تعادل کار و زندگی چیست؟
اصطلاح تعادل کار- زندگی در دو دههی اخیر در ژورنالهای دانشگاهی و انتشارات عمومی در دسترس بوده است. بااینحال، هرچند اشاره روزافزونی به تعادل کار- زندگی شده است ولی این مفهوم بهصورت عمیق موردبررسی یا تعریف قرار نگرفته است و تا کنون تعریف مشخص و کاملا روشنی برای تعادل کارو زندگی بیان نشده است. بهعلاوه، مطالعات تجربی که اغلب به این مفهوم اشاره میکنند، آن را از سایر اصطلاحات مورداستفاده در حوزهی کار- زندگی متمایز نمیسازند و اجماعی در مورد معنای آن وجود ندارد. محققان مختلفی بر اهمیت ایجاد یک تعریف خاص از تعادل کار- زندگی برای عمیقتر نمودن تحقیقات معاصر تأکید میکنند که باعث درک بهتری از نقش آن بهعنوان یک متغیر نتیجهای یا بهعنوان روشی برای مقایسهی تعادل تجربهشدهی کار- زندگی در میان گروههای مختلف کارکنان و سازمانها میشود. بهمنظور درک بهتر این مفهوم، ما به جستوجوی تعاریف کنونی تعادل کار- زندگی برآمدیم که در ادامه آورده شدهاند .
در حالیکه اولین تحقیق در سال1970 انجام شدو برای اولین بار در سال1986 این مفهوم در آمریکا مطرح شد، تا سال 2000 تعداد تحقیقات کمی (کمتر از 10 تحقیق در سال) در رابطه با تعادل کار و زندگی صورت گرفت، اما تغییرات سازمانی و اجتماعی در دو دهه گذشته منجر به افزایش معنادار مطالعات در زمینه تعاملات کار- خانواده در ادبیات روانشناسی و مدیریت شده است . به صورتیکه حدود 69 درصد از مطالعات در سالهای 2004تا 2006 منتشر گردید. این روند هم در مورد مطالعات کمی و هم کیفی صدق می کند که بیانگر نیاز و نگرانی شدید کارشناسان و متخصصان نیروی انسانی کشورهای صنعتی در اوایل قرن حاضردر این زمینه می باشد. بسیاری از کارکنان کشورهای اروپایی، استرالیا و ایالات متحده از میزان ساعات کاری و تجربه فشار کاری بالا و مسائل سلامت روانی و جسمانی ناشی از کار ناراضی هستند که در نهایت همه اینها منجر به نگرانی سازمانها وبروز آثار منفی عدم تعادل بین کار و زندگی بر سازمانها و منابع انسانی شده است. از تحقیقات اولیه در اواخر دهه 70 میلادی می توان به پژوهشهای راپوپورت، رنشاو، کانتر، پلک و هندی اشاره کرد که نتایج این تحقیقات بطور کلی نشان می دهد که کار و خانواده به طرق مثبت و منفی بر یکدیگر تاثیر می گذارند.
تجمیع زندگی کاری و فردی به شیوههای مختلف توسط محققان زیادی مفهومسازی شده است: تعادل کار- زندگی، تعارض کار- خانواده، سرریز، غنیسازی و غیره. معمولترین توصیف از تعامل کار- زندگی بر اساس تئوری کمیابی تجمیع نقش میباشد که بیان میدارد که افراد دارای مقدار متناهی زمان و انرژی هستند و اینکه تجمیع نقشها بهاحتمالزیاد موجب سربار، تعارض و اضطراب میشود.
دیدگاه تعارض نقش، بر اساس تئوری نقش، نیز بیان میدارد که نقشهای متعدد موجب تعارض نقش و استرس میشوند. محققین بیشتر از دیدگاه تعارض نقش برای درک رابط کار- خانواده استفاده کردهاند. کارلسون و گریزواز نظری سازی تعادل کار- زندگی را به سه دسته تقسیم میکنند: برابری، تناسب و عملکرد نقش. دیدگاه برابری هر دو حوزه را به شکل برابر مینگرد و بیان میکند که بهمنظور رسیدن به تعادل، فرد باید منابع خود از قبیل توجه، زمان و مشارکت روانشناختی را به شکل برابر بین این دو حوزه تقسیم کند. دیدگاه تناسب بیان میدارد که تعادل تنها نشاندهندهی سرمایهگذاری که فرد انجام میدهد نیست بلکه رضایت فرد از نقشهای مختلف را نشان میدهد. بنابراین، سرمایهگذاری تعادل در یک نقش با توجه به ارزشهای یک فرد انجام میگیرد و از طریق ارزیابی تأثیر فرد از عملکرد نقش خود در حوزههای مختلف مورد ارزیابی قرار میگیرد. درنهایت، دیدگاه عملکرد نقش بر پایهی اجتماعی تعادل کار- زندگی تأکید میکند .
این امر نشان میدهد که یک فرد از طریق مذاکره و توافق بر انتظارات با شریک کاری و زندگی خود به تعادل کار- زندگی میرسد. بنابراین، این مفهوم را ورای فرد تعمیم داده و اجازهی ارزیابی بهتر، فراتر از گزارش فردی، از رفتارهای قابلمشاهده را فراهم میکنند. در یک مطالعه جدید، کالیاث و برو رویکرد متفاوتی را در تلاش خود برای درک مفهومسازی تعادل کار- زندگی اتخاذ میکنند. آنان شش مفهوم معمول از تعادل کار- زندگی را بررسی نمودهاند که با توجه به گفتههایشان این مفهومسازیها بر موارد زیر تمرکز دارند: 1- نقشهای چندگانه؛ 2- برابری در نقشهای چندگانه (همان)؛ 3- رضایت بین نقشهای مختلف ؛ 4- رسیدن به برجستگی نقش بین نقشهای مختلف؛ 5- یک رابطه بین تعارض و تسهیل و 6- کنترل انگاشت شده بین سطوح مختلف. ایشان بر معنای مثبت «تعادل مناسب» مورداشاره در تعاریف، تغییر سطح تعادل در طول زمان، بسته به مرحلهی زندگی فرد و نیازهای موجود، تأکید میکنند. بر اساس این بررسی، کالیاث و برو تعریف خود را ارائه دادهاند.
مروری بر تعاریف ما را به این نتیجه میرساند که علاوه بر ویژگیهایی که در بالا مورداشاره قرار گرفت، موارد زیر نیز دارای اهمیت میباشند: عملکرد مناسب در یک نقش؛ نهتنها زمان، بلکه انرژی و تعهد نیز همراه با رسیدن به توافق پیرامون انتظارات نقش با شریک فرد، دارای اهمیت میباشند. بهعلاوه، آزادی فردی برای تصمیم در مورد اینکه کجا و چگونه کارکنیم و اهمیت تبعیت از اولویتهای فردی در انجام کار نیز مورد تأکید قرار میگیرند. گرین هاوس، کالینز و شا دریافتهاند که کارمندانی که وقت بیشتری با خانوادهی خود میگذرانند (از زمان کلی که در دسترس دارند) یک سطح بالاتر از کیفیت زندگی را تجربه نمودهاند و پس از آنها، افرادی قرار دارند که زمان برابری را در هر دو حوزه صرف نمودهاند و درنهایت آنهایی قرار دارند که زمان بیشتری را برای شغل خود صرف نمودهاند.
بنابراین، انگاشت تعادل بهعنوان یک توزیع برابر از منابع بین این دو حوزه به نظر نشاندهنده واقعیت نمیباشد. درجامعه در حال گذر و توسعه، باتحول در نهاد کارو خانواده (از جمله افزایش نسبت زنان شاغل، مخصوصا مادران)، زوج های شاغل و خانواده های تک والدی، تبدیل شدن زنان به گرداننده های اقتصادی (در خانواده و جامعه) و جدایی این دو از هم، تعارض نقش (تعارض بین نقش های شغلی و خانوادگی) اجتناب ناپذیر است. اگرچه در گیری در هریک از نقش ها ی کاری و خانوادگی می تواند تاثیرات مثبتی برای افراد به دنبال داشته باشد. اگر کارکنان قادر به ایجاد تعادل میان مسئولیتهای مرتبط با هر یک از دو نقش نباشند پتانسیل ایجاد تعارض میان نقشها افزایش خواهد یافت.
در دو دهه اخیر موضوع تعادل بین کار و زندگی یکی از مهمترین مسائل و نگرانی های رهبران سیاسی، شغلی، رسانه ها و همچنین جزء اولویتهای واحد های منابع انسانی سازمان ها گردیده و توجه محققان، کار فرمایان و کارکنان را به خود جلب کرده است. از اواسط دهه 1980 نیز تمرکز رویکردهای مدیریت منابع انسانی از عوامل سازمانی به عوامل نیروی انسانی تغییر پیدا کرده است. با توجه به این تغییرات نوع مسائل و نیاز های کارکنان و خانواده ها تغییر یافته است. (نظیر: فضای کاری انعطاف پذیر و حمایت عمومی برای نگهداری کودکان و سالخوردگان، و. . . )
جدول تعریف تعادل کارو زندگی
|
مقیاس تعادل کار- زندگی کلارک که از تجمیع کار- زندگی آن را با پنج بعد مفهومسازی میکند (تعارض نقش، رضایت شغلی، رضایت خانگی، عملکرد خانوادگی، شهروندی -کارمندی). فرهنگ کاری ازلحاظ انعطاف زمانی، انعطاف عملیاتی و نظارت حمایتی، مفهومسازی شده است. انعطاف عملیاتی اغلب مرتبط با ابعاد مختلف تعادل کار- زندگی بوده و همینطور با رضایت شغلی و رفاه خانوادگی ارتباط دارد. انعطاف زمانی اصولاً در استقلال شغلی فرد وجود دارد که از طریق انعطاف عملیاتی و نه از طریق تمایل فرد به تصمیمگیری در مورد شغل، کسب میشود. بهعلاوه، هیچکدام از متغیرهای فرهنگ شغلی بر رضایت فرد از فعالیتهای خانوادگی یا تضاد نقشها به شکل قابلتوجه تأثیر نداشتند. یعنی، اثر مثبت انعطاف عملیاتی و نظارت حمایتی بهاندازهای نیستند که افراد را تشویق به فعالیتهای خانوادگی مفید کنند، هرچند که میتوانند امکانات بهتری برای این کار در اختیار کارکنان قرار دهند.
طرحها و برنامه های تعادل کار و زندگی از نظر جوشی و همکارانش عبارتند از: زمان منعطف، مراقبت از کودکان، مراقبت از سالمندان، مرخصی (مانند مرخصی مخصوص پداران یا مادران)، به اشتراک گذاری کار، برنامه های یاری کارکنان، فروشگاه یا خدمات در خانه، یارانه های ورزشی، خدمات نگهداری، تعطیلات و ساعات کاری و دورکاری.
باید اشاره کرد که مطالعات اندکی وجود دارند که دقیقاً تعادل کار- زندگی را بسنجند. گریزواز و مارکس دریافتند که تسهیل کار- خانواده (در هر دو جهت) دارای رابطهی منفی با سلامت ضعیف روانی است، بدون آنکه جنسیتها در این زمینه تأثیر خاصی داشته باشند. بنابراین، تحقیقات بیشتری موردنیاز است تا تجمیع کار- زندگی را اندازه گرفته و پیشزمینهها و نتایج آن را مشخص نمایند. کوسک، لویس و هامر بین حمایت ساختاری و فرهنگی برای کار، خانواده و زندگی فردی، تمایز قائل میشوند. ایشان حمایت ساختاری را تمامی ابتکارهایی میدانند که زمان، مکان و مقدار کار انجامشده توسط فرد را تغییر داده و منابع اضافی را برای توانایی تجمیع تمامی بخشهای زندگی فراهم میکنند. چنین سیاستهایی عبارتاند از: برنامه کاری انعطافپذیر، کار از راه دور، بار کاری کاهشیافته و غیره. حمایت فرهنگی به سیاستهای غیررسمی و حمایت از روابط اجتماعی اشاره دارد که توسط مدیران ناظر، همکاران و سایر استانداردهای فرهنگی سازمانی کلی که حامی نیازهای فردی هستند، ارائه میگردند. بنابراین، این مقوله در سطح گروه کاری و سطح سازمانی عمل میکند و هنجارها و ارزشهای فرهنگی را در برمیگیرد.
اصطلاحات جایگزین و یا مشابه
در سالهای گذشته انواع اصطلاحات و مفاهیم جایگزینی برای کار-زندگی از جمله ‘آشتی کار-خانواده،’ادغام کار-خانواده’، ‘ارتباط کار-خانواده’، ‘کار شخصی هماهنگ با زندگی “،” طبقه بندی کار و زندگی و تعادل کار – خانواده در مطالعات مختلف به کار رفته است. “تعادل” ممکن است به تعادلی دست یافتنی بین کار و زندگی و مفاهیمی مانند ‘آشتی’ و ‘هماهنگی’ به جای همزیستی بین حوزه ها دلالت داشته باشد. با منشاء گرفتن از اروپای غربی، مفهوم آشتی کار و زندگی نشانه ای از تغییر سیاست های رفاه برای حمایت از یک مدل مرد نان آور با اولویت دادن به حمایت از زنان و نقش مراقبتی مادران نسبت به کسانی است که قصد حمایت از دستمزد مادران حقوق بگیر را دارند که این خود موجب افزایش اشتغال در زنان شده است.
با این حال، ‘هماهنگی’ نیز برای نادیده گرفتن و یا حتی تقویت هنجارهای جنسیتی به دلیل تمرکز بر فعال کردن زنان به ترکیب اشتغال جامعه و با مسئولیت مراقبت است در حالی که دخالت های داخلی و مراقبت مردان تا حد زیادی بدون تغییر باقی می ماند. اصطلاح جایگزین دیگری برای تعادل کار و زندگی، ادغام کار-خانواده است. خطاب به نقدی است که تعادل ممکن است جدایی بین اشتغال و دیگر زمینه های زندگی را تقویت کند، “ادغام” اجازه می دهد درک کنیم که زمینه های متفاوت زندگی نفوذپذیر هستند. با این حال، به مفهوم اجازه برای ادغام بیش از حد حوزه کار و خانواده انتقاد شده،و منجر به نگرانی هایی از “آلودگی” دامنه های دیگر می شود. با وجود مشکلات مختلف در پیرامون این مفهوم، از تعادل کار و زندگی یک درک خوب باقی می ماند،حوزه ای که توسط سیاست گذاران و کارفرمایان مورد استفاده قرار گرفته است. لازم به ذکر است که برای تعادل کار و زندگی از بین اصطلاحات جایگزین، هیچ مورد رضایت بخشی هنوز ارائه نشده است .
پپورت و همکاران پیشنهاد میدهند که از اصطلاح تجمیع کار- زندگی بهجای تعادل استفاده کنیم تا بخشهای مختلف زندگی را مورد پوشش قرار دهیم و تجمیع آنها به اولویتهای فرد بستگی دارد که ضرورتاً نیازمند آن نیستند که مقدار برابری از منابع فردی از قبیل زمان و انرژی را برای آنها صرف کنیم. بنابراین، با تجمیع بخشهای مختلف زندگی مستقل از زمانی که به آنها اختصاص داده میشود، زنان و مردان قادر خواهند بود که یک نوع رضایت را در خصوص زندگی خود به دست آورند. ما از اصطلاحات تعادل کار- زندگی و تجمیع کار-زندگی به شکل یکسان استفاده میکنیم. طی سالهای اخیر، تغییری در کاربرد اصطلاح تعادل کار- خانواده به تعادل کار- زندگی رخداده است که به این صورت اهمیت سایر ابعاد زندگی ورای خانواده و گوناگونی جهان کنونی مدنظر قرارگرفته است که در این جهان کنونی، افراد نقشهای مختلفی را ایفا نموده و اهداف گوناگونی را دنبال میکنند که ممکن است شامل ایجاد یک خانواده نباشد. در این پژوهش، ما از اصطلاح تعادل کار- زندگی استفاده میکنیم تا تمامی دامنههای زندگی که یک فرد ممکن است داشته باشد را پوشش دهیم.
مزایای تعادل کار و زندگی
تعادل میان کار و زندگی برای سازمانها، مزایایی چون برخورداری از نیروی کار سالم تر و خشنودتر، افزایش بهره وری، حفظ کارکنان، کاهش غیبت، کاهش استفاده از مزایای مراقبت های بهداشتی و توسعه مهارتهای کارکنان از طریق توسعه شغل و سازماندهی مجدد وظایف کاری را در بر دارد .
جدول مزایای فردی و سازمانی تعادل کار و زندگی .
مزایا ی فردی تعادل کار و زندگی | مزایای سازمانی تعادل کار و زندگی |
رضایت شغلی | کاهش اثربخش هزینه ها در اثر کاهش سربار و از کار افتادگی |
افزایش توانمندسازی افراد | نگهداری بیشتر مهارتها و استعدادهای سازمان و حفظ نیروی کاری ماهر و کاهش هزینه های استخدام |
کنترل کار در طول روز | بالا رفتن روحیه افراد |
انتخاب زمان انجام کار برای انجام موثر آن | افزایش رضایت شغلی |
کاهش استرس | افزایش تعهد کارکنان |
افزایش انگیزش | پیشرفت رقابت |
شور و اشتیاق بیشتر برای کار | بهبود روابط با همکاران و مشتریان |
افزایش جوابگو بودن کارکنان | |
کاهش استرس سازمانی | |
کار تیمی | |
بهبود ارتباطات |
عدم توانایی افراد در برقراری تعادل کافی میان کار وزندگی اجتماعی، در پاره ایی موارد، به انتخاب میان ادامه زندگی حرفه ایی یا تمرکز بر وظایف خانوادگی و شخصی می انجامد. یکی از بزرگترین چالشهای کارفرمایان، صرف هزینه اثربخش برای استخدام، آموزش و ابقای کارکنان می باشد. به همین دلیل در تلاش برای پرورش فرهنگی می باشند که برنامه های تعادل کار – زندگی را پشتیبانی نمایند تا کارکنان میان زندگی حرفه ایی و غیر حرفه ایی خود تعادل ایجاد کنند تا به دلیل تضاد میان وظایف کاری و مسئولیتهای شخصی و خانوادگی، مجبور به ترک سازمان نشوند. برنامه های تعادل کار – زندگی دارای پتانسیل قابل توجهی برای افزایش روحیه کارکنان، کاهش غیبت و ابقای دانش سازمانی، خصوصا در هنگام بحران اقتصادی است. برقراری تعادل میان کار و زندگی، نه تنها برای والدین بلکه برای کارکنانی بدون وظایف خانوادگی نیز مطرح است. توازن کار – زندگی نباید به عنوان مساله ایی فردی در نظر گرقته شود، بلکه باید به آن به عنوان عاملی موثر بر کارکنان، سازمان و جامعه برمبنای یک کل توجه گردد. تعادل کار و زندگی به مدیریت موثر بین کار و سایر فعالیتهایی که برای مردم دارای اهمیت است، مانند خانواده، فعالیت های اجتماعی، برخورداری از فرصتهای آموزشی، کارهای داوطلبانه و غیره می انجامد .
منبع
کوشکی، محسن(1394)، تعادل کار و زندگی و راهکارهای ارتقاء و بهبود آن در کارکنان، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید