تعریف حکمرانی و انواع آن

حکمرانی

واژگان حکمرانی و حکومت، دارای مفاهیم محض و تخصصی بوده که بعضاً فارغ از مفهوم، معمولاً جایگزین یکدیگر به کار می روند. اما قدمت حکمرانی به تاریخ تمدن بشری بر می گردد. واژه حکمرانی از لغت یونانی “کایبرنان” و “کایبرنتس” گرفته شده و معنی آن هدایت کردن و راهنمایی کردن و یا چیزها را در کنار هم نگه داشتن است. در حالی که مفهوم حکومت، دلالت بر واحد سیاسی برای انجام وظیفه سیاستگذاری داشته و برجسته تر از اجرای سیاست هاست. پس می توان گفت واژه حکمرانی اشاره به پاسخگو بودن هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه اجرا دارد.

حکمرانی طی دهه 1990 میلادی، به یکی از واژه های محوری علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه نظریه سیاسی، علوم سیاسی و جغرافیای انسانی تبدیل شده است. بنابراین حکمرانی را می توان کنش، شیوه یا سیستم اداره دانست که در آن مرزهای بین سازمان ها و بخش عمومی و خصوصی در سایه یکدیگر محو می شوند. جوهره حکمرانی به وجود روابط متعامل بین و درون حکومت و نیروهای غیر حکومتی اشاره دارد .

با توجه به مفهوم حکمرانی، تعاریف متنوعی ارائه شده که در هر تعریف به جنبه های خاصی از آن مفهوم بیشتر توجه می شود. بنابراین هرچند در بکارگیری این مفهوم، مقصود و منظور واحدی مد نظر همگان است؛ توجه به تفاوت ها و جنبه های مختلف، سطوح گستردگی حوزه این مفهوم را نشان می دهد که خود می تواند مبانی برای سیاستگذاری و نیز اقدام بهینه باشد.

  • حکمرانی اعمال اقتدار در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجرایی در مدیریت امور کشوری در همه سطوح است.
  • حکمرانی به روابط بین دولت و جامعه مدنی، حکمرانان و حکمرانی شوندگان مربوط می شود.
  • حکمرانی اعمال اقتدار اداری، اقتصادی، سیاسی در راستای مدیریت امور کشور در تمام سطوح بوده و ساز و کارها، فرایندها و مؤسساتی را در بر می گیرد که از طریق آنها شهروندان و گروه های جامعه منافع خود را به هم پیوند زده، حقوق خود را پیگیری، تعهدات خود را ادا و اختلافات خود را حل و فصل می نمایند .
  • حکمرانی موضوعی است که بر نحوه تعامل دولت ها و سایر سازمان های اجتماعی با یکدیگر، نحوه ارتباط با شهروندان و نحوه اتخاذ تصمیمات در جهانی پیچیده تمرکز داشته و فرایندی است که از آن طریق جوامع و سازمان ها تصمیمات خود را اتخاذ و به واسطه آن، مشخص می کنند که چه کسانی در این فرایند درگیر و چگونه وظیفه خود را به انجام برسانند .

درواقع حکمرانی به سازمان ها و افرادی می پردازد که در فرایند تصمیم گیری و اجرای تصمیمات نقش دارند و لازم به توجه است که حکمرانی، وجود قدرت در داخل و خارج از اقتدار نهادهای رسمی و غیر رسمی را به رسمیت می شناسد و گروه های اصلی از بازیگران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی را شامل و نیز دربرگیرنده فرایند شناسایی و تشخیص تصمیماتی است که در آن مجموعه پایه ریزی شده اند .

هرچند تئوری حکمرانی عمدتاً در چارچوب سرمایه داری جهانی توسعه یافته، اما در حال انتقال تدریجی به کشورهای سوسیالیستی ازجمله چین است  و امروزه حکمرانی به عنوان یک مسئله اساسی در راهبرد توسعه کشورهایی به چشم می خورد که عملکرد ضعیفی دارند. مانند چندی از کشورهای آفریقایی. در این رابطه بانک جهانی در سال 1989 به این نتیجه رسید که مسئله حکمرانی یعنی شیوه مدیریت و اداره کشور یا رابطه شهروندان با حکومت کنندگان، موضوع کلیدی توسعه است. این مسئله به تدریج در بانک جهانی مورد مطالعه و بررسی عمیق تر قرار گرفته تا اینکه این موضوع در گزارش سالانه توسعه جهانی در سال 1996 با عنوان “از برنامه تا مازاد” به روشنی انعکاس یافته است علاوه بر آن در اعلامیه پیش نویس ونکوور از حکمرانی به عنوان یک پارادایم جدید برای مدیریت بشر نام برده اند.

حکمرانی شهری

حکمرانی شهری، طبق تعریف زیست بوم سازمان ملل عبارت است از مجموعه روش های برنامه ریزی و مدیریت عمومی شهر از سوی افراد، نهادهای عمومی و نهادهای خصوصی ونیز فرایند مستمری است که از آن طریق، منافع متضاد یا متعارض با یکدیگر همراه شده و زمینه کاری و کنش متقابل فراهم می آید. طبق این تعریف حکمرانی شهری، هم نهادهای رسمی و هم اقدامات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان را دربر میگیرد .

بعلاوه نباید از نظر دور داشت تحقق سبک و شیوه مدیریت امور محلی و شهری که از آن به عنوان حکمرانی یاد می شود منوط به شکل گیری یک مجموعه روابط رسمی و ساختارهایی از قبیل قانون مداری ، چارچوب های حقوقی مدون و مشخص، تعریف و تعیین حدود رژیم های سیاسی، تعیین سطوح تمرکز زدایی و فراهم کردن زمینه مشارکت های همگانی در امور تصمیم گیری راجع به خط مشی هاست .

حکمرانی شهری بر خلاف مدیریت شهری، فرایندی مدیریتی است که به اتخاذ و حفظ زیربناها و خدمات شهری می پردازد. حکمرانی شهری فرایندی کاملا سیاسی در نظر گرفته می شود و از آنجا که حکمرانی یا حاکمیت شهری، وظیفه به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاست های عمومی در جهت منافع عامه را دارد.به عنوان فرایند مشارکتی توسعه، تعریف می شود و به موجب آن همه ذینفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تمهیداتی را برای حل مشکلات شهری فراهم می آورند که نتیجه آن رفع نا پایداری توسعه شهری، رفع ناپایداری ها از بدنه نهادهای مدیریتی، برنامه ریزی شهری، کارآمدسازی و مسئولیت پذیری بیشتر در اداره امور شهری و تفویض قدرت، وظایف و صلاحیت ها به حکومت ها و سایر ذینفعان محلی خواهد بود . بنابراین حکمرانی شهری را می توان فرایندی دانست که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک طرف و سازمان های غیر دولتی و تشکل های جامعه مدنی از طرف دیگر شکل می گیرد.

حکومت شهری

حکومت به معانی فرمان دهی کردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، کنترل کردن، تنظیم کردن، نفوذ کردن، تعیین کردن و به طور خاص به معنی فرماندهی از طریق اعمال اقتدار و نیز اداره امور کشور است. حکومت شهری رویکرد سنتی به اداره شهرها و مدیریت شهری و کلان شهری است و بیشتر به مناسبات حکومت مرکزی با شهرداری ها و سازمان های رسمی و حکومتی پرداخته و بر روابط عمومی بین آنها تاکید دارد و می توان آن را مشخصه ای از نحوه اداره امور شهر دانست که مجموعه سازمان های مسئول را در بر می گیرد و متکی بر نهادهای رسمی است . بنابر این حکومت به مانند ساختار سازمانی رسمی و جایگاه تصمیم گیری اقتدار مآبانه است که هم شاخه های اجرایی و قانون گذاری کشور و هم کسانی که آنها را کنترل می کنند، در بر می گیرد .

طبق فرهنگ بریتانیا سه نوع سیستم اصلی حکومت شهری در جهان وجود دارد که عبارتند از :

  • سیستم ناپلئونی یا فرانسوی
  • سیستم بریتانیایی
  • سیتم فدرالی

البته یک سیستم فرعی نیز با عنوان اروپای شرقی معرفی شده که تاکنون عینیت خارجی نداشته است و تفاوت بین این سیستم ها در نحوه اداره امور شهر، حدود اختیارات و وظایف شورای شهر و شهرداری و نحوه و نوع ارتباط میان این سطح از حکومت با سطوح بالاتر است. ارکان اصلی پدید آورنده حکومت شهری، شورا و شهرداری هستند. بنابر این باید توجه داشت میان دو مفهوم مدیریت شهری و حکومت شهری، تفاوت وجود داشته و نمی توان این دو واژه را جایگزین یکدیگر به کار برد.

تفاوت بین حکومت شهری و حکمرانی شهری

تحولات اخیر در ساختار اجتماعی، اقتصادی و فضایی نواحی شهری، با تغییری در شیوه اداره شهرها همراه شده است که در متون مرتبط با بازساخت سیاسی شهرها، این نوع تحولات اغلب به عنوان حرکت از حکومت به حکمرانی تعریف می شود. اما با توجه به تفاوتی که میان این دو مفهوم وجود دارد نمی توان به منظور توجیه حرکت، واژه حکمرانی را جایگزین مفهوم حکومت کرد .استفاده از واژه حکمرانی به جای مفهوم حکومت بر این مسئله دلالت دارد که مدیریت شهری تنها وظیفه سازمان های بخش عمومی نیست، بلکه ارتباطات بین عاملان حکومتی و غیر حکومتی را نیز در بر می گیرد که با الگوی حکومت متفاوت است.

در حقیقت حکومت مبانی رسمی سازمانی را تهیه می بیند در حالیکه حکمرانی تدارک و روند آزمون مشارکت در اعمال قدرت عمومی است. حکومت مجموعه ای از نهادهای رسمی و حقوقی با قدرت قانونی است. اما حکمرانی نوعی فرایند است. این فرایند متضمن نظام به هم پیوسته ای است که هم حکومت و هم اجتماع را در بر می گیرد. کل نگری و فراگیری همه ابعاد کنشگران وفرایندهای موثر بر حیات و توسعه شهری را می توان خصلت غالب در تلاش ها و تحولات نظری مدیریت شهری دانست. این تحولات را در خلاصه ترین شکل ممکن می توان به صورت حرکت از الگوی پایه و قدیمی حکومت شهری به الگوی حکمرانی شهری تبیین و تعریف کرد . بنابراین دو مفهوم حکومت شهری و حکمرانی شهری را می توان دو سر یک طیف تصور کرد که مبین نگرش ها و الگوهای بسیار متفاوت و متمایزی هستند که هریک شکل و فرایند متفاوتی از مدیریت شهری را پدید می آورند .

پس حکومت و حکمرانی دو الگوی متفاوت در شیوه اداره شهرها هستند که تفاوت این دو ایده را می توان به میزان قدرت، نفوذ و صلاحیت سه عنصر دولت، بخش خصوصی و بخش مردمی (جامعه) در جامعه شهری نسبت داد .کانون توجه ایده حکمرانی، ‌گروهی از عوامل بیرون از سازمان های رسمی دولتی است که تاکید عمده ای روی فرایندهای شبکه ای و مشارکتی دارد. در این الگو، ساختار شبکه ای جایگزین نظام های اداری- سیاسی از بالا به پایین حکومت شهری می شوند و در درون شبکه ها نیز به جز نظام اداری- سیاسی،‌ عاملان دیگری از بخش های خصوصی و داوطلبانه و سازمان های همکاری وارد نظام می شوند .

حکمرانی شهری با بهره گیری از سیاست از پایین به بالا وطراحی شبکه های خودساماندهی، رویکردهای قدیمی سلسله مراتبی از بالا به پایین و دیوان سالاری را کمرنگ و ناکارآمد کرده، زمینه نفوذ پذیری مرزهای بین سازمانی موجود در ساختار دولتی را فراهم آورده است. با توجه به مفاهیم و تعاریف ذکر شده در دو حوزه حکومت و حکمرانی، جدول شماره 2-6 تفاوت اصلی میان این دو مفهوم را به خوبی نمایان می سازد.

نتیجه اینکه حکمرانی شهری با اشکال قدیم حکومت از آن جهت متفاوت است که عاملان مدیریت تنها بخش عمومی نیستند. بلکه بخش های خصوصی و داوطلب نیز در امر مدیریت وارد می شوند. این عاملان در شبکه های مدیریت و مشارکت هایی که عموماً مستقل از دولت هستند؛ فعالیت می کنند. علت ورود واژه حکمرانی یا حکمرانی شهری را می توان گسترده شدن پیچیدگی زمینه کاری حکومت محلی دانست و بنابر این ارتباط متقابل دولت و جامعه مدنی در مرکز بحث حکمرانی شهری قرار می گیرد .

بنابراین تغییر تدریجی از «حکومت» به سمت «حکمرانی» از پیامدهای مهمی است که هم در داخل دولت و هم در رابطه با جامعه پیرامون رخ می دهد و برای آنکه دولت بتواند وارد اشکال متفاوت حکمرانی شود، بسیاری از الگوهای سنتی فرماندهی و نظارت بخش عمومی باید جای خود را به الگوهای نوین مدیریتی و غیر متمرکز بدهد. علاوه بر آن، برنامه های گسترده تمرکز زدایی که در طی دهه های گذشته در شمار زیادی از دموکراسی های غربی به اجرا در آمده اند، نقشی قابل توجه در تسهیل حکمرانی در سطح محلی ایفا کرده اند .

شهرهای ایران نیز از این روند و حرکت دور و جدا نبوده و در مقوله حکمرانی باید در پی فراهم آوردن محیطی باشند که در آن، امکان مشارکت، توافق و برقراری انواع روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به طور آزادانه برای تمامی شهروندان فراهم شود. توجه به این مهم نقش تعیین کننده در جایگاه شهرداری ها داشته که از طریق اتخاذ رویکرد و تدوین راهبردهای مناسب تحقق می یابد.

حکمرانی الکترونیک

روند روزافزون شهر نشینی و ایجاد پارادایم نوین در مدیریت دولتی و مدیریت شهری به منظور حل مسائل و معضلات شهری در سطح جهانی و همچنین تحولات بنیادین اجتماعی و سیاسی در کشور، ضرورت اتخاذ رویکردی جدید برای حل مسائل و پیامد های ناشی از شهرنشینی را نمایان می سازد و تغییرات بسیار سریع فناوری، جنس این رویکرد را تعیین میکند. در حوزه مدیریت شهرهای بزرگ جهان، توسعه فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد تحولات اساسی در هوشمند سازی نظام های اداره و کنترل امور شهری شده است .

علاوه بر آن ظهور و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های اخیر باعث ایجاد تحولات بسیاری در تمام زمینه ها از جمله مدیریت شهری شده است. در حقیقت فضای مجازی و فناوری های الکترونیکی عرصه های جدیدی را در پیش روی انسان امروز قرار می دهند که از آن جمله می توان به ظهور دولت الکترونیک، شهر الکترونیکی، شهرداری الکترونیکی، شهروند الکترونیکی و غیره اشاره کرد. برای مثال روند کنونی مدیریت شهری نشان می دهد که اداره کنندگان امور شهری برای کاهش هزینه ها و ارتباط موثر با شهروندان، ناگذیر به استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات آی.سی.تی هستند. شهرداری نیز به عنوان یکی از مهمترین نهادهای مدیریت شهری در ساختار های اجتماعی و سیاسی و عامل پیاده سازی حکمرانی خوب شهری، تحت تاثیر انقلاب اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است. به همین دلیل حرکت به سوی تحقق حکمرانی الکترونیکی به عنوان یکی از محور های بحث فضای مجازی اهمیتی قابل توجه دارد .

حکمرانی الکترونیک به معنی کاربرد الکترونیک در 1- تعامل بین دولت و شهروندان، دولت و مشاغل و 2- عملیات داخلی دولت برای تسهیل و بهبود روند دموکراتیک، دولت و مشاغل به عنوان نمودهایی از حکمرانی است.حکمرانی الکترونیک بیشتر از بکارگیری یک وب سایت دولتی در اینترنت است و به بیانی دیگر برای درک بهتر مفهوم حکمرانی الکترونیک باید به مفاهیم تجارت الکترونیک، مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک توجه خاص داشت که در ذیل به اختصار به هریک اشاره می شود.

  • مردم سالاری الکترونیک: به ساختارها و فرایندهایی اشاره دارد که تمام اشکال تعامل الکترونیک بین دولت و شهروندان را شامل می شود.
  • دولت الکترونیک: شکلی از تجارت الکترونیک در حکمرانی است و به ساختارها و فرایندهای وابسته به ارائه خدمات الکترونیک برای مردم، شهروندان و مشاغل اشاره دارد.
  • تجارت الکترونیک: تشریک مساعی با شرکای تجاری و اداره معاملات الکترونیکی بدون ساختمان های اداری است.

حکمرانی الکترونیک فرصتی است که دولت ها جهت خودابتکاری مجدد، به منظور نزدیکتر شدن به شهروندان، پیشبرد اتحاد و همکاری های نزدیک با جوامع مختلف در زمینه دستیابی و ارتقاء سطح سودآوری، عملکرد، تخصص، اعتقادات راسخ و افزایش وابستگی های درونی در داخل چارچوب دستور کار توسعه ملی، ارائه می دهند .بنابر این به عنوان یک مفهوم و اقدام در حال تجلی، حکمرانی الکترونیک به دنبال تحقق فرایندها و ساختارهایی برای تحت کنترل درآوردن پتانسیل فناوری های اطلاعات و ارتباطات در سطوح مختلف فرا ملی، دولت، بخش های عمومی و خصوصی، با هدف بهبود حکمرانی خوب شهری است .

حکمرانی الکترونیک و حکمرانی شهری

امروزه حکمرانی الکترونیک بعنوان ابزاری قدرتمند جهت تسریع و دسترسی به حکمرانی خوب شهری مورد توجه قرار می گیرد. موضوع راهبردی حکمرانی الکترونیک، حمایت و تسهیل حکمرانی برای همه بخش ها یعنی دولت، شهروندان و مشاغل است. استفاده از آی.سی.تی می تواند باعث ارتباط همه بخش های سه گانه (دولت ، شهروندان و مشاغل) و فعالیت و فرایند های حمایتی شود. به عبارت دیگر حکمرانی الکترونیک به معنی حمایت و تهییج حکمرانی خوب است.یونسکو در تعریف حود حکمرانی الکترونیکی را استفاده بخش عمومی از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در راستای منحصر شدن بر عرضه خدمات، تشویق شهروندان به مشارکت بیشتر در تصمیم گیری و افزایش مولفه های پاسخگویی ، شفافیت و اثر بخشی در دولت می داند.

ازینرو موضوع حکمرانی الکترونیک مشابه موضوعات حکمرانی خوب است. حکمرانی خوب می تواند به عنوان به کارگیری اقتدار اجرایی، سیاسی و اقتصادی برای مدیریت بهتر امور کشور در همه سطوح تصور شوند. هنگامی که موضوعات برای مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک به صورت جداگانه توصیف می شوند موضوعات کاربردی حکمرانی الکترونیک بهتر مشخص می شوند .

اهداف حکمرانی شهری

هدف از حکمرانی شهری تقویت فرایند توسعه شهری است به گونه ای که در جامعه، زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارآمد شهروندان، به تناسب ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آنان فراهم شود. در مباحث گذشته به مفاهیم و روند شکل گیری حکمرانی شهری پرداخته شد که با توجه به روند ذکر شده بر پایه مفاهیم، می توان اهداف کلان زیر را برای حکمرانی شهری بیان کرد:

  • بازساخت جامعه مدنی برای تقویت و اعتلای بیشتر سازمان ها، نهادها و جوامع محلی؛
  • کاهش فقر و جدایی گزینی های اجتماعی، قومی وفرهنگی در شهرها؛
  • افزایش مشارکت و مداخله افراد و صاحبان منافع در فرایندهای سیاسی درون شهرها؛

حکمروایی شهری به طور خاص تر نیز اهداف عملیاتی زیر را دنبال می کند:

  • کاهش فساد؛
  • بهبود کیفیت و افزایش امکان زندگی برای همه شهروندان؛
  • حفظ دموکراسی؛
  • ایجاد فرصت و امکان برای مردم به منظور نشان دادن خواسته ها و آمالشان در زندگی؛
  • اعتلای امنیت، برابری و پایداری .

مدل های حکمرانی شهری

از آنجا که اهداف فوق الذکر در استقرار و به کارگیری مدل حکمرانی تحقق می یابد، حکمرانی شهری را می توان در چهار مدل عمومی در قالب مدل های مدیریتی، شرکت گرا، طرفدار رشد و حکمرانی رفاهی در نظر گرفت. هریک از مدل های حکمرانی شهری از متغیرهای اصلی ترکیب مشارکت کنندگان عمده، اهداف مهم، ابزارهای اصلی برای دستیابی به مقاصد و عمومی ترین پیامدها تشکیل می شود. مدل ها همچنین نظام های مختلف ارزش ها، هنجارها، اعتقادات و روش ها را نیز بیان می کنند. این نظام های ارزشی، زمینه بروز پیامدهای سیاسی شهری مختلف را پدید می آورند. برای نمونه سیاست های شهری برگرفته از حکمرانی شهری ای که در آن به علایق تجاری خصوصی توجه می شود، با سیاست های حکمرانی شهری که در آن شرایط دیگری مانند توجه به مشارکت سیاسی گروه های مختلف اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ تفاوت دارد. البته باید توجه داشت که این مدل ها بیانگر گونه های آرمانی مدل حکمرانی شهری هستند. جدول ذیل مهمترین ویژگی های هریک از چهار مدل حکمرانی شهری را بیان می کند .

حکمرانی خوب

با توجه به مفهوم حکمرانی، زمانی که صفت خوب را به این واژه اضافه می کنیم مبحثی با بار معنایی آغاز می شود. حکمرانی مطلوب در مقابل حکمرانی نامطلوب قرار می گیرد. اضافه کردن صفت ارزشی به واژه حکمرانی می تواند مناقشه برانگیز باشد. چنانچه افراد گوناگون، سازمان ها، دولت ها، ایدوئولوژی ها و مدیریت شهر، هریک حکمرانی خوب را مطابق منافع و تجربیات شخصی خود تعریف می کنند. با در نظر گرفتن این نکته که دولت ها همواره در طول تاریخ نقشی انکار ناپذیر در شکوفایی و سعادت و یا در نابودی و انحطاط ملت ها داشته اند، در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و از بین بردن اشکال تبعیض علیه زنان و کودکان و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها، توجه صاحب نظران به نقش دولت ها در حل مسائل انسانی معطوف شده است.

بر این اساس معیار های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است.در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها شاخص های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرارگرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است که عبارتند از:

  • مشارکت
  • قانون مداری
  • شفاف سازی
  • انعطاف پذیری
  • وفاق محور
  • عدالت
  • کارآمدی
  • پاسخگویی ( سازمان ملل آموزشی، علمی، فرهنگی).

با توجه به رهیافت فوق، حکمرانی خوب یک نقطه ایده آل است که تحقق آن بسیار دشوار به نظر می رسد و تا کنون تعداد اندکی از جوامع به معیار های آن نزدیک شده اند. با این حال حرکت به سمت معیار های حکمرانی خوب با هدف تضمین پایداری توسعه انسانی به عنوان یک الزام باید مورد توجه قرار گیرد.

حکمرانی خوب شهری

با روشن شدن مفهوم حکمرانی و حکمرانی خوب این مطلب در ذهن تداعی می شود که عرصه تحقق معیارهای حکمرانی خوب کجاست. در پاسخ به این سوال است که شهرها به عنوان بستر و محرک توسعه انسانی و به مثابه جایگاه تحولات، مدیریت و نوآوری مطرح می شوند. امروزه گرایش به شهرنشینی در میان جوامع مختلف دنیا یک امر انکار ناپذیر است. شهرها با برخورداری از پتانسیل های بالا به مثابه موتور توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق ایجاد مشاغل و طرح ایده ها نقش ایفا می کنند. شهرها اگر چه دارای مزیت ها و جاذبه هایی هستند اما محرومیت های اجتماعی را نیز دامن می زنند. چراکه به عدم توزیع بهینه منابع و ثروت و محرومیت اجتماعی و فقر در میان جوانان، اقلیت های قومی و مذهبی و سایر گروه های حاشیه ای جامعه می انجامد .

با توجه به تخمین های صورت پذیرفته تا سال 2015 حدود 54 درصد جمعیت جهان در شهرها ساکن خواهند بود. پس آینده بشر در فضای شهری رقم خواهد خورد و آنگاه این شهرها خواهند بود که جلوه گاه برنامه ها و طرح های مختلف در خصوص مدیریت مطلوب خواهند شد. بنابر این حکمرانی خوب شهری تلاشی است در جهت ارائه مدلی از مدیریت مطلوب و ساز و کارهای ایده آل برای دولت ها به منظور رسیدن به جایگاهی که می توان آن را آرمانشهر انسانی لقب داد.

بنابر منشور هبیتات سازمان ملل متحد حکمرانی خوب شهری اصول به هم وابسته پایداری، برابری، کارامدی، شفافیت و پاسخگویی، امنیت، فعالیت های مدنی و شهروندی را توصیف می کند و زمانی که برنامه اسکان در جریان دستور کار خود با چالش نحوه اجرا و دستگاه ها و نهادهای ذیربط در سطح شهرها روبرو شد دو شیوه برای مواجهه با این چالش مطرح کرد که عبارتند از :

1-اقدام برای دستیابی به ایجاد سرپناه برای همه 2-حرکت به سمت مدیریت مطلوب شهری در جهت نیل به توسعه پایدار شهری که در واقع عملیاتی کردن هدف اول را تضمین می کرد .

بدین ترتیب راهبردهای مطرح شده برنامه در سال های پایانی قرت بیستم به تایید مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز رسید و با این هدف که تا سال 2015 میلادی، فقر مطلق در سطح جهان به نصف تعداد موجود برسد، حکمرانی خوب به صورت پیش فرض مطرح گردید. در همین راستا در بیانیه نشست دوربان آفریقای جنوبی در سال 1999 میلادی بر اهمیت مدیریت مطلوب در سطح محلی تاکید گردید. همچنین دپارتمان توسعه محلی بریتانیا در پیش نویس سند راهبردی خود اعلام میدارد که مدیریت مطلوب در سطح محلی مهمترین نقش را در کاهش فقر دارد .بر این اساس حکمرانی خوب یکی از چهار مشخصه شهر پایدار عنوان می شود. سه ویژگی دیگر شهر پایدار عبارتند از :

  1. قابلیت زیست مطلوب: یعنی تضمین کیفیت زندگی شایسته و بهره مندی از فرصت های برابر برای تمام مردم از جمله فقیر ترین افراد جامعه
  2. رقابت پذیری: که در جست و جوی دست یابی به عدالت شهری، ایجاد شبکه های امنیت اجتماعی برای تقویت حس رقابت و تولید در موسسات بازرگانی در تمام اشکال است.
  3. قابلیت انباشت: که بر نظام اقتصادی سالم در بهره گیری صحیح از منابع درامدی و هزینه های آنها تاکید می نماید.

در این شکل از مدیریت، مدیریت شهری در پی ایجاد تعادل میان منافع اقتصادی و اجتماعی، مسئولیت مهمی دارد .

درک و استنباط سازمان ها و نهادهای بین المللی از حکمرانی خوب شهری مطابق با تجربه عملکردی برنامه اسکان در دو دهه اخیر است. این تجربه بر این نکته تاکید دارد که در اداره امور شهرها نه سرمایه، نه تکنولوژی و نه حتی تخصص کافی نیستند. بلکه مدیریت مطلوب وجه ممیزه یک شهربرونگرا یا شهری با مدیریت مطلوب در تقابل یک شهر با مدیریت نامطلوب یا شهر منزوی است. بر این اساس موضوع اصلی حرکت در جهت حکمرانی خوب شهری رسیدن به شهر برونگرا خواهد بود.

در شهر برونگرا هر فرد بدون توجه به ثروت، جنسیت، مذهب، نژاد و سن، شایسته مشارکت سازنده و مثبت در فرصت های موجود در شهر است. در سال های اخیر شاهد نمونه هایی از تجربیات عملی برای رسیدن به مدیریت مطلوب شهری در شهر هایی مانند دارالسلام، دبی، منچستر، شنیان و چاتانوگا بوده ایم .

در این شهر ها اجماعی از سازمان های بین المللی همچون برنامه توسعه سازمان ملل، بانک جهانی، جامعه مشترک المنافع، صندوق بین المللی پول و دولت های ملی برای رسیدن به مدیریت مطلوب شهری ایجاد شده است. این تجربیات در قالب دستور کار اسکان بشر به عنوان یک رویکرد در جهت توانمند سازی دولت های محلی مطرح شده است و رهیافت راهبردی خودرا بر پایه موضوعاتی همچون تمرکز زدایی و تفویض مسئولیت و منابع به مقامات محلی، مشارکت فعال جامعه مدنی از جمله زنان در امر برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر اولویت های محلی، مشارکت بخش خصوصی، بهره گیری از فناوری های مدرن ارتباطی و اطلاعاتی در راستای حمایت از توسعه پایدار شهری قرار داده است .

بنابر این حکمرانی شهری به مثابه شیوه های متفاوتی است که طی آن افراد، نهاد ها و بخش خصوصی و عمومی به اعمال مدیریت و برنامه ریزی برای امور متداول شهر می پردازند در این شکل از مدیریت منافع متعارض به جای واگرایی می توانند به همگرایی منجر شوند. حکمرانی شهری به طور مستقیم با رفاه شهروندان در ارتباط است و در واقع باید زمینه شکوفایی قابلیت ها و استعداد های زنان و مردان جامعه را در قالب شهر نمایان سازد.

حکمرانی خوب شهری بر پایه اصل شهروند مداری بر این نکته تاکید می کند که هیج زن، مرد یا کودکی نباید از دسترسی به الزامات زندگی شهری از جمله سرپناه مناسب، امنیت شغلی، آب سالم، بهداشت و بهره مندی از محیط زیست مناسب، آموزش، تغذیه و امنیت اجتماعی محروم گردد. از آنجا که هر شهر، از گستره خاصی با نماد های ویژه به لحاظ فرهنگی و طبیعی برخوردار است، تنها در سطح محلی، که اجماع جهانی برای دستیابی به معیارهای حکمرانی خوب شهری توان عملی شدن را داراست. در واقع ابزار و شیو هایی که برای ایجاد تعادل و توازن در مناطق مختلف اعمال می شود باید منحصرا دارای دیدی همه سو نگر باشد.

در حکمرانی شهری شهرداران نقش رییس اصلی اجرایی شهر را بر عهده دارند که قدرت آنها متکی به آرای مستقیم یا غیر مستقیم مردم از طریق انتخاب شوراهای شهر و انتخاب مردم است. مشارکت مردم در اداره، ساماندهی شهر و اقدام های اجرایی، اساس حاکمیت شایسته شهری به شمار می آید. همچنین مردم با انتخاب نمایندگان شوراهای شهری و محلی در حاکمیت شهری حضور غیر مستقیم میابند و به این ترتیب حاکمیت شایسته شهری شکل می گیرد .

حکمرانی شهری و کیفیت زندگی

شهر نشینی شتابان در ایران همراه با منابع و ظرفیت های محدود حکومت های محلی منجر به تخریب محیط زیست شهری، تشدید فقر شهری و مهمتر از همه مشکلات عدیده ای در اداره امور شهر شده است.

این معضلات خود منجر به بروز تبعات دیگری برای شهرها شده است. بی شک یکی از آثار حکمرانی خوب شهری را می توان در مفهوم قابل اندازه گیری شاخص های مربوط به کیفیت زندگی بررسی کرد.  چرا که از یک طرف حکمرانی خوب شهری در برگیرنده شاخص های کیفیت زندگی است (عدالت ، مشارکت سیاسیو…) و از طرف دیگر دو موضوع حکمرانی شهری و کیفیت زندگی شهری مکمل یکدیگر بوده و در یک راستا قرار دارند. بطوریکه بهبود شرایط مناسب برای اداره امور شهر (حکمرانی خوب شهری) نیازمند توجه به هشت موضوع مهم برای کیفیت زندگی است که برنامه توسعه سازمان ملل متحد آنها را در سال 2001 به عنوان موضوعات مهم پژوهش برای شهرداران معرفی کرده است. آن هشت موضوع عبارتند از:

  • اشتغال زایی
  • جمع آوری و دفع مواد زائد
  • فقر شهری
  • مسکن و سرپناه
  • بهداشت و آب سالم
  • حمل و نقل عمومی و ترافیک
  • خدمات بهداشتی
  • مشارکت
  • جامعه مدنی

کیفیت زندگی مناسب با توجه به امتیازات مربوط به شاخص های محیط زیست، آزادی، بهداشت، زیرساخت ها و ایمنی ، بهبود تمام مولفه های شهری و موثر در زندگی شهروندان تعیین می شود و رسیدن به این مولفه ها مبتنی بر تمرکز بر شاخص های حکمرانی خوب شهری است. بر اساس دیدگاه های جدید، حکمرانی فرایندی در نظر گرفته می شود که به واسطه آن مشکلات و معضلات جامعه  با تلاش و تکاپوی جمعی و با اتکا به قدرت عمومی و به کار گیری آن حل می شود و سامان می یابد.

هرگاه چنین مفهومی از حکمرانی بر کیفیت و نحوه انجام وظایف آن تاکید می کند، مفهوم حکمرانی خوب مطرح می شود چرا که رسیدن به کیفیت زندگی مناسب در شهر نیازمند ساز و کارهای تازه ای از حکمرانی شهری است.بنابر این و بر اساس نظریه های نوین برای آسان تر کردن و تسهیل امور حکمرانی شهری به ابزاری قدرتمند و هوشمند نیاز است و امروزه بهره گیری از حکمرانی الکترونیک برای دستیابی به این هدف معرفی شده است .

نقش نهاد های محلی (شهرداری و شورای شهر) در توسعه گردشگری

با توجه به تحولات برنامه ریزی و مدیریت شهری در جهان، رشد سریع شهر نشینی در ایران و حاد شدن مشکلات ناشی از آن، به روشنی می توان دریافت که در چارچوب وظایف فوق نمی توان به نیاز های مبرم شهروندان در زمینه گذراندن اوقات فراغت و تفریخ پاسخ گفت. به همین دلیل در طول سه دهه گذشته، شهرداری ها به قبول وظایف و انجام اقدامات جدیدی مجبور شده اند که گاهی فراتر از اختیارات قانونی و امکانات سازمانی آنها مربوط می شود. از جمله مهمترین این اقدامات باید به توسعه فضای سبز، ایجاد پارک های شهری و حومه ای و تاسیس فرهنگسراها، زمین های بازی ، بهسازی مراکز تاریخی و بافت های قدیمی اشاره کرد .

گردشگری شهری یکی از مهمترین انواع گردشگری است. بحث گردشگری در سه سطح ملی، منطقه ای و محلی قابل طرح است، با یک ارزیابی سریع می توان دریافت که تصمیم گیری ها در همان سطح اول مانده است و البته با همت و ذوق مسئولان به سطح دوم نیز تمایل پیدا کرده است. اما هنوز فکر و تصمیمی در سطح محلی با هدف توسعه گردشگری مدون نشده است و به صورت هماهنگ به اجرا در نیامده است و همواره در روال موجود برنامه ریزی و مدیریت گردشگری در سطح کشور نوعی تعارض با اهداف برنامه ریزی و مدیریت شهری مشاهده می گردد. از یکسو با توسعه روزافزون شهرها در کشور و افزایش جمعیت شهرنشین نیاز های تفریحی و گردشگری شهروندان به شدت رو به گسترش دارد ولی از طرف دیگر اختیارات قانونی و عملی شهرداری ها در عرصه بهره گیری از فضاهای فراغتی و توریستی بسیار محدود است.

از جمله این محدودیت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: عدم اختیارات مدیریت شهری در خارج از محدوده قانونی و حریم شهر، تعداد متولیان و نهادهای مسئول، جدایی میان وظایف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و وظایف مدیریت شهری، عدم وجود قوانین عام، مشترک و میان بخشی در زمینه گردشگری .در اغلب کشور ها شهرداری ها مهمترین نقش را در توسعه گردشگری شهری دارند، چرا که شهرداری در سازماندهی و شکل دهی به شهر مهمترین نهاد است و در واقع این مدیریت منسجم و هماهنگ شهری است که باعث فعالیت های هم جهت می شود. در مجموع می توان برای ورود شهرداری ها به بحث گردشگری چهار زمینه مشخص را مطرح نمود:

  1. توجه شهرداری ها به مقوله گردشگری تاریخی و بهره برداری از سایت های تاریخی
  2. اکوتوریسم یا گردشگری طبیعی با توجه به پتانسیل های هر منطقه
  3. تبلیغات و اطلاع رسانی
  4. تامین منابع مالی در جهت آماده سازی فضاهای گردشگری در شهرها .

منبع

رضائی، تیمور(1393)، اولویت بندی و ارزیابی شاخص های حکمرانی خوب شهری در شهرهای مقصد گردشگری، پايان نامه كارشناسي ارشد ، مدیریت اجرایی ،دانشگاه مازندران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0