تعریف هویت سازمانی

بر خلاف این واقعیت که ماهیت و اهمیت هویت سازمانی در طی دو دهه‌ی اخیر با طول و تفسیر مورد بحث قرار گرفته است، هنوز شاهد فقدان تعریفی مشخص که از طرف جامعه‌‌ی جهانی پذیرفته شده باشد، هستیم. چراکه عده‌ای عبارت هویت سازمانی را بسیار جوان‌تر از آن می‌پندارند که بتوان تعریف درستی از آن داشت، در حالی که عده‌ای هم آن را غیر متداول و منسوخ می‌پندارند.

علیرغم  بحث‌های صورت گرفته پیرامون  مفهوم هویت سازمانی، این امر می‌تواند مورد گفتگو قرار بگیرد که پتانسیل واقعی هویت سازمانی هنوز در حال کشف شدن است. این دیدگاه بر اساس مطالعه‌ی گرایش‌های آشنا و قابل مشاهده‌ در هر دو دنیای رقابتی سازمان‌ها و زندگی روزمره‌ی مشتریان که به طور قطعی با تغییرات در فرهنگ صنعتی، جهانی شدن بازار، تغییر در ساختارها و پیچیده شدن محصولات متحول شده است، بنیان گذاشته شده است. از یک منظر صنعتی و اقتصادی، این پیشرفت‌ها ثابت می‌کنند که در سال‌های آتی، هویت سازمانی به طرزی فزاینده‌، به وضوح و به طور موثق، پراهمیت‌تر خواهد شد.

از سویی دیگر عده‌ای بر این عقیده‌اند که وجه تمایز بین “هویت سازمانی” و ” هویت برند” به طور روز افزون در ابهام فرو می‌رود و عبارت دوم، (هویت برند) عبارت اول (هویت سازمانی) را غیرمتداول و منسوخ کرده است. با این حال، برای تعریف کردن عبارت ” هویت سازمانی” حداقل سه جنبه، ضروری و بنیادی به نظر می رسد.

  • اول، هویت سازمانی مجموعه‌ی شکل‌ها و جلوه‌های بیرونی و ظاهری یک سازمان است. به بیان دیگر: به علاوه‌ی اشکال دیداری که یک شرکت برای خود می‌سازد، هویت بصری همچنین شامل تمام ابزارهای بیانی،‌ رفتارها و ساختاری است که یک شرکت هم در تعاملات بین سازمانی خود و اجتماع دارد.
  • دوم، هویت سازمانی باید همه‌ی فرم‌های بیانی فوق که ذکر آن رفت را به طور کافی شامل شود. ولی این شامل شدن الزاماً نباید مطلق باشد. در واقع تضاد و دوگانگی همیشه هم الزاماً برضد یک هویت سازمانی جذاب و متمایز نیستند.
  • سوم، یک هویت سازمانی موفق یا رقابت برانگیز باید در همه‌ی اشکال بیانی‌اش به یک هسته‌ی واحد برگردد و از آن سرچشمه بگیرد. در بیان دیگر، هویت سازمانی باید گرد یک هسته یکدست از ارزش‌ها بچرخد.

هویت سازمانی به حدی اشاره می کند که کارکنان یک سازمان، خود را از طریق ویژگی های مشابهی که باور دارند، مشخصه سازمانی است، تعریف می کنند.  این موضوع به منزله شکل خاصی از مفهوم گسترده تر هویت اجتماعی شناخته می شود. بحث هویت سازمانی یکی از چالش برانگیزترین مباحث سازمانی است که رابطه مستقیم با اعمال و رفتار سازمان ها دارد و محرک پنهان بسیاری از کارهای گروهی و تلاش های اجتماعی است. بنابراین توجه زیادی در ادبیات رفتار سازمانی و پژوهش های مدیریتی به خود جلب کرده است

هویت، مجموعه صفاتی است که در هر فرد با دیگری متفاوت است، لیکن هویت سازمانی به وسیله این حقیقت که می تواند به عنوان یک ابزار استراتژیک در روند پیاده سازی هدف ها و ایده آل سازمان به کار رود، از هویت انسانی متفاوت شده است. هویت سازمانی، «شخصیت یا هویتی بصری است که می تواند در مورد گروهی از محصولات مشابه و یا خدمات هم خانواده از یک منبع مشترک، تحقق یابد که معمولا بر بازار فروش خاص و یا فعالیت اقتصادی عمومی یک شرکت تأثیرگذار است.

هویت سازمانی سطح مشارکت داوطلبانه منابع انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد. بر اساس نظریۀ هویت سازمانی ارائه رفتارهای مشارکتی خارج از نقش توسط کارکنان سازمان وابسته است به میزانی که اعضای سازمان خود را با سازمان یکی می دانند و هویت خویش را در آن سازمان تصور می نمایند. این نوع هویت به منزله زیر مجموعه هویت اجتماعی تلقی می شود که در آن افراد بر اساس عضویت یا تعلق به یک سازمان خاص شناسایی می شوند.

هویت سازمانی به عنوان چارچوب مفیدی تعریف شده است که به درک مفهوم هم خانواده بودن کمک می کند. هویت سازمانی کمک می کند تا هر فرد خود را از اعضای سایر خانواده ها تمیز دهد.در یکی از کوتاه ترین برداشت ها هویت سازمانی پاسخ به پرسش ما که هستیم؟ می باشد.

 هویت سازمانی عبارت است از تعریفی که توسط اعضای سازمان، نسبت به آن سازمان، مطرح می­شود، به گونه­ای که آن سازمان را از سازمان­های دیگر متمایز می­سازد. پژوهشگران  هویت سازمانی را به عنوان یک رابطه شناختی در نظر می­گیرند و از نظر آن­ها زمانی این رابطه ایجاد می­شود که فرد در مفهوم فرد ویژگی­ها و خصوصیات مشابه با افراد موجود در سازمان داشته باشد. هویت سازمانی مفهومی است که برای توصیف رابطه فرد با سازمان بکار می­رود. فرض اساسی این است که هر موجودیتی دارای یک هدف است که آن موجودیت را تعریف نموده و واقعیت آن را نمایان می­سازد، بنابراین هویت سازمانی می­تواند به عنوان عنصری که مختصات اصلی یک سازمان را بازگو می­نماید، تعریف شود.

از دیدگاه پوسا (2006) هویت سازمانی شامل آن دسته از ویژگی­هایی است که اعضای سازمان به عنوان ویژگی اصلی سازمان احساس می­کنند، ویژگی­هایی که سازمان را به­طور منحصر به فرد توصیف می‌نمایند و در طول زمان از ثبات نسلی برخوردارند. به عبارتی وقتی به گذشته، حال و آینده سازمان می‌نگریم، آن دسته از ویژگی­های سازمان که محوری­ترین، پایدارترین و متمایزترین ویژگی­ها به شمار می‌آیند، هویت سازمان را تشکیل می­دهند. همچنین هویت سازمانی عبارت از تلاش برای پاسخ­دادن به این پرسش است که ما به عنوان سازمان که هستیم؟.

در تعریفی دیگر، هویت را به منزله یک سازه شناختی- ادراکی و ایجاد­کننده بستری برای شکل­دهی و تفسیر ایده­ها و احساسات کارکنان نسبت به سازمان تعریف کرده­اند و این احساس هویت متاثر از جنبه­های محوری، بادوام و متمایز سازمان دانسته شده است. اعضای یک سازمان هنگامی که ویژگی­های مشخصه سازمان را به منزله ویژگی­های تعریف شده خود می‌پذیرند، از نظر روانی به آن سازمان منتسب می­گردند.

در تعریفی دیگر، هویت به منزله یك سازه شناختی – ادراکی و ایجاد کننده بستری برای شکل دهی و تفسیر ایده ها و احساسات کارکنان نسبت به سازمان است و این احساس هویت، متاثر از جنبه های محوری، بادوام و متمایز سازمان دانسته شده است. اعضای یک  سازمان هنگامی که ویژگی های مشخصه سازمان را به منزله ویژگی های تعریف شده خود می پذیرند از نظر روانی به آن سازمان منتسب می گردند.

منبع

تعجبی، محمود(1395)، الگوی علّی احساس عدالت سازمانی با درگیری شغلی؛ آزمون نقش میانجی هویت سازمانی و خوش بینی، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0