تعریف احساس تنهایی

احساس تنهایی ، احساس منفی و بازدارنده که در خلوت و در جمع آن را احساس می­کنیم در خانواده بودن و تنها بودن. در اجتماع بودن و تنها بودن. در کلاس بودن و تنها بودن. در دانشگاه بودن و تنها بودن. خود را در همه حال تنها و بی­کس حس می­کنیم. آرزو می­کنیم که حامی داشته باشیم بتوانیم به کسی تکیه کنیم. احساس خطر می­کنیم. احساس ناامنی می­کنیم. احساس ترس می­کنیم همه اینها بصورت عوامل بازدارنده درمی­آیند تا نتوانیم با دیگران رابطه معقول و مطلوب برقرار کنیم و در ثانی استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنیم همواره می­خواهیم که از این احساس خلاص  بشویم یا با آن کنار بیا ییم. خود را خواستنی نمی­بینیم. تصویر ذهنی کج و معوجی از خود داریم. نقایصی در خود سراغ می­گیریم که بیشتر ما را در انزوا و تنهایی نگه می­دارد. نمی­توانیم علت این احساس را درست بفهمیم. خیال می­کنیم که عیبهایی با ماست که باید به اجبار تنها بمانیم. احساس تقصیر و احساس گناه می­کنیم. خود را سرزنش می­کنیم یا اینکه خود را مستحق سرزنش و ملامت می­دانیم. وجود خود را کوچک و حقیر می­شماریم این فرآیند ذهنی ، فکر ما را مدام به خود مشغول می­کند. بطوریکه همواره احساس خستگی و دلمردگی می­کنیم. شور و شوق ما برای بازی و درس خواندن و تفریح کردن رفته رفته کم می­شود. و از همه کناره می­گیریم. تنها از سر نیازهای غریزی است که ممکن است که قدمی به سوی دیگران حتی اعضای خانواده خود برداریم. در برخی از وضعیت­ها احساس تنهایی و نفرت از دیگران نیز بشدت وجود دارد ولی ما این احساس را به دیگران فرافکنی می­کنیم ، تا توجیهی برای تنها ماندن خود داشته باشیم.

در احساس تنهایی ، رنجش از خود و از دیگران وجود دارد. رنجش ، منجر به خـشم نیز می­شود. فرآیند عصبیت در ابتلا به احساس تنهایی نیز وجود دارد. کودکانیکه در کودکی از سوی همسالان خویش آزار دیده­اند ، در صورتیکه به تصادفی بودن این وضعیت­ها و بی­معنا بودن آنها پی نبرند ، همچنان در نوجوانی و یا جوانی و یا حتی در میان­سالی و بزرگسالی گرفتار این احساس باقی می­مانند. با این وصف ، احسا تنهایی بیشتر ناشی از بی­توجهی پدر و مادر و انتقاد مستمر آنان از فرزندان خویش است. و نطفه آن در خانواده بسته می­شود.

احساس تنهايي به معناي تفاوت مابين سطح مطلوب و سطح موجود روابط اجتماعي افراد است و هر چه اين تفاوت بيشتر باشد احساس تنهايي بيشتر است .

احساس تنهايي با برخي ويژگي هاي روان شناختي مانند عزت نفس پايين ،اسناد بيروني موفقيت ها ،خجالت ، شرم  ،درون گرايي  و پرخاشگري  مرتبط است .

احساس تنهایی ، حالت ناراحت کننده ای است که زمانی به وجود می آید که بین روابط بین فردی که فرد تمایل دارد آنرا داشته باشد و روابطی که وی در حال حاضر دارد ، فاصله وجود داشته باشد . این تعریف بر خصوصیت عاطفی احساس تنهایی تاکید می کند. احساس تنهایی یک تجربه عاطفی ناراحت کننده است ، اما بر عنصر شناختی نیز تاکید دارد. به این صورت که احساس تنهایی ناشی از این ادراک است که ارتباطات اجتماعی فرد، برخی از انتظارات او را بر آورده نمی کند.

باید توجه داشت که احساس تنهایی ، اگر چه از طریق خصوصیات عینی و کمی روابط اجتماعی مثل : فراوانی تعاملات یا تعداد دوستان  تحت تاثیر قرار می گیرد، اما از طریق ارزیابی های ذهنی و کیفی این روابط ، مثل رضایت از ارتباطات یا صلاحیت اجتماعی درک شده ، بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد .

احساس تنهایی افراد درگیر را با احساس خلاء ، غمگینی و بی تعلقی مواجه می کند و به شیوه های مختلف بر تعاملات اجتماعی و روانی تاثیر می گذارد.

 پپلائو، احساس تنهایی را احساس ناخوشایندی می داند که در نتیجه کاستی در شبکه ی روابط اجتماعی فرد به صورت کمی و کیفی و عدم دسترسی به روابط نزدیک و مطلوب با دیگران به وجود می آید.

الهاگين، تنهايي را بعنوان تجربه اي منفور ،پريشان كننده و ناخوشايند بيان مي دارد كه باعث مي گردد نوجوان احساس حقارت كرده و حالات خلقي ناراحت كننده اي را تجربه كند، شايد تنهايي ،نتيجه ي تعامل هاي بين كودك و سبك هاي فرزند پروري والدين است .

بلای، احساس تنهايي را بر پايه ي سه مؤلفه ي شناختي ، خلقي و رفتاري تعريف مي كند . جونز  و همكاران، گزارش كرده اند كه بين احساس تنهايي و شرمساري ،همبستگي مثبت از 40% تا 51% وجود دارد . همچنين بين احساس تنهايي و اضطراب بالا به ويژه به لحاظ اجتماعي همبستگي وجود دارد . موري و شولتز،  نشان داده اند كه ارتباط مثبت معناداري بين احساس تنهايي و اضطراب حالت و صفت وجود دارد .

تجربه تنهايي ،مسئله اي جهاني است كه همه انسان ها كم و بيش آن را تجربه كرده و با زندگي آنها همراه شده است . افراد مختلف در همه فرهنگ ها ، نژادها ،طبقات اجتماعي ،سنين و زمان ها تنهايي را تجربه مي كنند . با اين حال در ادبيات روان شناختي به اين مسئله توجه زيادي نشده است .الیوت، احساس تنهايي را مي توان نارسايي و ضعف محسوس در روابط بين فردي دانست كه به نارضايتي از روابط اجتماعي منجر مي شود . آشر، تنهايي را هوشياري شناختي فرد از ضعف در روابط فردي و اجتماعي خود توصيف مي كنند كه به احساس غمگيني ،پوچي يا تأسف و حسرت منتهي مي شود . قبل از آن ميروهاست ، تنهايي را به عنوان احساس ناراحتي از انزوا و طرد توسط ديگران تعريف كرده بودند . تنهايي در كودكان و نوجوانان ، نشان دهنده ي نارسايي و ضعف ارتباط هاي بين فردي با همسالان است كه به نارضايتي از روابط اجتماعي با كودكان ديگر منجر مي شود . گولمان،  پژوهش ها نشان مي دهند كه مشكلات هيجاني و روان شناختي فراواني در كودكان و نوجوانان مبتلا به احساس تنهايي مشاهده مي شود . تجربه تنيدگي و اضطراب ،رفتارهاي پرخطر مانند سيگار كشيدن و استفاده از مواد مخدر ، گريز از مدرسه افسردگي و الكليسم ، كم رويي و جرات ورزي پايين، اطمينان و حرمت به خود پايين،دركودكان ونوجوانان داراي احساس تنهايي گزارش شده است .

احساس تنهایی با مشکلات روانی –اجتماعی : نظیر عزت نفس پایین ، شایستگی پایین، تعاملات اجتماعی ضعیف  ، سلامت روانی : نظیر اضطراب ، افسردگی ، رفتارهای خودکشی و سلامت روانی : نظیر عملکرد ایمنی و مشکلات خواب  مرتبط است. یافته‌های پژوهشی موید آن است که احساس تنهایی یک عامل سبب شناختی در سلامت و بهزیستی جمعیت های گوناگون می باشد و پیامدهای آنی و دراز مدت جدی در بهداشت روانی دارد.

آبراهام اچ مازلو،يكي ازخصيصه های باندافرادخودشكوفا راتمايل به خلوت گزيني وتنهايي معرفي ميكند.

پژوهشگران براين عقيده اند كه عوامل بسياري در ايجاد احساس تنهايي در كودكان و نوجوانان دخالت دارند . اين عوامل را مي توان به دو دسته عوامل خارج و داخل از محيط مدرسه تقسيم نمود . برخي از عوامل خارج از محيط مدرسه شامل مشكلات خانوادگي ،انتقال به مدرسه جديد ،از دست دادن يكي از والدين يا در ارتباط با موضوع هايي همچون عشق هستند . از جمله عوامل مربوط به محيط مدرسه نيز شامل طرد شدن توسط همسالان به دليل ضعف در مهارت هاي اجتماعي ،ارتباطی و مشكل در دوست يابي هستند و همچنين ويژگي هاي شخصيتي مانند كمرويي ،اضطراب و حرمت به خود پايين نيز مي تواند منجر به احساس تنهايي در كودكان و نوجوانان شوند .

در فرهنگ ما ايرانيان مسئله تنهايي و تبعات مثبت و منفي آن از ديرباز مطرح بوده است . در فرهنگ اسلامي ايران خلوت گزيني ؛ اعتكاف و محاسبه نفس مورد تأكيد بوده است . مولانا شاعر پارسي گوي اين سرزمين سعادت انسان را در تنهايي مي داند :

دلا خو كن به تنها كه از تنها بلاخيزد      سعادت آن كسي دارد كه از تنها بپرهيزد

اما آنچه در اين پژوهش مورد نظر ماست ،احساس تنهايي است ،نه تنها يي به معناي اعم كلمه ،و احساس تنهايي غير از تنهايي است . يعني اگر چه تنهايي مي تواند يك خصوصيت مطلوب افراد خود شكوفا باشد ،اما احساس تنهايي داراي تبعات منفي فراواني است .

امروزه بر هيچ عقل سليمي اهميت روابط اجتماعي به منظور ارضاء به نيازهاي معنوي و مادي پوشيده نيست . عده اي از نظريه پردازان جامعه شناسي اجتماعی بودن انسان را امري خطیر ،و عده اي ديگر آن را مسئله اي كه براي رفع نيازهاي انسان بوجود آمده قلمداد مي كنند . در هر صورت اهميت روابط اجتماعي براي رشد خودي واضح و آشكار است .

احساس تنهايي مي تواند عوارض منفي فراواني هم  براي فرد ؛ بهداشت روان  و هم براي جامعه ،از لحاظ هماهنگي بين اعضاء در جهت تحقق اهداف كلي جامعه در برداشته باشد .

بسياري از مسائلي كه به نحوي با احساس تنهايي مرتبط است دركشورهاي ديگر تبيين شده است ؛ كه با توجه به تفاوتهاي فرهنگي آن جوامع انجام پژوهش در اين زمينه ، و تبيين مسئله در اين سرزمين ضروري به نظر مي رسد .

منبع

محرم زاده،بهراد(1390)، اثربخشی آموزش تاب­آوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی تنکابن

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

  

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0