
  5. هر آنچه که برای درمان سودمندست مانند؛سیاست، فیلم وسینما،ورزش،سرگرمی‌ها،اقتصاد،بهداشت،ازدواج،مسایل جنسی، مذهب و . . . ، بااو صحبت کند.

نیاز دوم (احساس ارزشمندی)

نیاز به احساس ارزشمند بودن برای خود و دیگران

معمولاً فردی که دوست دارد و دوستش دارند احساس ارزشمندی می‌کند و همینطور کسی که  ارزشمند است معمولاً دوستش دارند و می‌تواند دوست داشته باشد و در قبال مردم احساس مسئولیت می‌کند و فکر می‌کند به درد مردم می‌خورد و برای رسیدن به احساس ارزشمندی تلاش و کوشش می‌کند. سختی تحمل می‌کند و محرومیت می‌کشد، که به این فرد مسئولیت‌پذیر گفته می‌شود.

چه کنیم که ارزشمند باشیم؟

  • باید یاد بگیریم هنگامی که رفتارمان نادرست است از خود انتقاد کنیم و هنگامی که رفتارمان درست است به خود افتخار کنیم(شکل‌گیری عزت نفس)
  • اگر به موقع رفتار خود را ارزیابی نکنیم وقتی به پایین‌تر از حد معیار برسد به سختی قادر به بهبود رفتارمان خواهیم بود و نیاز نهادی ارزشمند بودنمان برآورده نخواهد شد و دچار رنج خواهیم شد.
  • یادگیری اخلاقیات، معیارها، ارزش‌ها،رفتاردرست شرط لازم واصلی برای برآورده شدن نیازمربوط به احساس ارزشمندبودن هست.

منبع

آفتابی،کریم(1392)،واقعیت درمانی وکاهش کمرویی ونارسایی هیجانی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی اردبیل

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0