تعاریف کیفیت زندگی

در سال 1973، ارزیابی کیفیت زندگی به عنوان یک تکنیک در تحقیقات مطرح شد و تا قبل از این زمان تنها پنج مقاله در زمینه کیفیت زندگی منتشر شده بود . ولی امروزه توجه به کیفیت زندگی به عنوان شاخص مهم ارزیابی کیفیت مراقبت در بیماری های مختلف با رشد گسترده ای همراه شده است، با این حال هدف مهمتر به حداکثر رساندن درک بیمار از احساس رفاه و کیفیت زندگی خویش می باشد . توافق کلی بر تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد. عده ای از محققان آن را مفهومی بدیهی و روشن می دانند و عده ای دیگر این واژه را پیچیده تر از آن می دانند که بتوان آن را در یک یا چند جمله توصیف کرد. این واژه اصطلاحی است که در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی به کار می رود، اگرچه بیشترین کاربرد آن در مطالعات پزشکی است. لازم به ذکر است که واژه کیفیت زندگی در پزشکی به کار می رود به عنوان کیفیت زندگی وابسته به سلامت شناخته می شود. مفهوم کیفیت زندگی در بر گیرنده توانایی های بالقوه شخص ؛ وضعیت عملکردی ، دسترسی به منابع و فرصت ها جهت استفاده از توانایی ها برای پیگیری و انجام علاقمندی ها ؛ کیفیت زندگی عینی  و به طور کلی احساس رفاه  و کیفیت زندگی ذهنی می باشد .

بنابراین کیفیت زندگی را می توان از سه چشم انداز مهم مورد بررسی قرار داد:

  • کیفیت زندگی کلی
  • کیفیت زندگی در ارتباط با سلامتی
  • کیفیت زندگی در ارتباط با بیماری (بیماری- محور).

 باربوت و همکاران ، کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیتشان در زندگی در زمینه فرهنگی و سیستم های ارزشی که در آن زندگی کرده و با اهداف، آرزوها و استاندارد های آنها در ارتباط است .

طبق اظهارات بارد،  در کاربرد مفهوم کیفیت زندگی، چالش عمده حول محور نحوه تعریف کیفیت زندگی دور می زندکه به علت مجرد بودن مفاهیم مذکور، کیفیت زندگی برای افراد و جوامع مختلف و در زمان های متفاوت دارای تعاریف مختلف می باشد. برخی از تعاریف به کار رفته برای آن عبارتند از:

کیفیت زندگی، یک موضوع کلی و مطرح برای تمام انسان ها است و به طور کلی این مفهوم با ترکیبی ازجنبه های زندگی و عملکرد های انسانی که برای ادامه حیات لازم می باشند در ارتباط است.

کیفیت زندگی ارزشیابی ذهنی رضایت از زندگی بطور کامل می باشد .

کیفیت زندگی یک مفهوم بسیار ذهنی و شخصی است که معمولا برپایه خوشی و رضایت فرد و با فاکتورهایی که بر روی رفاه اجتماعی، روانی، جسمی و عملکردی وی تاثیر می گذارد، بنا می شود. کیفیت زندگی در مواردی همچون بهبود یافتن یا حقظ توانایی عملکرد و زندگی کردن به بهترین صورت ممکن در شرایطی که بیماری مزمن وجود دارد، به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار می گیرد و به عنوان بازده قابل اندازه گیری در درمان بسیاری از بیماری های مزمن کاربرد دارد . کیفیت زندگی شامل مجموعه ای از سلامتی، خوشحالی، احساس خوب بودن، اعتماد به نفس، ارزش زندگی، رضایت از زندگی و همچنین درجاتی از رضایتمندی زندگی می باشد که فرد آن را تجربه می کند. طبق این تعریف شخصیت فرد، وضعیت اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن روی درک فرد از کیفیت زندگی او تاثیر می گذارد . صد ها تعریف در رابطه با کیفیت زندگی موجود است. کارلسون ، بیان می کند که اکثر محققین بر این باورند که تعریف رایجی برای کیفیت زندگی وجود ندارد، اول به این دلیل که کیفیت زندگی دارای ابعاد متعددی است و اجزاء زیادی از زندگی شخص را در بر می گیرد و دوم اینکه هر فرد یک برداشت منحصر به فرد در رابطه با حیطه های مختلف زندگی دارد؛ بنابراین هر فرد فاکتورهای خاصی را برای مفهوم ارتقاء کیفیت زندگی دارد که ممکن است این فاکتور برای دیگری بدترین معنی را بدهد .

علیرغم تمام تعاریف و مثال هایی که بیانگر اختلافاتی در مفهوم سازی و پنداشت کیفیت زندگی می باشد، کایبر، رئیس پارلمان کیفیت زندگی اروپا بیان می دارد که تمامی پژوهشگران بر سه اصل در ارتباط با این مفهوم توافق نظر دارند.

کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی شان هستند

کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا، بدین معنا که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل می باشند.

کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی می باشد و باید از زوایا و ابعاد مختلف سنجیده شود که این ابعاد اجزاء مرکزی چارچوب پنداشتی کیفیت حیات را تشکیل می دهند.

منبع

عباسی،سعید(1395)، اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0