تعاریف ارائه شده هدف

 همه سازمانها و همه افراد برای خود هدف خاص خود را دارند و همه تلاشهای آنها حول محور و معطوف به آن هدف است.هدف هر فرد با فرد دیگر و هدف هر سازمان با سازمان دیگر متفاوت است.امروزه آنچه که روشن است این است که هیچ سازمانی را نمی توانیم پیدا کنیم که دارای هدف نباشد چنین چیزی امکان ندارد فقط ممکن است در بعضی مواقع هدف بر همگان پوشیده باشد و فقط تعداد کمی از اعضا از ان مطلع باشند.همه فعالیتهای سازمان در جهت رسیدن سازمان به هدفش است.

هدف سازمانی نوعی وضعیت مطلوب است که سازمان قصد رسیدن به آن را دارد.به بیانی دیگر هدف سازمانی نماینگر یا نتیجه یا نقطه نهایی است که تلاش های سازمان در ان جهت صورت می گیرد. به طور کلی˛هدف عبارت است از نقطه ای که تلاش و کوشش ها معطوف رسیدن به ان است.در برنامه ریزی می توان هدف را نتیجه نهائی عملیات دانست.لذا هدف ها در برنامه ریزی باید مشخص و جزئی˛قابل سنجش˛واقع بینانه و قابل حصول باشد .

اهداف اصلی که سازمانها در نظر دارند به آنها دست یابند˛به وسیله پیتر دراکر به سه گروه تقسیم شده است: نیل به هدف ویژ ه سازمان˛که در تجارت به معنی انجام اقتصادی کار˛و در یک اداره به معنی ارائه خدمت به عموم است.ثمربخش کردن کار و بهره مند نمودن کارگر برای نیل به ایجاد محیط کار مناسب˛مشارکت کارگر و تشویق و سازمانده.هدف چیست؟به طور خیلی ساده برای پاسخ به سوال فوق هدف را میتوان نتایج موردانتظار دانست.هدف شامل کار مشخص و قابل اندازه گیری و نتایج مورد انتظار ما در محدوده زمانی با یک هزینه معین و مشخص می باشد.

 انواع تقسیم بندی اهداف:

در یک تقسیم بندی هدفها بر سه نوع تقسیم می شوند: هدفهای فردی˛سازمانی˛اجتماعی.

  • اهداف فردي

افراد براي رسيدن به خواسته ها و اهداف خـــود تلاش مي كنند و سازمان مي تواند وسيله اي براي نيل به اين اهداف باشد و سازمانها نيز براي بقا خود بايد به طور دقيق اهداف افراد را شناسايي و در جهت ارضاي آنها به شكل معقول، منطقي و هدفمند اقدام كند. به عبارت ديگر، وجود نياز، فرد را وا مي دارد كه در جهت آن تلاش كند.

  • اهداف سازماني

نحوه شكل گيري و ويژگيهاي اساسي سازمان: وقتي فعاليتهاي افراد به صورت مشترك با محدوده هاي مشخص تعريف شود يك سازمان شكل مي گيرد. براي تشكيل سازمان افراد ابتدا به شكل غيررسمي در يك جا جمع مي شوند و نتيجه تصميمات خود را براي تشكيل يك سازمان به شكل مدون و مكتوب در مي آورند و سازمان رسمــــــي را شكل مي دهند. وقتي سازمان رسمي تشكيل شد افراد در داخل سازمان براي رفع نيازهاي اجتماعي خود، دوباره سازمانهاي غيررسمي را به وجود مي آورند.

  • اهداف اجتماعي

چنانچه ماموريت و سياستهاي سازماني در راستاي انتظارات و ارزشهاي جامعه تعريف گردد و به نيازهاي فردي و شخصي نيز در حد مقبوليت و مشروعيت توجه شود. هدفهاي بعدي براي فرد، دستيابي به هدفهاي اجتماعي است. توجه به نيازهاي اجتماعي و نيازهاي برتر از آنجا نشأت مي گيرد كه انسان ضمن اينكه از نيروي تعقل برخوردار است موجودي اجتماعي است و در كنار يك گروه كوچك يا بزرگ در مجموعه بزرگتر به نام اجتماع& زندگي مي كند. اين اجتماعي داراي حرمت و احترام زيادي است به طوري كه همه افرادي كه در اين اجتماع زندگي مي كنند بايد رفتار و كردار خود را با مصـالح جامعه هماهنـگ سازنـد. در حقيقت انديشه برابري و همساني ذاتي و زيستي& در ذهن انسانها اصل را به وجود آورد و بسياري از كارهاي عــــــام المنفعه از جمله درمان بيماريهاي واگير& بازرسي داروها و مواد غذايي و… از همين اصل ريشه گرفته است. از مسئوليت اجتماعي تعاريف مختلف صورت گرفته است.

در یک تقسیم بندی دیگر هدفها بر سه نوع دیگر تقسیم می شوند:

  • هدفهای بلندمدت : هدف های بلند مدت هدفهایی هستند که دوره زمانی آنها بیشتر از 5سال است.
  • هدفهای میان مدت : هدف های میان مدت هدفهایی هستند که دوره زمانی آنها بین 2 تا 5 سال است.
  •  هدفهای کوتاه مدت: هدف های کوتاه مدت هدف هایی هستند که دوره زمانی آنها کمتر از 1سال است.

هدفهای بلند مدت را به صورت نتیجه های خاصی که سازمان می کوشد در تامین ماموریت خود به دست آورد تعریف کرد.مقصود از دوره بلندمدت ؛ دوره ای است که بیش ازیک سال می باشد.از آن نظر این هدفها برای موفقیت سازمان لازم و ضروری هستند که تعیین کننده مسیر شرکت می باشد. هدفهای سالانه ˛هدفهای کوتاه مدت هستند که شرکت برای رسیدن به هدفهای بلند مدت باید به آنها دست یابد.

عوامل تاثیرگذار در اجرای اهداف سازمان:

  • تعهد مدیران و کارکنان نسبت به سازمان و اهداف سازمانی.
  • به کارگیری نقطه نظرات مشاوران و کارشناسان داخلی و خارجی.
  • ایجاد انگیزه در کارکنان و استفاده از نظرات آنها در تدوین و اجرای اهداف.
  • ایجاد کلاسهای آموزشی در جهت روشن سازی مقاصد و اهداف سازمان برای کارکنان.

 عوامل تقویت کننده آگاهی کارکنان از اهداف سازمان:

  • مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیریهای مربوط به امور سازمانی.
  • جابه جایی و گردش شغلی برای کارکنان .
  • ایجاد انگیزه های مادی و معنوی برای کارکنان تا مشوقی برای انجام هرچه بهتر امور باشد.
  • تفویض اختیار به کارکنان.با تفویض اختیار توسط مدیران و روسا به مرئوسان حس اعتماد به نفس و هر چه بهتر انجام دادن امور در جهت تحقق اهداف سازمان بیشتر می شود.
  • ایجاد شرایط و فضای مطلوب کاری برای کارکنان.
  • در دسترس گذاشتن  آیین نامه ها و بخشنامه های جدید برای کارکنان.
  • تشکیل جلسات و سمینارهای آموزشی برای کارکنان.

عوامل تضعیف کننده آگاهی کارکنان از اهداف سازمان

  • عدم تفویض اختیار به کارکنان.
  • عدم وجود شرایط و محیط مناسب و مطمئن برای کارکنان.
  • نبود گردش شغلی و جا به جایی شغلی برای کارکنان.
  • عدم دسترسی کارکنان به بخشنامه ها و آیین نامه های جدید.
  • عدم وجود جلسات و سمینارهای آموزشی.
  • مشارکت ندادن کارکنان در تصمیم گیریهای سازمانی.

نتیجه آگاهی کارکنان از اهداف سازمان: مطلع شدن کارکنان سازمان از اهداف سازمان در بدو ورود حس اعتماد به نفس و وابستگی انان به سازمان را بیشتر می کند.باعث می شود کارکنان فعالیتها و وظایف خود را به نحو احسن در راستای رسیدن سازمان به اهداف انجام دهند.به مرور زمان کارکنان اهداف خود را در جهت اهداف سازمان قرار می دهند و در جهت اهداف سازمان عمل می کنند.در نتیجه کارائی کارکنان افزایش یافته و موجب صرفه جویی در وقت و هزینه در راه رسیدن سازمان به اهدافش می شود.

مدیریت بر مبنای هدف

مدیریت بر مبنای هدف یعنی فرایند تعیین هدف با همکاری و مشارکت بین رئیس و مافوق با زیردستان و دیگر کارکنان.مشارکت و همکاری کارکنان در تعیین هدف باعث می شود هدف برای آنها ملموس تر˛عینی تر و قابل دسترسی تر شود.در نتیجه تلاش آنها برای رسیدن به هدف و تحقق آن بیش از پیش می شود. مدیریت بر مبنای هدف همان مدیریت مشارکتی است که مدیر با مشارکت دادن افراد سازمان در تعیین اهداف روحیه همکاری˛اعتماد به نفس را در کارکنان تقویت می کنند و تلاش آنها در راه تحقق اهداف بیشتر می شود.

در مدیریت بر مبنای هدف˛بر مشارکت در تعیین هدفهایی که قابل لمس و سنجش باشند˛تاکید می شود.پیتر دراکر مدیریت بر مبنای هدف را به عنوان راه یا وسیله ای می پنداشت که در اجرای ان به جای کنترل افراد˛می توان با استفاده از هدف های سازمان افراد را تحریک و به وسیله آن اهداف در آنها ایجاد انگیزه نمود.به طور کلی در مدیریت بر مبنای هدف˛مسئله هدف های مشخص و بازخور نمودن نتای عملیات مورد تاکید و توجه خاص قرار می گیرد.در مدیریت بر مبنای هدف˛نه تنها هدف ها به صورتی آشکار و دقیق بیان می شوند بلکه آنها به گونه ای هستند که از دیدگاه مجریان˛قابل اجرا و عملی می باشند.در نظریه مدیریت بر مبنای هدف˛به مسئله مشارکت افراد در تعیین اهداف تاکید شده است.

برای سنجش یا اندازه گیری اثربخشی سازمان˛با استفاده از روش مبتنی بر هدف به جنبه محصول یا تولید سازمان توجه می شود و نیز اینکه آیا ؛ با توجه به سطح تولید مورد نظر سازمان به هدف های خود رسیده است یا خیر ؟در ابتدا استفاده از برنامه مدیریت بر مبنای هدف فقط محدود به سازمانهای بازرگانی بود اما به تدریج استفاده از آن در سازمانهای دیگر نیز متداول گردید.

مراحل برنامه مدیریت بر مبنای هدف:

 مدیران واحدهای سازمانی باید اهداف واحد یا گروه های کاری شان را که در راستای اهداف کلی سازمان است فهرست نمایند˛همچنین شاخص های عملکرد زیردستان را نیز تعیین کنند.هر یک از اعضای واحد سازمانی یا گروه های کاری باید فهرستی از اهداف عملکردشان را همراه با زمان مورد انتظار برای دستیابی به این اهداف تهیه نمایند.مدیران  واحدها و کارکنان باید طی جلساتی در مورد اهداف و شاخص های عملکرد گفتگو کنند.مدیران واحدها و زیردستان باید در فواصل زمانی معین در مورد پیشرفت انجام کار و تجدیدنظرهای احتمالی در اهداف˛جلسات مشترکی برگزار نمایند.در هریک از جلسات مذکور˛کارکنان باید گزارشاتی از پیشرفت کار خود تهیه کنند.ارزیابی عملکرد توسط مدیر واحد انجام شده و دلایل عدم دستیابی به اهداف نیز کشف می گردد.تعیین اهداف جدید برای برنامه بعدی مدیریت بر مبنای هدف .

مزایای برنامه مدیریت بر مبنای هدف:

مهمترین مزیت هر برنامه موفق مدیریت بر مبنای هدف˛رابطه ای است که بین تعیین هدف و انگیزش فردی بر قرار می کند.از انجایی که هر یک از کارکنان در تعیین اهداف کارشان مشارکت دارند˛نسبت به انها احساس تعهد می کنند.کارکنان هم می دانند که چه وظایفی باید انجام دهند و هم می دانند که چگونه ارزیابی خواهند شد.روحیه عالی در نتیجه ارتباطات منظم رو در رو بین کارکنان و سرپرستان از مزایای دیگر مدیریت بر مبنای هدف است .

 انتخاب افراد مستعد برای انجام کار و آموزش آنها

یکی از راه های موثر در جهت تحقق اهداف سازمان˛تلاش در جهت انتخاب افراد با استعداد و کارا است.با کمی دقت در انتخاب نیروی انسانی مورد نیاز سازمان که مهم ترین رکن هر سازمانی در جهت تحقق اهداف آن سازمان می باشد  و انتخاب افرادی که با ویزگی ها و هدف های سازمان مطابقت می کنند باعث می شود سازمان در مدت زمان کمتر و با صرف هزینه کمتر به هدف های خود نائل شود.بیشتر سازمانها در انتخاب نیروی انسانی مورد نیاز خود از این نکته غافلند که با بی دقتی در انتخاب این رکن اساسی˛بسیاری از وقت و هزینه خود رااز دست می دهند .

منبع

باقری فشخامی ،نینا(1392)، ارتباط میان آگاهی کارکنان در تعامل با مشتریان از اهداف سازمان و کارایی آنان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0