تعریف آموزش

براون و اتکینز، آموزش را فعالیتی دانسته‌اند که طی آن استعدادهای بالقوه‌ی یک فرد پرورش می‌یابد. بدین ترتیب، در هر فرصتی که فراگیر موضوعی را یاد بگیرد ممکن است نوعی آموزش صورت پذیرد.هدف از آموزش را آسان‌سازی امر یادگیری می‌داند که از سوی فردی برای فرد دیگر طرح‌ریزی می‌شود. در این رابطه یاد دهنده را آموزگار و یادگیرنده را فراگیر می‌نامند. چنین فرایندی به‌صورت بخش متقابل و تعامل انجام می‌پذیرد. در این فرایند معمولاً در تجارب یادگیری، آموخته‌ها، نگرش‌ها و سطح دانش فراگیر تغییراتی به وجود می‌آید که رفتار و تکرار را متأثر می‌سازد . آموزش را ازنظر سه دیدگاه تجربه‌گرایی، عقل‌گرایی و فرهنگ گرایی تعریف می‌کند:

  • آموزش از دیدگاه تجربه‌گرایی: آموزش، فرایندی است که طی آن، شرایط برونی و انگیزه که لازمه یادگیری است، کنترل می‌شود تا هدف‌های اجتماعی موردنظر تحقق یابد.
  • آموزش از دیدگاه عقل‌گرایی: آموزش، فرایندی کودک محور است. نقش محرک‌های محیط در برانگیختن کنجکاوی، انجام فعالیت‌های سازنده، عادت به تفکر درباره‌ی پیامد یک عمل، طی این فرایند بسیار مهم است.
  • آموزش از دیدگاه فرهنگ گرایی: آموزش، فرایندی است که طی آن، جامعه‌ی مدنی برای جوانان امکان مسئولیت‌پذیری نقش‌های محوری را به‌جای نقش‌های حاشیه‌ای فراهم می‌کند.

ادغام روش‌ها، بهترین الگوی آموزش

بسیاری از معلمان در تلاش‌اند تا فرآیند آموزش را از حالت منفعل بیرون بیاورند و دانش آموزان را ترغیب كنند تا به‌صورت فعالانه در یادگیری مطالب درسی مشاركت داشته باشند. یكی از الگوهای آموزش ؛ دانش‌آموز محور، الگوی تجربه و گفت‌وگو است. در این الگو تمامی فعالیت‌های آموزشی بر پایه تجربه و گفت‌وگو بنیان نهاده شده است. تجربه به دو بخش عملی و مشاهده تقسیم می‌شود و گفت‌وگو نیز شامل دو بخش گفت‌وگوی درونی و گفت‌وگو با سایر دانش آموزان است.

گفت‌وگوی درونی

در این روش از دانش آموزان خواسته می‌شود تا درباره موضوع درسی به‌خوبی فكر كنند و سپس ایده‌ها و نظرات و عقاید خود را درباره آن به روی كاغذ بیاورند یا به نحو دیگری ثبت كنند. استفاده از این روش موجب می‌شود تا دانش‌آموز از موضع یك شنونده مطلق بیرون بیاید و فعالانه فكر كند.

گفت‌وگو با دیگر دانش آموزان

در شیوه‌های آموزش سنتی نیز از این روش به‌صورت كنفرانس دادن دانش آموزان یا در كلاس كتابی را با صدای بلند خواندن استفاده می‌شود. هرچند این موارد می‌تواند در كلاس تنوعی ایجاد كند، ولی چندان كارآمد نیست.

مشاهده

در این روش دانش آموزان موضوع درس را به‌صورت دیداری یا شنیداری فرامی‌گیرند.استفاده از آزمایشگاه، دیدن فیلم، گوش دادن به نوار یا CD های صوتی، رفتن به اردوهای علمی و بازدید از موزه‌های مختلف در این دسته قرار می‌گیرند.

تجربه عملی

دراین روش دانش‌آموز خود وارد عمل می‌شود ودست به انجام فعالیتهای مختلف میزند،انجام دادن آزمایش‌های مختلف،انجام دادن كارهای هنری،نمایش دادن و بازیهای نقش‌آفرینی در این دسته قرار می‌گیرند.

استفاده از الگوی تجربه و گفت‌وگو

چگونه یك معلم می‌تواند از این مدل چهارگانه برای مؤثرتر كردن آموزش دانش آموزان استفاده كند راهكارهای زیر می‌توانند دراین‌باره بسیار مؤثر باشند.

توسعه روش‌های تدریس

برای آموزش دادن می‌توان از روش‌های متنوع و زیادی استفاده كرد. اگر بتوانید دانش آموزان را به مشاركت در یادگیری ترغیب كنید، خودتان هم از تدریس بیشتر لذت خواهید برد. استفاده از بحث‌های گروهی دانش آموزان را فعال و مشتاق می‌کند و كلاس را از حالت کسالت‌بار بیرون می‌آورد.سعی كنید دانش آموزان را به‌سوی تحقیق و پژوهش و حتی گفت‌وگو با افراد متخصص درباره موضوع درسی سوق دهید. در كلاس از محصولات سمعی و بصری به‌خوبی استفاده كنید. فیلم‌ها، عکس‌ها و پوسترها می‌توانند به‌خوبی ذهن دانش آموزان را درگیر موضوع درس كنند. البته استفاده از چهار مدل ارائه‌شده در این الگو به‌موازات یكدیگر می‌تواند نتایج بسیار خوبی در برداشته باشد.

یادگیری استدلالی

در استفاده از الگوی تجربه و گفت‌وگو، هدف ایجاد تعامل و تعادل بین این دو است. در حقیقت تجربه و گفت‌وگو از یكدیگر جدا نیستند و پیشرفت در هر یك از آن‌ها موجب توسعه دیگری می‌شود. تجربه موجب می‌شود تا دانش آموزان از زوایای مختلف موضوع درسی را بررسی كنند و افكار و عقاید خود در آن زمینه را به سطح بالاتری ارتقا دهند كه بازتاب آن در گفت‌وگو دیده می‌شود. گفت‌وگو نیز موجب درك بهتر تجربه دستیابی به معانی و مفاهیم وسیع‌تری از مشاهدات و آزمایش‌ها می‌شود.

نقش یادگیری در همه‌ی صحنه‌های زندگی ما نمایان است. یادگیری نه‌تنها در آموختن مهارتی خاص یا مطالب درسی، بلکه در رشد هیجانی، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلاً یاد می‌گیریم از چه بترسیم، چه چیزی را دوست بداریم، چگونه مؤدبانه رفتار کنیم، چگونه صمیمیت نشان دهیم و یا مثلاً اینکه چگونه کودکان می‌آموزند دنیای اطراف خود را ادراک کنند، با افراد هم‌جنس خود همانندسازی کنند و رفتارشان را طبق معیارهای بزرگسالان تنظیم نمایند.روش‌های فعال تدریس به روش‌هایی اشاره دارد که بتواند فعالیت‌هایی دانش‌آموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دوسویه تبدیل نماید.بنابراین معلم باید فراگیران را با مطالب یادگرفتنی درگیر سازد و راه و روش دانستن را به آن‌ها بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال اطلاعات و معلومات اکتفا کند.

بعضی‌اوقات، معلمان مطالب زیادی را تدریس می‌کنند ولی بعداً متوجه می‌شوند دانش‌آموزان می‌توانند حتی مقدار کمی ازآنچه که را که مطرح‌شده است بازگو نمایند. راستی دلیل این امر چیست؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمی‌توانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند؟ چرا دانش‌آموزان بجای درک معنائی مطالب، به حافظه خود فشار می‌آورند؟ در پاسخ به این سؤالات می‌توان بی‌توجهی معلمان به روش‌های یاددهی یادگیری یعنی به کار نگرفتن روش‌های فعال در آموزش را دلیل اصلی قلم داد کرد.

به همین، دلیل، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانش‌آموز اغلب مطالب را حفظ و پس از پایان یافتن امتحانات آن‌ها را فراموش می‌کند. به‌کارگیری روش‌های فعال تدریس باعث می‌شود تا یادگیری تا عمق جان دانش‌آموزان رسوخ کند و نه‌تنها یافته‌ها و کشفیات خود را به‌سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به‌صورت کاربردی به کار ببرند.

منبع

منصوری،فرحناز(1394)،بررسی تدریس اثربخش ازدیدگاه معلمان ودانش آموزان مقطع متوسطه،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاداسلامی ایلام

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0