تجربیات جهانی آینده نگاری

فعاليت آينده نگاري از اوايل دهه ي 1990 ميلادي به سرعت گسترش يافت. پيش از آن و در اوايل دهه ي 1970 ميلادي، ژاپني ها با استفاده از روش دلفي (كه توسط متخصصان يك موسسه ي آمريكايي به نام موسسه ي رند ابداع شده بود) پيش بيني هايي در خصوص علم و تكنولوژي انجام دادند و تا كنون آن را هر پنج سال يك بار تكرار مي كنند. ابداع روش دلفي و استفاده ي ژاپني ها از اين روش، دستآوردهايي بسيار بيشتر از يك پيش بيني تكنولوژيِ  ساده به دنبال آورد و باعث پيدايش پارادايمي جديد به نام آينده نگاري گرديد كه اكنون در بسياري از كشورها توجه سياستگذاران و تصميم گيران را به خود جلب نموده است. در اين فصل به بررسي تجربه ي كشورهاي ژاپن (به عنوان باسابقه ترين كشور در زمينه ي آينده نگاري)، آلمان(به عنوان كشوري كه با استفاده از تجرب هي ژاپني ها چندين پروژه ي آينده نگاري را در كمتر از يك دهه به انجام رسانيد)، انگلستان(به عنوان كشوري كه سيستماتيك ترين رويكرد را به مقوله ي آينده نگاري داشته) و كشورهاي تركيه و آفريقاي جنوبي و كره ي جنوبي (به عنوان كشورهايي در حال توسعه كه از آينده نگاري استفاده نموده اند) پرداخته و مطالبي را در اين خصوص مطرح مي كنيم.

2تجربه ي نخست: فعاليت آينده نگاري در كشور ژاپن

در اواخر دهه ي 1960 ، مسئولان ژاپني متوجه شدند كه روش دلفي، يك ابزار بالقوه مفيد براي پيش بيني علم و تكنولوژي عرضه كرده است، بنابر اين تيمي را به آمريكا فرستادند تا با متخصصين آن كشور مشورت نمايند. همچنين عده اي از متخصصان آمريكايي به ژاپن دعوت شدند تا جهت قانع كردن دولت مردان و صاحبان صنايع اين كشور به مفيد بودن پيش بيني علم و تكنولوژي، سخنراني هايي ارائه كنند. بدين ترتيب در سال 1970 ، آژانس علم و تكنولوژي ژاپن ، اولين مطالعه ي دلفي را با هدف پيش بيني و مخصوصا پيش بيني تكنولوژي در 30 سال آينده يعني تا سال 2000 ، و تحت عنوان دلفي 1970 انجام داد.

پس از آن و با اثبات شدن فوايد ناشي از كاربرد اين روش جهت سياستگذاري، مطالعات دلفي بسيار گسترده، هر 5 سال يك بار و با افق زماني 30 ساله در ژاپن انجام مي گيرد. تا كنون 8 مطالعه از اين دست انجام پذيرفته كه ژاپن را به عنوان با تجربه ترين كشور در زمينه ي مطالعات دلفی مطرح نموده است. برخي از اهداف ژاپنی ها در دور ههاي مختلف انجام آينده نگاري عبارت است از:

  1. تعيين تكنولوژي هاي عام نوظهور به قصد به دست آوردن بيشترين منفعت هاي اجتماعي و اقتصادي.
  2. فراهم نمودن اطلاعات اساسي به منظور استفاده در سياس تهاي علم و تكنولوژي در سطوح دولت و مديريت تحقيق و توسعه ي شركت ها .
  3. مطالعه و بررسي جهت گيري آينده ي توسعه ي تكنولوژي از يك ديد بلندمدت به دليل نقش اساسي پيشرفت تكنولوژي در رشد با ثبات اقتصاد ژاپن.

در دهه ي 1990 ، كسري بودجه ي دولت ژاپن و افزايش بدهي هاي دولت به يك معضل سياسي تبديل شد و مردم ژاپن نسبت به سرماي هگذاري ها و هزينه هاي دولت بسيار حساس شدند. شكست بان كها و غفلت و گمراهي بسياري از مسئولان تجاري و بازرگاني دولت، حساسيت ها را افزايش داد به گونه اي كه همه به اين نتيجه رسيدند كه بايد سيستم حكومتي تغيير كند و به يك سيستم كوچك تر و در عين حال مؤثرتر تبديل شود. بنابر اين در سال 1999 مجلس ژاپن وزارتخانه ها و سازمان هاي مربوطه را از 22 به 13 كاهش داد و بدين ترتيب وزارتخانه ي آموزش، علم، ورزش و فرهنگ باشد. آژانس علم و تكنولوژي ادغام گرديد و تبديل به وزارتخانه ي آموزش، فرهنگ، ورزش، علم و تكنولوژي  نيز از آن به بعد زير نظر يكي از ادارات اين وزارتخانه يعني  مؤسسه ي ملي سياست گذاري علم و تكنولوژی اداره ي سياست گذاري علم و تكنولوژي به اجراي برنامه هاي آينده نگاري مي پردازد. جهت بررسي بيشتر به برخي از جنبه هاي دلفی هفتم ژاپن كه در سال 2000 انجام شد، پرداخته مي شود.

دلفي هفتم ژاپن: دوره ي پيش بيني از سال 2001 تا 2030 وزارتخانه ي آموزش، فرهنگ، ورزش، علم و تكنولوژي، اعضاي كميته ي راهبري دلفي هفتم را جهت تشكيل 14 شاخه ي تكنولوژيكي و 3 شاخه ي نيازهاي اجتماعي- اقتصادي انتخاب نمود.  زيرگروه هاي نيازهاي اجتماعي- اقتصادي عبارتند از:

  • سيستم اجتماعي- اقتصادي جديد
  • افزايش سن جامعه
  • امنيت

برخي از زيرگرو ههاي تكنولوژيكي نيز عبارتند از:

  • اطلاعات و ارتباطات
  • الكترونيك
  • حمل و نقل
  • بهداشت و مراقبت پزشكي

هر يك از زيرگروه هاي نيازها شامل اعضايي از متخصصين علوم فرهنگي و اجتماعي بود و هر شاخه ي تكنولوژيكي نيز از اعضاي متخصص در آن شاخه تشكيل شد. در مطالعات اول تا ششم، تنها زيرگروه هاي تكنولوژيكي پوشش داده مي شد اما در دلفي هفتم، گروه راهبري سه زير گروه نيازهاي اجتماعي- اقتصادي را نيز تشكيل داد كه با نيازهاي اجتماعي و اقتصادي جامعه ژاپن در 30 سال آينده سر و كار داشتند. زير گروه هاي نيازها به دنبال بررسي چگونگي پاسخگويي به نيازهاي اجتماعي– اقتصادي آينده، به وسيله ي اهداف تكنولوژيكي بودند. در واقع اين زيرگروه ها، راهكاري براي دخيل نمودن نيازهاي اجتماعي- اقتصادي در آينده نگاري تكنولوژي به شمار مي آمدند.در نهايت 1065 گزاره  (كه نيازهاي اجتماعي – اقتصادي نيز در آنها لحاظ گرديده بود) انتخاب و جهت نظر خواهي از متخصصان مربوطه، ارسال گرديد. در مورد هر گزاره، درجه ي اهميت، زمان تحقق پيش بيني شده، كشورهاي پيشرو و اطلاعاتي از اين قبيل پرسيده شد.

تجربه ي دوم: فعاليت آينده نگاري در كشور آلمان

در طول دهه ي 1980 ، سياست تكنولوژي كشور آلمان در زمينه ي آينده نگاري چندان فعال نبود. بعد از سال  1990طرز تفكر در مورد آينده نگاري به شكلي قابل ملاحظه تغيير پيدا كرد. تا آن زمان به آينده نگاري تكنولوژي توجه چنداني نمي شد. از دلايل اين امر مي توان به صراحت قانون اساسي اشاره نمود كه بر اساس آن، علوم بايد مستقل باشند و نيز جو سياسي ناشي از حكومت دموكرات مسيحي و ساختار فدرال كشور كه مسئوليت تحقيقات را غير متمركز كرده بود. با اين حال در حدود سال 1990 ، تغيير عمده اي در سياست گذاري دولت در خصوص راه اندازي فعاليت هاي گوناگون آينده نگاري به وقوع پيوست.

مشكلات مربوط به اتحاد دو آلمان، ركود و بحرانهاي ساختاري، تغييرات روزافزون تكنولوژيكي، جهاني شدن بازار و تأكيد مجدد بر آينده نگاري تكنولوژي در كشورهاي ديگر موجب شد كه مسئولين وزارت آموزش، علوم، تحقيقات و تكنولوژي BMFT( که بعد از سال 1994 به- BMFT وزارت تحقیقات و آموزش-تبدیل شد)، كه بيشترين نقش را در سياست هاي علم و تكنولوژي آلمان ايفا مي نمودند، طرز تفكر خود را تغيير دهند. استراتژي ها و نگاه هاي بلندمدت براي استفاده ي بهتر از منابع محدود، پشتيباني نمودن و اولويت گذاري هاي هدفمند براي تكنولوژي هايي خاص ضروري به نظر مي رسيد. از طرف ديگر دولت بايد توجه مي كرد كه در بازار و نيروهاي خود تنظيمِ آن و نيز در سيستم هاي علمي خود سازمان يافته، زياد دخالت نكند. در آغاز دهه ي 1990 ضرورت توجه به منابع، تمام دست اندركاران را به آينده نگاري علاقه مند نمود و مطالعاتي بلندمدت در سال 1991 آغاز شد، با اين اميد كه نشانه هايي از متحمل ترين پيشرفت ها در علم و تكنولوژي به دست آيد.

اولين پروژه اي كه در اين راستا انجام شد، پروژه ي “تكنولوژي در آغاز قرن 21 ” بود كه با هدف تكميل معيارهاي رشد اقتصادي و با ايده ي استفاده ي هوشمند از تكنولوژ يهاي جديد انجام شد. هدف ديگر اين پروژه نيز بسيج نظريات و عقايد مديران تحقيقاتي آلمان در راستاي اهداف آينده نگاري بود.اين پروژه در سال 1992 با مطالعه ي مستندات بين المللي، كه شامل آينده نگاري نيز مي شد و با حمايت مالي BMFT آغاز گشت. از موسسه ي سيستم ها و تحقيقات نوآوري فرانهوفر (ISI) خواسته شد كه يك روش جديد بر اساس  درخت وابستگي طراحي كند. اين مطالعه بر موارد زير تمركز داشت:

  • انتخاب تكنولوژي هاي حياتي
  • معيارهايي براي ارزيابي اين تكنولوژ يها (بر اساس درخت وابستگي)
  • روابط داخلي بين تكنولوژ يها
  • مقياس زماني

با مرور تمام مطالعات موجود در خارج كشور (از جمله فهرست تكنولوژي هاي كليدي تهيه شده در آمريكا) و استفاده از نظر متخصصان نمايندگيهاي BMFT  فهرست اوليه اي از حدود 100 تكنولوژي مهم تا سال 2000 تهيه شد. در بحث هاي مختلف و استفاده از پانل ها اين تكنولوژي ها دوباره تعريف و دسته بندي شدند. اين ليست نهايتاً ليستي جزيي شد و عناويني چون منطق فازي ، آناليز ژن ، امنيت شبكه ي داده ، نمايشگرهاي مسطح  و غيره از آن استخراج شدند.

تيم پروژه، دو دسته از معيارها را مهم شناختند. دسته ي اول معيارهايي مربوط به شرايط اساسي مانند نيازهاي مالي و زيرساختي آلمان و دسته ي دوم معيارهايي بودند كه سعي در برآورده كردن نيازهاي “رشد هوشمند ” و جستجوي اطلاعاتي براي ظرفيت حل مشكل يا پتانسيل يك تكنولوژي، داشتند. در انتها نيز تغييرات 10 سال آينده مورد بررسي قرار گرفت و 8 مرحله ي متفاوت براي فرآيند تحقيقات، توسعه و نوآوري در نظر گرفته شد. در فرم هاي گزارش مشخص شده بود كه به هر تكنولوژي چه مرحله اي را مي توان نسبت داد و كدام مرحله براي سال 2000 امكان پذير خواهد بود.

اولين مطالعه ي دلفي آلمان هدف اوليه ي دلفي سال 1993 آلمان اين بود كه بررسي نمايد مطالعات آينده نگاري، براي سياست علم و تكنولوژي آلمان مفيد است يا خير؟ و آيا روشي چون دلفي را مي توان در سطح وسيعي در آلمان به كار گرفت؟ و اين كه در كدام حوزه ها توافقي بين متخصصين در مورد اولويت ها وجود دارد؟ اين مطالعه همچنين به منظور توليد اطلاعاتي در مورد تكنولوژي هاي آينده به عنوان ورودي استراتژي هاي توسعه ميان مدت و بلندمدت BMFT و افزايش آگاهي ها بين متخصصين در مورد نياز به  تفكر در مورد آينده ي ميان مدت و بلندمدت انجام پذيرفت.

اين مطالعه توسط ISIبه عنوان يك تجربه به BMFT  پيشنهاد شد. سپس اين كار با دستور BMFT  و توسط ISI با همکاری NISTEP ژاپن  در سال 1992 تا 1993 با هزين هاي حدود 2/1 میلیون مارک انجام پذیرفت.هنگامي كه دلفي آلمان آغاز شد، ژاپني ها دور اول پنجمين دلفي خود را انجام داده بودند. تصميم بر اين بود كه آلمان از اين نتايج استفاده كند و لذا سوال هاي دور دوم دلفی ژاپن براي استفاده در دلفي آلمان ترجمه شد. پرسشنامه ها براي 16 حوزه و در مجموع با 1146 گزاره (كه از دلفي ژاپن استخراج شده بودند) تهيه شدند.

در اين مطالعه از روش دلفي استفاده شد كه چهار مرحله داشت:

  • توليد سوالات- در اين مورد، تمامي سوال ها ترجم هي سوال هاي ژاپني ها بود.
  • اولين دور ارسال پرسشنامه و پردازش نتايج ( 1056 نفر از متخصصان پاسخ دادند)
  • دومين دور ارسال پرسشنامه و پردازش نتايج ( 857 نفر از متخصصان پاسخ دادند)
  • ادامه ي فعاليت شامل مقايسه با نتايج ژاپني ها، انتشار نتايج و مشاوره

40 درصد متخصصين از دانشگاه، 35 درصد از صنعت، 10 درصد از بخش عمومي و بقيه از بخش هاي غير انتفاعي دعوت شده بودند. اهداف اين تحقيق عبارت بودند از:

  • يافتن درجه ي اهميت هر كدام از عناوين توسط متخصصين
  • تعيين زمان تحقق بين سا لهاي 1995 تا 2020
  • مشخص كردن مهمترين محدوديت هاي تحقق يا دلايل عدم تحقق
  • ارزيابي برآورد زماني انجام شده و لزوم همكاري بين المللي و استفاده از پتانسيل هاي داخلي

گزارش نتايج منتشر شد و به صورت مجاني در اختيار علاقه مندان قرار گرفت. علاوه بر اطلاعات مهمي كه از تحليل نتايج به دست آمد تأثيراتي نيز بر روي خود شرك تكننده ها داشت كه با خواندن و چك كردن نظر ديگر متخصصان، موجب آموزش ايشان گرديد. بسياري از ذينفعان در سيستم نوآوري از اين نتايج استفاده كردند اما فاز پياده سازي براي آن طراحي نشد.اگر اهداف اولين مطالعه ي دلفي محدود فرض شود، مانند آگاهي از تجربه ي آينده نگاري، اين مطالعه موفقيت آميز بوده است. نتايج دلفي به مقدار قابل توجهي علاقه ي دولت، صنعت و رسانه هاي عمومي را به خود معطوف نمود. خصوصاً صنعت در استفاده از نتايج براي برنامه هاي استراتژيك خود، فعال بوده است. تنها محققين دانشگاه ها از ترس دخالت دولت در حوزه هاشان، به اين نتايج بدبين بودند.

تأثيرات مستقيم اين نوع فعاليت ها را به سختي مي توان اندازه گيري نمود. خروجي يك تجربه ي دلفي، اطلاعاتي ساختار يافته از عقايد متخصصان است. اين اطلاعات مي تواند به عنوان پس زمينه ي اطلاعاتي و اعتباري فرآيند تصميم گيري به كار رود. از آنجا كه فاز پياده سازي براي مطالعه طراحي نشده بود (چون تنها يك تجربه بود) لذا استفاده از آن اتفاقي بود. البته بسياري از ذينفعان سيستم نوآوري از آن استفاده كردند.مهمتر از همه مقايسه ي نتايج آلمان و ژاپن بود. دور دوم مطالعه نشان داد كه نتايج شبيه بودند. اين مقايسه، فرصت هاي گرانبهايي را براي تحليل بيشتر در زمينه ي تعيين اولويت ها براي سياست علم و تكنولوژي و استراتژي نوآوري و نيز براي تحليل تكنولوژي فراهم آورد.

ميني دلفيميني دلفي نيز با هدف آموختن روش و بهبود آن، خصوصاً در فاز قبل از توليد عناوين، اجرا شد. علاوه بر اين، اولين مطالعه اي بود كه به صورت همزمان با ژاپني ها انجام شد تا تاثير اختلافات فرهنگي در تفكر در باره ي تكنولوژي هاي آينده را مشخص كند. ميني دلفي، آزمايشي براي توسعه ي بيشتر دلفي به منظور پاسخ گويي به انتقادها از اولين پيمايش دلفي آلمان و به دست آوردن اطلاعات جزيي بيشتر در باره ي زمينه هاي پيچيده ي بين المللي بود.

اين مطالعه با سفارش BMFT و توسط ISI در سال هاي 1994 و 1995 انجام پذيرفت و حدود 250 هزار مارك هزينه  در بر داشت. اين مطالعه بر هشت زمينه كه در دلفي 1993 تعريف شده بود، تمركز داشت. كميته هاي تخصصي از آلمان و ژاپن مهمترين عناوين را با هم انتخاب كردند (حدود 130 گزاره) و پرسشنامه هاي مشترك براي 2300 متخصص در آلمان و 723 متخصص در ژاپن فرستاده شدند. در دور دوم 627 آلماني و 551 ژاپني از بخش هاي علوم، صنعت و ديگر مؤسسات به پرسشنامه ها پاسخ دادند. علاوه بر سؤالات دلفي 1993 ، سؤال هايي در مورد اهميت گزاره براي مسائل محيط زيست، منتشر شد. به اين دليل كه BMBF كشورهاي جهان سوم و به طور كلي جامعه نيز اضافه شد. گزارش اين تجربه نيز توسط اين تجربه مقدمه اي جهت “مطالعه ي واقعي آلمان” بود، فاز پياده سازي براي آن طراحي نشد و نتايج آن در دومين مطالعه ي دلفي آلمان به كار گرفته شد.

دلفي آموزش و دانش  سال 1998در زماني كه كميته ي راهبري مطالعه ي دلفي 1998 كار خود را آغاز كرد تصميم بر آن شد كه حوزه ي آموزش و دانش را شامل نشود، چون در يكي از ادارات BMBF انجام مطالعه اي مربوط به اين موضوع طراحي شده بود.

دلفي آموزش و دانش از سال 1996 تا 1998 و با افق زماني 2020 انجام شدند. اين مطالعات براي رسيدن به انبوهي از ايده ها و اهداف براي آينده ي سيستم آموزشي آلمان و ارزيابي و مرور روندهاي دانش صورت پذيرفت.اگر چه اين مطالعات، دلفي ناميده شدند ولي در آنها از روش كلاسيك دلفي (شامل دو دور و داشتن بازخورد) استفاده نشد بلكه بيشتر پيمايشي بود كه به دنبال آن، نتايج به دست آمده در كارگا ههاي آموزشي  مورد بحث قرار مي گرفت.

در بخش اول (دلفي دانش) طيف گسترده ي دانش مورد ارزيابي قرار گرفت. در يك كارگاه آموزشي تخصصي و بر اساس معيارهايي، 388 گزاره انتخاب شدند. سپس يك پرسشنامه ( 1672 نفر مخاطب و 691 نفر پاسخ دهنده) براي پيمايش به كار گرفته شد. 66 درصد از بخش دانشگاه، 25 درصد از كسب و كار و مديران و مابقي از رسانه ها انتخاب شدند.

بخش دوم (دلفي آموزش) با سه كارگاه آموزشي تخصصي براي تهيه ي پرسش هاي پيمايش آغاز شد. سپس يك پرسشنامه فرستاده شد و با يك كارگاه آموزشي تخصصي براي انعكاس و جمع بندي نتايج، هر دو بخش به پايان رسيد. موضوعاتي كه اندكي با مسير اصلي دلفي مغايرت داشت نيز در گزارش آورده شد.

به دلفي آموزش و دانش توجه اندكي شد و گزارش آن هيچ گاه در سطحي وسيع، نه در رسانه ها و نه در مجله هاي علمي، منتشر نشد، اما وزير تحقيقات اين گزارش را تاييد كرد. او تاكيد كرد كه سناريوي “تعيين كننده ها و گزينه هاي جامعه ي مبتني بر دانش” با استفاده از دلفي دانش و آموزش ايجاد شود ولي اين كار هرگز صورت نپذيرفت. انتشار گزارش در زماني بود كه دولت آلمان تغيير كرد. تغييرات زياد پس از آن و مرگ مسئول اين كار در وزارت مربوطه، عرضه ي مؤثر گزارش به بازار را غير ممكن نمود. با اين وجود، مطالعه موفق به نظر مي رسيد چون اين مطالعه علائق را به گونه اي برانگيخت كه 3000 نسخه از اولين ويرايش گزارش، بعد از سه هفته به اتمام رسيد.

دومين مطالعه دلفي آلمان دلفي 1998دلفي 1998 نيز براي ادامه ي جامع تر دلفي 93 و استفاده از يافته هاي روش شناختي ميني دلفي آغاز شد. اين كار تضمين مي كرد كه موقعيت خاص آلمان در نظر گرفته شود، همچنين اشتراك 30 درصدي عناوين با ششمين دلفي ژاپن، امكان مقايسه ي بين المللي را نيز فراهم مي نمود.

از ديگر اهداف آن، ايجاد ارتباط بين متخصصان جهت بحث در باره ي عناوين آينده در علم و تكنولوژي به صورت كلي بود، بدين منظور كه متخصصين مختلف از آينده آگاه باشند، بلند مدت فكر كنند و تعهدي براي فعاليت نمودن در حوزه هاي مختلف ايجاد كنند يا دريابند كه توافقي وجود دارد يا خير؟

هدف، فراهم كردن پاسخ به برخي پرسش هاي كليدي بود مانند اين كه در چه حوزه هايي از نوآوري مي توان انتظار پيشرفت مهمي را در 30 سال آينده داشت؟ چه تاثيراتي را مي توان به خاطر اين پيشرفت ها در توسعه ي اقتصادي انتظار داشت؟ به خصوص اين كه چه تاثيراتي را مي توان در زمينه ي كار و اشتغال انتظار داشت؟ و در چه دوره ي زماني اين موفقيت ها در حوزه هاي مورد مطالعه به وقوع خواهند پيوست؟

اين مطالعه با سفارش BMBF و توسط ISI در سال هاي 1996 تا 1998 در سطح ملي انجام شد. به خاطر تجارب مفيد  گذشته، بخشي از گزاره ها با NISTEP ژاپن (كه در حال انجام ششمين دلفي خود بودند) تهيه شد تا بدين وسيله همكاري امكان مقايسه هاي بين المللي فراهم گردد.

اين مطالعه در دوازده حوزه انجام پذيرفت كه توسط كميته ي راهبري هدايت مي شدند. در ابتدا حدود صدنفر با دانش خاص و از بخش هاي مختلف صنعت، آموزش عالي و ديگر مؤسسات دعوت شدند تا مهمترين اطلاعات راجع به دوازده حوزه ي مورد نظر را در زمينه ي تحقيقات و توسعه جمع آوري نمايند. سپس گزاره ها در ضمن كارگاه هاي آموزشي و جلسات مجازي، تنظيم شدند و بدين ترتيب مجموعاً 1070 گزاره به صورت “پيش بيني هاي آينده” با افق زماني 30 ساله، انتخاب گرديد. دوازده حوزه اي كه براي آيند هنگاري انتخاب شدند عبارت بودند از:

  1. اطلاعات و ارتباطات
  2. خدمات و مصرف
  3. مديريت و توليد
  4. شيمي و مواد
  5. فرآيندهاي زيستي و شيميايي
  6. كشاورزي و مواد غذايي
  7. طبيعت و محيط زيست
  8. انرژي و منابع
  9. ساخت و ساز و زندگي
  10. حمل و نقل
  11. فضا
  12. آزمايش هاي علمي برجسته

پرسشنامه ي تهيه شده در دو دور براي متخصصين فرستاده شد. در دور اول حدود 30 درصد از 7000 متخصص به آنها پاسخ دادند كه اين مقدار در آلمان خوب و مورد انتظار بود. بيش از 2400 پاسخ در دور اول به دست آمد و در دور دوم نيز 1856 پاسخ معتبر دريافت شد. بنابر اين به طور متوسط براي هر پرسشنامه صد پاسخ وجود داشت كه با توجه به وسعت موضوعات، رضايت بخش بود.

افرادي كه در پيمايش شركت داشتند افرادي بودند كه خودشان به صورت فعال در يك حوزه ي مشخص تحقيق مي كردند و نيز افرادي كه به طور منظم اطلاعات دسته اول در يك حوزه را به دست مي آوردند. اين متخصصين از بخش هاي مختلف صنعت، آموزش عالي، خدمات دولتي، مؤسسات غير انتفاعي و انجمن ها بودند و در هر صورت در كارهاي تحقيق و توسعه درگير بودند. لذا هيچ كدام از افراد در موقعيتي نبودند كه به تمام سؤالات پرسشنامه با “درجه ي بالاي دانش خاص” پاسخ گويند.

معيارهاي مورد سؤال، از مطالعات قبلي مشخص تر گرديد و آنچه كاملاً جديد بود، روندهاي كلي  بودند. براي اين كه مشخص شود در هنگام ارزيابي عناوين علم و تكنولوژي، چه تصويري از آينده در ذهن افراد بوده است، از آنها خواسته شد تا در مورد 19 روند كلي اظهار نظر كنند و يكي از فاكتورهاي آناليز داده ها بر اين اساس بود.

گزارش نتايج دلفي 1998 در دو جلد منتشر شد كه يكي تمام داده ها را در بر داشت و ديگري يك مرور كوتاه بر روي يافته هاي جالبتر بود. اگر چه BMBF استفاده هايي از نتايج كرد (مانند تنظيم دوباره ي برنامه هاي تحقيقاتي و نقل قول از  نتايج) اما پياده سازي استراتژيك نتايج، اگر چه مورد انتظار بود ولي وجود نداشت. از دلايل اين امر مي توان به انتخابات، تغيير دولت و شكل دهي دوباره ي وزارتخانه اشاره نمود. دليل ديگر وجود مقاومت در بخش هاي خاص وزارتخانه بود. با اين وجود نتايج دلفي بيهوده نبود و بسياري از آن استفاده كردند. اكثر استفاده كنندگان دلفي 1998 ، شركت ها بودند كه از نتايج اين مطالعه براي اهداف برنامه ريزي استراتژيك خود (بلند مدت تر از حد معمول) استفاده كردند.

برخي نيز ليست تكنولوژي هاي پيشرفته ي استراتژيك خود را ايجاد كردند. انجمن ها و مؤسسات تحقيقاتي نيز براي اولويت گذاري، جهت گيري ها و برنامه ريزي  استراتژيك خود از اين داده ها استفاده نمودند. حتي ISI نيز قسمتي از ارزيابي سيستم خود را بر مطالعات دلفي پايه گذاري كرد. كاربر عمده ي ديگر اين نتايج ،رسانه ها بودند كه تا دوسال نتايج دلفي را منتشر مي كردند. در كل تقاضا براي نتايج دلفي بسيار زياد بود، اگرچه امكان استفاد ههاي استراتژيك بيشتري از آنها امكا نپذير مي بود. به همين علت BMBF تصميم گرفت فرآيند جديد FUTUR را براي استفاده از داده هاي دلفي و تحليل آنها و ادامه ي فعاليت آينده نگاري، انجام دهد.

فرآيند FUTUR

فرآيند  FUTUR (كه واژه ي لاتين Future مي باشد) براي گسترش محدوده ي زماني مطالعات دلفي و نيز براي مشاركت آزاد در آينده نگاري پيشنهاد شد. در اصل به عنوان يك فرآيند مداوم آينده نگاري كه با داده ها و دانش FUTUR قبلي فرآيند دلفي 1998 آغاز مي گشت طراحي شد. اين فرآيند در سال 1999 آغاز شد و بيشتر بر اينترنت، به عنوان واسطه ي كار، متكي بود. اما چون روش و ايده ي مناسبي براي استفاده از اينترنت وجود نداشت در سال 2001، FUTURT دوباره سازماندهي شد.

اهداف اصلي تعريف FUTUR توسط BMBF عبارت اند از:

  • پيش گويي توسعه هاي آينده و روندهاي علوم، تحقيقات، تكنولوژي، آموزش، اقتصاد و جامعه
  • دستيابي به مبنايي محكم براي تصميم گيري ها
  • توسعه ي مشترك بينش هاي بلند مدت
  • اتخاذ تصميم هايي امكان پذير از نظر تكنولوژيكي، معقول از نظر اقتصادي و زيست محيطي، قابل پذيرش از نظر اجتماعي و معطوف به نيازها
  • تدارك گفتگوهاي مشاركتي درباره ي آينده
  • ايجاد قابليت پذيرش بالاتر براي علم و تكنولوژي

از آنجا كه مطالعات دلفي به صورت پروژه بودند، FUTUR  بيشتر به يك برنامه BMBF شباهت دارد و هدف آن   درگير كردن افراد و سازمان هاي بيشتري نسبت به مطالعات قبلي مي باشد. FUTUR به عنوان يك فرآيند يادگيري تصور مي شد كه تحت حمايت BMBF و با همكاري نزديك آن، توسط يك كنسرسيوم از موسسات مختلف سازماندهي مي شود كه ISI نقش مشاوره ي علمي را در آن دارا است.

FUTUR به صورت فرآيندگرا برنامه ريزي شده است، از تجربيات بي نالمللي استفاده م يكند و تركيبي از روش ها را به كار مي گيرد. موضوعات و عناوين  FUTUR به صورت وسيع تري طراحي شده اند تا ابعادي چون آموزش، اخلاق، درخواست هاي  اجتماعي، سياست هاي آموزشي و استخدامي و يا تخصيص منابع را شامل شود. لذا نه تنها متخصصين بلكه افراد علاقه مند از بخش عمومي را نيز در بر مي گيرد. فرآيند جديد آينده نگاري آلمان نه تنها به آينده نگاه مي كند بلكه ذينفعان بسياري از بخش هاي مختلف سيستم را مشاركت مي دهد.

FUTUR از اينترنت به عنوان يك واسطه براي درگير كردن بخش عمومي و به عنوان يك پايگاه  براي ورود ايده هاي  جدید استفاده مي كند اما بر خلاف تجربه ي قبلي، تمركز اصلي بر روي آن نخواهد بود. در مرحله ي اول كه توسط متخصصين يا روندسازان  انجام مي گردد، روندهاي تكنولوژي و جامعه تعريف مي شوند. در نظر گرفتن نيازهاي بخش عمومي در اين فاز از FUTUR مفيد نخواهد بود. در حدود 10 تا 20 گروه با تمركز بر روي موضوعات خاص، نيازهاي يك كنفرانس براي فاز دوم  را به دقت تشريح خواهند كرد، كه در آن نه تنها متخصصان بلكه افراد علاق همند از بخش عمومي نيز شركت خواهند داشت.

هدف اين كنفرانس يافتن اولويت ها از ميان ده تا بيست موضوع انتخابي مي باشد. بنابر اين در مرحله ي بعد مي توان كارگاه هاي آموزشي سناريو را سازماندهي كرد. اولين مجموعه از سناريوها منتشر خواهند شد و از ميان آنها پروژه هاي تحقيقاتي كه به نيازهاي مردم توجه دارند (كشش اجتماعي  به جاي فشار تكنولوژي) و ظرفيت بزرگي در بازار دارا هستند، انتخاب خواهند شد. اين پروژه ها Lead Vision ناميده مي شوند. اين پروژه ها نيازهاي واقعي R&D را در حوزه ي مورد بررسي نشان خواهند داد و به صورت پروژه هايي توسط BMBF پياده سازي خواهند شد.

هم چنان كه در جدول فوق مشاهده مي شود، آلمان ها توانسته اند در طول كمتر از يك دهه، شش فعاليت آينده نگاري را طراحي و اجرا نمايند و مي توان گفت كه اين موفقيت را تا حدود زيادي مديون همكاري با ژاپني ها مي باشند. آلمان اگر چه خود كشوري پيشرفته و توسعه يافته است اما خود را نيازمند استفاده از تجربه ژاپني ها دانست و توانست با استفاده از اين تجربه، فعاليت هاي موفقي را انجام دهد.

تجربه ي سوم: فعاليت آينده نگاري در كشور انگلستان

برنامه هاي ملي آينده نگاري انگلستان به وسيله ي اداره ي علم و تكنولوژي  (از ادارات زير مجموعه ي وزارت صنعت و تجارت) اين كشور مديريت مي شود. آغاز اين برنامه ها سال 1993 بود و اكنون سومين پروژه ي آينده نگاري اين كشور نيز خاتمه يافته است. در طول بيش از يك دهه انجام آينده نگاري، بيش از يك صد گزارش مختلف تهيه شد و ده ها هزار نفر درگير آن شدند به گونه اي كه اين برنامه ها تاثيرات قابل توجهي در داخل و خارج كشور بر جا نهاد.

انگليسي ها در ابتداي دهه ي 1990 ، يك گروه كاري فرا بخشي راه اندازي كردند تا روش هايي را شناسايي كند كه به وسيله ي آن بتوان در قالب انجام مطالعاتي، به تعيين و اولويت بندي تكنولوژي هاي در حال ظهور براي انگلستان پرداخت. چهار تيم كاري ماموريت يافتند كه چنين روش هايي را به كمك يكديگر توسعه دهند. تحقيقي كه به منظور تعيين قلمرو اين مطالعات انجام پذيرفت استفاده ي تركيبي از روش ها همچون پانل هاي متخصصان، پيمايش دلفي و فرآيند اولويت گذاري را به منظور شناسايي تكنولوژي هاي عام در حال ظهور، پيشنهاد نمود.

متدولوژي پيشنهادي در اواخر سال 1992 به صورت آزمايشي اجرا شد. در همين زمان، هيات دولت از پروفسور بن مارتين عضو مؤسسه ي SPRU درخواست نمود تا فعاليت هاي آينده نگاري موجود را مرور نموده و پيشنهادهايي براي انجام پروژه ي ملي آينده نگاري تكنولوژي در انگلستان ارائه دهد. لايحه ي “شناسايي ظرفيت هاي خويش” كه در سال 1993 در خصوص سياست علم و تكنولوژي مطرح شد، آغازي رسمي براي نخستين برنامه ي آينده نگاري تكنولوژي انگلستان بود.

اولين پروژه ي آينده نگاري انگلستان شامل سه مرحله بود كه اين مراحل تا حدودي با يكديگر هم پوشاني داشتند.اولين مرحله، مرحله ي پيش آينده نگاري است. اندكي پس از انتشار لايحه ي سال 1993 ، يك كميته ي راهبري، به رياست مشاور ارشد علمي دولت، بر پا شد تا هدايت برنامه را به عهده بگيرد. اصول “روش شناختي” براي برنامه تدوين شد و سمينارهاي مشورتي در سراسر انگليس بر پا گرديد.

پيرو مشاوره ها و با استفاده از روش معرفي مشاركتي افراد (كه حدود 800 نفر در آن درگير بودند) پانزده پانل بخشي راه اندازي شد كه برخي از آنها زمينه هاي تكنولوژي يا فشار تكنولوژي و برخي ديگر زمينه هاي كشش تقاضا يا مصرف كننده را پوشش مي دادند.

اين پانل ها عهده دار انجام فعاليت هايي از اين قبيل بودند: شناسايي روندها و محرك هاي كليدي، محك زني  بخش هاي خود، نوشتن و توسعه ي سناريوهاي مرتبط، مشاوره ي گسترده با جوامع مرتبط با بخش خود از طريق انجام پيمايش دلفي و برگزاري كارگا ههاي آموزشي و در نهايت ارائه ي اولويت ها و پيشنهادهايي جهت اقدام.

متخصصان و ذي نفعان از بخش هاي تجاري، دولت و دانشگاه بودند كه به عنوان اعضاي پانل ها منصوب شدند. اين اعضا شناسايي شده و تحت آموزش هايي قرار گرفتند (به خصوص رؤساي پانل ها، تسهيل كننده ها  و منشيان فني پانل ها). البته تغييراتي نيز در ساختار پانل ها در طول زمان رخ داد مثلا برخي پانل ها منفك يا تركيب شدند و يا پانل هاي جديدي اضافه شد.

هم چنين نام پروژه نيز دست خوش تغيير گرديد و از “آينده نگاري تكنولوژي” به آينده نگاري تغيير يافت. چرا كه كلمه ي تكنولوژي مانع مشاركت برخي شركت كنندگان بالقوه مي شد و موضوع مورد بررسي را بي جهت محدود مي كرد.

پانل ها، منابع مالي نسبتاً كمي داشتند كه آن را براي تحليل نتايج دلفي و آماده كردن نسخه هاي بهتري از گزارش خود مصرف مي نمودند. در كنار هر پانل يك تسهيل كننده (كه در مورد اهداف و روش هاي آينده نگاري آموزش ديده بود و مشاوره مي داد) و يك منشي فني (از بخش خدمات دولتي) قرار داشت كه جهت كمك به فعاليت پانل ها در نظر گرفته شده بودند.

در مرحله ي اصلي آينده نگاري، فعاليت پانلها از طريق جلسات متمركز ادامه يافت تا موضوعات و روندهاي كليدي شناسايي گردد. پانل ها گروه هاي فرعي را نيز در جايي كه ضروري بود تشكيل دادند. يكي از كارهاي اصلي، تعيين و آماده سازي گزاره هاي پيمايش دلفي بود كه در سال 1994 آغاز مي شد. پيمايش دلفي، پانل ها را با نظرات تعداد بسياري از متخصصان آشنا نمود.

پرسشنامه ي دلفي تقريباً براي 10000 نفر ارسال گرديد و حدود 3000 پاسخ نامه دريافت شد. هر پانل گزاره هاي پيمايش خود را در قالب يك چهارچوب يكسان آماده نمود. اين فرآيند اگر چه وقت گير بود اما باعث تمركز فعاليت پانل ها شد.

با فرا رسيدن سال 1995 ، پانل ها گزارش هاي نهايي شان را آماده كردند. اين گزارش ها به وسيله ي كميته ي راهبري مرور شد و كميته ي راهبري گزارش نهايي و تركيبي را آماده و منتشر نمود كه بسيار مورد توجه قرار گرفت. در اين گزارش بيست و هشت حوزه ي علمي و تكنولوژيكي عام و هجده حوزه ي زير ساختي داراي اولويت معرفي شده بود.

در بهار 1995 ، گزارش پانل ها نيز منتشر گرديد. در اين گزارش ها 360 پيشنهاد جهت اقدام، ارائه شده بود. اين گزارش ها به صورت بسيار جزئي در مطبوعات تجاري مربوطه بررسي شدند. بايد پذيرفت كه اين گزارش ها يكسان نبودند و اگر چه برخي از لحاظ حرف هاي در سطح بسيار پاييني قرار داشتند اما برخي ديگر بسيار برجسته و مهم بودند.

پانل ها نقش مهمي را نيز به عنوان قطب و مركز اصلي فعاليت اشاعه و پياده سازي آينده نگاري ايفا كردند. آنها جلسات خود را به طور منظم تا سال 1999 ادامه دادند تا اقدامات آتي در رابطه با اولويت هاشان را تسهيل و هماهنگ سازند. در مرحله ي پس آينده نگاري برخي پانل ها استراتژي هاي روشني را جهت پياده سازي نتايج توسعه دادند و اعضايي را جهت ارتباط با بخش هاي مرتبط دولتي مشخص نمودند. برخي از اقدامات پانل ها از طريق كارگا ههاي آموزشي، روزنام هها و … تا سال ها پس از اتمام پروژه ادامه داشتند. بين سال هاي 1994 تا 1999 بيش از 600 برنامه ي مختلف در رابطه با آينده نگاري برگزار شد و 130 هزار كپي از پيشنهادهاي پانل ها توزيع گرديد.

برآورد تاثيرات اين تلاش ها سخت است، اما يك تخمين قابل قبول نشان مي دهد كه تحقيقاتي به ارزش چند صدميليون پوند در راستا و هم سو با اولويت ها و پيشنهادهاي منتج از پروژه ي آينده نگاري انجام شده است. بلافاصه پس از انتشار گزارش پانل ها در سال 1995 ، سي ميليون پوند بودجه ي دولتي به جايزه ي “چالش آينده نگاري” اختصاص يافت كه از 24 كنسرسيوم تحقيقاتي حمايت مي كرد. در سال 1997 ، اين اقدام ابتكاري به عنوان “جايزه ي پيوند آينده نگاري” تغيير نام داد و در سه دوره ي اعطاي چنين جايز هاي، 29 ميليون پوند به 39 پروژه اختصاص يافت. در مجموع و با حمايت بخش صنعت، ميزان چنين جايزه هايي به 152 ميليون پوند بالغ گرديد.

اولين برنامه ي آينده نگاري انگلستان توجه بسيار زياد و گسترده اي را در سطح اروپا به خود جلب كرد. اگر چه در همان زمان چندين برنامه ي آينده نگاري ديگر در اروپا انجام شد اما اين برنامه به عنوان يك تجربه ي موفق و خاص نگريسته شد كه تركيبي مناسب از عناصر خروجي (اولويت ها) و فرآيندي (شبكه سازي) را به همراه داشت.

تجربه ي چهارم: فعاليت آينده نگاري در كشور تركيه

ترك ها پس از تجربه ي روش هاي مختلف سياست گذاري علم و تكنولوژي سرانجام در سال 2003 به منظور تنظيم سياست هاي جديد علمي و تكنولوژيكي در سطح ملي و تعيين اولويت بخش هاي مختلف در دو دهه ي آتي و با هدف ايجاد جامعه و اقتصاد نوآور، اولين پروژه ي جامع خود را با افق بيست ساله و به نام “چشم انداز2023 : استراتژي هايي براي علم و تكنولوژي” راه اندازي كردند.

پروژه ي “چشم انداز 2023 : استراتژي هايي براي علم و تكنولوژي”، ايجاد يك چشم انداز علمي –تكنولوژيكي براي تركيه و توسعه ي سياست هاي علم و تكنولوژي براي يك افق زماني بيست ساله را هدف قرار داده و شامل چهار پروژه ي فرعي زيرمي باشد:

  • آينده نگاري تكنولوژي
  • ظرفيت تكنولوژيكي
  • نيروي انساني بخش تحقيق و توسعه
  • زيرساخت تحقيق و توسعه

در واقع اين پروژه در بردارنده ي اولين پروژه ي آينده نگاري كشور تركيه مي باشد. سه پروژه فرعي ديگر به منظور جمع آوري داده ها و اطلاعاتي در مورد توانايي فعلي كشور تركيه در زمينه ي علم، تكنولوژي و نوآوري و تحليل و ارزيابي اين داده ها و اطلاعات بر حسب نيروي انساني بخش تحقيق و توسعه، دارايي تكنولوژيكي، زيرساخت بخش تحقيق و توسعه و چارچوب هاي حقوقي و نهادي مربوطه طراحي گرديد.

پروژه ي “چشم انداز 2023 ” كه اسكلت آن را پروژه ي آينده نگاري تكنولوژي تشكيل مي دهد، به منظور برآورده كردن اهداف زير تدوين شده است:

  • ايجاد چشم انداز علمي – تكنولوژيكي براي تركيه
  • تعيين تكنولوژي هاي استراتژيك و زمين ههاي داراي اولويت R&D
  • تدوين سياست هاي علمي – تكنولوژيكي تركيه براي دور هي زماني بيست ساله

اين پروژه به صورتي انجام م يگيرد كه طيف وسيعي از ذينفعان را درگير فرآيند پروژه نموده و حمايت آنان را كسب و يك درك همگاني در مورد اهميت علم و تكنولوژي براي پيشرفت اقتصادي- اجتماعي ايجاد نمايد.

كميته ي راهبري پروژه ي “چشم انداز 2023 ” شامل 65 نماينده از سازمان ها و مؤسسات مختلف به شرح زير است:

بيست و هفت نماينده از سازمان هاي دولتي، بيست و نه نماينده از سازمان هاي صنعتي و غير دولتي(NGOs) و نه نماينده از بخش دانشگاهي. اين كميته بالاترين جايگاه سازماني پروژه مي باشد كه به وسيله ي اتخاذ تصميمات استراتژيك و تاييد گزارش ها و پيشنهادهاي سياستي منتج از پروژه، به هدايت پروژه مي پردازد.

روش هاي منتخب براي پروژه ي آينده نگاري تكنولوژي تركيه عبارت است از پانل، پيمايش دلفي (شامل دو دور كه به وسيله ي تيم مديريت پروژه و با همكاري پانل ها انجام گرديد) و اولويت گذاري. تصميم گيري در مورد تعداد و موضوع پانل ها، در اولين جلس هي كميته ي راهبري در آوريل 2002 انجام گرفت و 12 پانل در مورد موضوعات زير تشكيل شدند:

  • منابع انساني و آموزش
  • توسعه ي پايدار و محيط زيست
  • اطلاعات و ارتباطات
  • انرژي و منابع طبيعي
  • بهداشت و داروسازي
  • صنايع دفاعي، هوانوردي و فضا
  • كشاورزي و تغذيه
  • ماشين سازي و مواد
  • حمل و نقل و توريسم
  • صنايع نساجي
  • صنايع شيميايي
  • ساخت و ساز و زيرساخت

از اين پانل ها، دو پانل “منابع انساني و آموزش” و “توسعه ي پايدار و محيط زيست” در مورد موضوعات ميان رشته اي بوده و ده پانل ديگر در مورد موضوعات مشخص اقتصادي- اجتماعي مي باشند. البته از ابتداي پروژه ي آينده نگاري احتمال اين امر داده شد كه ممكن است در مراحل بعدي پروژه، تعدادي پانل ديگر در رابطه با موضوعات تكنولوژيكي عام و در حال ظهور راه اندازي شود. وظيفه ي اوليه ي پانل ها، تهيه ي چشم اندازهاي بلندمدت در زمينه ي موضوع مربوطه و فهرست نمودن تكنولوژي هاي پشتيبان  بود. در اين مرحله حدود 200 جلسه ي ملاقات و كارگاه آموزشي در فاصله ي زماني سوم ژولاي 2002 تا بيست و چهارم ژانويه ي 2003 برگزار گرديد تا گزار شهاي پانل ها آماده شد.

معاون نخست وزير در امور علم و تكنولوژي در يك كنفرانس مطبوعاتي در تاريخ 28 ژانويه 2003 ، اتمام گزارش هاي مقدماتي پانل ها را اعلام نمود و از منتقدان و صاح بنظران دعوت نمود تا نقطه نظرات خود را در مورد اين گزارش ها (كه در پايگاه اينترنتي  پروژه موجود بود) مطرح كنند. گزارش هاي مقدماتي دوازده پانل، در قالب هايي يكسان ارائه شد و موضوعات زير را در بر داشت:

  • روندها و مسائلي كه احتمالاً دنيا و كشور تركيه را تحت تأثير قرار مي دهند،
  • ارزيابي جايگاه فعلي كشور تركيه (تحليل(SWOT

چشم انداز كشور تركيه براي سال 2023، اهداف اجتماعي-اقتصادي كه بايد به منظور دستيابي به چشم انداز محقق گردد و توانمندي هاي علمي- تكنولوژيك و تكنولوژي هاي پشتيبان كه براي تحقق يافتن اهداف اجتماعي-اقتصادي، مورد نيازند.

همه ي پانل ها (به استثناي پانل منابع انساني و آموزش) بيش از 1200 گزاره را كه احتمال م يرفت در تحقق چشم انداز 2023 ، نقش مهمي ايفا كنند، تهيه كردند. تيم مديريت پروژه در همكاري بسيار نزديك با پانل ها به دقت هم هي گزاره ها را بررسي نمود و در نهايت 413 گزاره انتخاب شد و در يازده پرسشنامه دسته بندي گرديد (تعداد 104 گزاره در بيش از يك پرسشنامه بكار رفت.)

اولين دور دلفي در حدود يك ماه به طول انجاميد. پرسشنامه ها براي بيش از 7000 نفر با تخصص ها و موقعيت هاي شغلي مختلف ارسال گرديد. اين افراد مي توانستند به نسخه ي چاپي پرسشنامه پاسخ دهند و يا نسخه ي الكترونيكي “آن لاين” پرسشنامه را با استفاده از نام كاربر و كلمه ي عبور مخصوص، تكميل نمايند. به آن گروه از پاسخ دهندگاني كه حداقل عقايد و نظرشان را در مورد پنج گزاره به طور كامل بيان نموده بودند، حق اشتراك يك ساله يكي از دو مجله ي ماهانه “شوراي تحقيقات علمي و فني تركيه” اعطا گرديد.

نرخ پاسخ گويي به اولين دور فرآيند دلفي 32 درصد بود كه جمعاً حدود 45000 پاسخ در جواب 415 گزاره دريافت گرديد. پس از برگزاري دور دوم، نتايج دو دور دلفي جهت مرور و ارزيابي به پانل ها ارائه شد. پانل ها نيز نتايج ارزيابي ها و تحليل هاي خود را در اولين نسخه ي گزارش نهايي منعكس كرده، در تاريخ 24 ژولاي 2003 به تيم مديريت پروژه ارائه نمودند. اگر چه پانل ها به طوركلي نتايج پيمايش دلفي را در گزارش هاي خود لحاظ كردند اما آنها اختيار اين را داشتند كه توضيحاتي در مورد اين نتايج و يافته ها بنويسند و يا حتي آنها را اصلاً در نظر نگيرند و صرفاً تفسيرها و نتايج مباحثه ي اعضاي پانل را در گزارش خود منتشر سازند.

تجربه ي پنجم: فعاليت آينده نگاري دركشور آفريقاي جنوبي

اولين پروژه ي آينده نگاري آفريقاي جنوبي حدود دو سال به طول انجاميد. برنامه ريزي جهت اجراي اين پروژه از اواخر سال 1995 شروع شد و پروژه رسماً از جولاي 1996 آغاز گرديد. اين پروژه با مشاركت بيش از 350 نفر عضو گروه هاي كاري و صدها نقش آفرين ديگر از سراسر جامعه ي آفريقاي جنوبي انجام پذيرفت. دانشمندان، مهندسان، تكنولوژيست ها، دانشمندان علوم اجتماعي، تحليل گران سياسي، مقامات دولتي، پزشكان، اعضاي اتحاديه هاي تجاري، اعضاي سازمان هاي غير دولتي و فعالان جامعه كساني بودند كه در اين پروژه مشاركت نمودند. اين پروژه تجربه و يادگيري فراواني براي مشاركت كنندگان به همراه داشت.

اهداف اين پروژه در دو دست هي جداگانه تعريف شد: اهداف مورد انتظار از فرآيند پروژه و اهداف مورد انتظار از نتايج و انجام پروژه. اهداف مورد انتظار از فرآيند پروژه عبارت بودند از:

  • شناسايي آن دسته از تكنولوژ يها و فرصت هاي پنهان بازار كه به احتمال بسيار زياد منافعي براي آفريقاي جنوبي در پي دارند.
  • ايجاد وفاق در بين ذينفعان مختلف بخش هاي منتخب ( 12 بخش) در خصوص اولويت هاي دنياي آينده
  • هماهنگ نمودن تلاش هاي تحقيقاتي بين بازيگران مختلف در بخش هاي منتخب
  • حصول توافق در مورد اقدامات لازم الاجرا در بخش هاي مختلف جهت كسب مزيت ها و توانمندي هايي در رابطه با تكنولوژي هاي موجود و تكنولوژ يهاي در حال ظهور اما اهداف مورد انتظار از نتايج و انجام پروژه عبارت بودند از:
  • كمك به ارائه ي رهنمودهاي سياستي گسترده در زمينه ي علم و تكنولوژي كه با چشم انداز استراتژيك ملي سازگارند
  • شناسايي اولويت هاي ممكن جهت تامين مالي تحقيقات دولتي
  • ظرفيت سازي جهت استفاده از رو شهاي آينده نگاري
  • كسب اطلاعاتي در مورد فرصت هاي آتي (به خصوص براي صنعت)
  • تشويق صنعت به سرمايه گذاري بيشتر در تحقيق و توسعه
  • بهبود ارتباطات بين بخش هاي دولتي و خصوصي در مورد علم و تكنولوژي
  • پيشنهادهايي مبتني بر نتايج و يافته هاي پروژه در خصوص توسع هي مهارت ها و توانايي ها
  • تمركز بر ايجاد ظرفيت در بخش نيمه دولتي

فرآيندي كه جهت انتخاب بخش هاي تحت پوشش پروژ هي آينده نگاري دنبال شد يكي از ويژگي هاي بارز پروژه ي آينده نگاري كشور آفريقاي جنوبي است. بدين منظور مجموعه اي از كارگاه هاي آموزشي در سراسر كشور برگزار گرديد و از مشاركت كنندگان خواسته شد تا اولويت هاي آينده ي كشور را شناسايي كنند. بخش هايي كه در نهايت انتخاب شدند محرك هايي براي توسعه ي اجتماعي، توسعه ي تكنولوژيكي و ايجاد ثروت بودند. بخش هاي ارتباطي، بر خلاف بخش هاي انتخاب شده در برخي از ديگر كشورها، صرفا به واسطه ي ارتباطشان با توليد ناخالص داخلي انتخاب نشدند. بدين ترتيب بخش هايي كه تصور مي شد بيشترين اهميت را با توجه به شرايط آفريقاي جنوبي دارا مي باشند، جهت پوشش دادن توسط پروژه ي آينده نگاري انتخاب گرديد. اين بخش ها عبارت اند از:

  • كشاورزي و صنايع زراعي
  • تنوع زيستي
  • پيش گيري از جرايم، عدالت جنايي و دفاع
  • انرژي
  • محيط زيست
  • خدمات مالي
  • بهداشت
  • تكنولوژي هاي اطلاعات و ارتباطات
  • ساخت و مواد
  • صنايع معدني و متالورژي
  • توريسم
  • جوانان

علاوه بر دوازده بخش فوق، سه موضوع ميان بخشي زير نيز مورد مطالعه قرار گرفت:

  • آموزش -توسعه ي منابع انساني-توسعه ي مهارت ها
  • فرآيندهاي تبديلي مواد خام
  • توسعه ي كسب و كار

گروه هاي كاري بخشي كه به بررسي و مطالعه ي بخش مربوطه مي پرداختند، بازوهاي عملياتي پروژه ي آينده نگاري بودند. هر يك از اين گروه هاي كاري به تحليل شرايط، وضعيت و چالش هاي بخش مربوطه مي پرداخت و در نهايت، راه حل هاي تحقيقاتي و تكنولوژيكي براي چال شها ارائه مي نمود. تكنيك هاي مختلفي توسط اين گروه هاي كاري مورد استفاده قرار گرفت.  تحليل هاي SWOT ،تحليل هاي سناريو و پيمايش هاي دلفي در مورد روندهاي تحقيقات و تكنولوژي از اين جمله بودند. روش هايي كه جهت شناسايي و انتخاب اعضاي پانل ها يا گروه هاي كاري بخشي در اين پروژه استفاده شد عبارت بودند از:

  • معرفي مشاركتي افراد
  • انتصاب مستقيم افراد توسط وزارت هنر، فرهنگ، علوم و تكنولوژي آفريقاي جنوبي به كمك هيات مشاوران و تيم مديريت پروژه.

هر يك از پانل ها به بررسي حوزه هاي مربوطه پرداختند و در گزارش هاي خود فهرستي از تكنولوژي ها و پيشنهادهاي كليدي را ارائه نمودند. پيشنهادها بر اساس لايه هاي سه گانه ي سيستم ملي نوآوري و به صورت زير دسته بندي گرديد:

  • پيشنهادهاي زيربنايي: شامل پيشنهادهايي در رابطه با بخش هاي فيزيكي، اجتماعي، انرژي، ارتباطات و توسعه ي منابع انساني.
  • پيشنهادهاي نهادي: شامل پيشنهادهايي در رابطه با موسسات و نهادهاي علمي-مهندسي-تكنولوژيكي، صنعت، دولت، جامعه ي مدني و نيروي انساني سازما نيافته.
  • پيشنهادهاي روبنايي: شامل پيشنهادهايي در رابطه با سياست ها و ساختارهاي تنظيمي و ترفيعي.

همچنين گزارش هاي پانل ها شامل فهرستي متنوع از تكنولوژي هايي بود كه به عنوان تكنولوژي هاي مهم و داراي اولويت در سه بازه ي زماني كوتاه مدت ( 5ساله)، ميان مدت ( 10 ساله) و بلندمدت (بين 10 سال تا 20 سال) معرفي شدند. فهرست اين تكنولوژي ها، منتج از يك فرآيند تحليلي مفصل بود كه پويش هاي محلي و بين المللي، انجام پيمايش هاي دلفي و بررسي و تحليل نمودارهاي امكان پذيري- جذابيت را شامل مي شد. بدين ترتيب ده زمينه ي تكنولوژيكي-تحقيقاتيِ داراي اولويت به شرح زير پديدار گرديد:

  • بهداشت
  • انرژي هاي تجديدپذير پاك
  • سيستم هاي اطلاعاتي پيشرفته
  • منابع طبيعي پايدار
  • دخالت ژنتيكي
  • مواد جديد
  • بيوانفورماتيك
  • فرآيندها و كنترل
  • توليد منعطف
  • اجتماع و اقتصاد

9 گروه از اين گرو هها، تمركز بسيار زياد تكنولوژيكي داشتند و گروه دهم به طور جداگانه تكنولوژي هايي را در برگرفت كه اثرات قوي اجتماعي يا اقتصادي به همراه داشتند.

گفتگوهاي وسيع پانل ها به يك متدولوژي مشترك منجر گرديد كه بر اساس آن، دستيابي به مجموعه ي نتايجي در خصوص اولويت هاي تحقيقاتي و تكنولوژيكي بخش ها، امكان پذير گرديد. اولين مرحل هي فعاليت پانل ها متضمن تعيين و ايجاد ماموريت هر پانل بود كه پس از آن پويش شرايط بين المللي (مطالعاتي جهت بررسي روندهاي بين المللي استراتژيك، بازاري، تكنولوژيكي و سياستي هر بخش) و پويش شرايط محلي (مرور و ارزيابي وضعيت فعلي بخش مورد نظر در آفريقاي جنوبي با سپس بر اساس اطلاعات حاصله، تحليل SWOT انجام پذيرفت و علاوه بر آن تمركز بر تحقيقات و تكنولوژي) انجام گرديد. فاكتورهاي اصلي اجتماعي، تكنولوژيكي، اقتصادي، زيست شناسي و سياسي(STEEP) براي هر بخش شناسايي شدند. اين فعاليت ها باعث فراهم آوردن يك تصوير از موقعيت فعلي بخش ها گرديد. نظر به اين كه منافع ناشي از نتايج پروژ هي آينده نگاري تنها در بلند مدت ( 10 تا 20 سال آينده) محقق خواهند شد، مجموعه اي از سناريوهاي كلان طراحي شد و بر اساس آنها سناريوهاي خاص هر بخش توسعه يافت و تحليل گرديد.

مجموعه ي اقدامات انجام شده، مبنايي براي تدوين گزار ههاي پيمايش دلفي فراهم نمود و نزديك به 10000 پرسشنامه ي دلفي براي افراد مختلف ارسال شد. كه نرخ بازگشت پرسشنامه ها 15 درصد بود. بر اساس تحليل پيمايش دلفي و ساير اطلاعات، چالش هاي تحقيقاتي و تكنولوژيكي و فرصت هاي بازار در طول 10 تا 20 سال آينده شناسايي گرديد و پيشنهادهايي در رابطه با آنها ارائه شد.

تجربه ي ششم: فعاليت آينده نگاري در كشور كره ي جنوبي

همچنان كه فعاليت هاي بخش تحقيق و توسعه در كره ي جنوبي به صورتي مستمر افزايش مي يافت، نياز به انجام پروژه هاي آينده نگاري جهت اولويت گذاري، كنترل و ارزيابي فعاليت هاي تحقيق و توسعه و … نيز احساس مي شد. اگر چه بحث آينده نگاري سابقه ي چنداني در كره ي جنوبي ندارد اما اخيراً مشاهده شده كه سازمان هاي متولي امر تحقيق و توسعه، به صورتي فعالانه در پروژ ههاي آينده نگاري تكنولوژي مشاركت مي كنند. اولين پروژه ي آينده نگاري كره ي جنوبي به نام پروژه هاي بسيار پيشرفته ي ملي يا 7 G در سال 1992 برنامه ريزي شد. هدف پروژه هاي HAN افزايش رقابت پذيري صنايع داخلي به وسيله ي افزايش توانمندي هاي داخلي علمي- تكنولوژيك بود. اين پروژه كه يك برنامه ي ملي براي تحقيقات و توسعه به شمار مي رفت توسط وزارت علم و تكنولوژي كره ي جنوبي طراحي و آغاز گرديد. اين پروژه شامل سه مرحله (مقدماتي ، اصلي  و تعهد ) بود و ملاحظات و نكات زير را مد نظر داشت:

  • اقدامات و فعاليت هاي هماهنگ و منسجم مورد نياز
  • نياز شديد به اولويت گذاري و هماهنگي
  • پايش پيوسته فرآيند و مديريت تحقيق و توسعه

در مرحله ي مقدماتي پروژه، ايجاد هماهنگي و برقرار نمودن ارتباط بين وزارتخانه ها و گرو ههاي ذي نفع به منظور پشتيباني  از برنامه ي ملي و جديد R&D پيگيري، كميته ي آينده نگاري ايجاد و پنج كميته ي اصلي تشكيل گرديد كه هر يك از آنها دو  تا چهار كميته ي فرعي در كنار خود داشتند.

مرحله ي اصلي آينده نگاري شامل چهار بخش بود. در بخش اول، پايش تحولات علم و تكنولوژي صورت گرفت و اطلاعاتي در باره ي عوامل مرتبط با علم و تكنولوژي جمع آوري گرديد. در بخش دوم، 214 تكنولوژي به صورت اوليه گزينش گرديد. سپس در راستاي پي گيري اهداف برنامه R&D (در قالب اهداف كلي ملي)، معيارهايي از قبيل محصول مداري  تكنولوژي و دستيابي به تكنولوژ يهاي عام و تكنولوژ يهاي اساسي جهت انتخاب نهايي تكنولوژي ها انتخاب گرديد. در بخش سوم، از ميان 214 تكنولوژي كه به صورت اوليه گزينش شده بودند، تعداد 60 تكنولوژي انتخاب گرديد و به منظور اولويت گذاري، يك پيمايش نظرخواهي از حدود 440 دانشمند و تكنولوژيست به عمل آمد. پارامترهاي عمد هاي كه در اين پيمايش مورد نظرخواهي قرار گرفت عبارت اند از:

  • ميزان كاربرد اقتصادي تكنولوژي
  • چرخه ي كامل تحقيق و توسعه از طريق همكاري
  • نياز تكنولوژي به حمايت فرابخشي
  • مشخصه هاي بين رشته اي تكنولوژي و غيره.

در بخش چهارم مطالعاتي در مورد اجزاي تشكيل دهنده حوزه ها انجام گرفت و فراخواني جهت انجام تحقيقات مفصل در اين حوزه ها اعلام شد و طرح هاي تحقيقاتي دريافتي، به وسيله ي پانل هاي متخصصان بررسي و ارزيابي گرديد و در نهايت به طرح هاي تحقيقاتي تاييد شده، بودجه ي مناسب اختصاص يافت.

در مرحله ي تعهد، عملكرد بخش تحقيق و توسعه از نظر فرآيند و نتايج نهايي حاصله، كنترل و ارزيابي گرديد تا بررسي شود آيا پروژه ها بايد ادامه يابند يا خير. همچنين برنامه هاي آموزشي براي مديريت بخش تحقيق و توسعه برگزار گرديد تا اثربخشي فعاليت هاي اين بخش افزايش يابد. گذشته از وزارت علم و تكنولوژي، بخش هاي دولتي ديگري نيز در كره ي جنوبي اقدام به برگزاري پروژه هاي آينده نگاري با اهداف متفاوت نموده اند. از اين دسته مي توان به وزارت تجارت، صنعت و انرژي  اشاره نمود كه مسئول انجام برنامه هاي تحقيق و توسعه ي مرتبط با فعاليت هاي صنعتي است. “مؤسسه ي تكنولوژي صنعتي كره”  كه زير نظر اين وزارت و مسئول تحقيق و توسعه ي بخش صنعتي است، مؤسسه ي ديگري را با عنوان “مؤسسه ي سياست تكنولوژي صنعتي”  تاسيس نموده كه عهده دار مديريت بخش تحقيق و توسعه مي باشد. مؤسسه ي سياست تكنولوژي صنعتي نيز به منظور عملكرد مؤثر تحقيق و توسعه ي صنعتي، به طور منظم به انجام پروژه هاي آينده نگاري تكنولوژي مي پردازد. فعاليت هاي آينده نگاري اين مؤسسه به شدت متمركز بر حل مشكلات در كوتاه مدت (معمولاً كمتر از پنج سال) مي باشد و پيمايش هايي منظم در مورد تكنولوژي هاي مورد نياز در بخش صنعتي انجام مي دهد.

وزارت اطلاعات و ارتباطات كره ي جنوبي  نيز در فعاليت هاي آينده نگاري وارد شده است. اين وزارت با عهده گرفتن مسئوليت “مؤسسه ي تحقيقات الكترونيك و ارتباطات  كه قبلاً زير نظر وزارت علم و تكنولوژي قرار داشت، وارد مباحث ، آينده نگاري در زمينه ي تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات شده است .

فعاليت آينده نگاري در ایران

به دلیل اینکه موضوع برنامه ریزی در ایران همواره در سازمان مدیریت و برنامه ریزی دنبال شده است و این سازمان متولی امر برنامه ریزی برای توسعه کشور بوده است. لذا اولین سازمانی که به آینده به شکل سیستماتیک نگاه کرده ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا سازمان برنامه و بودجه سابق است. اما عمدتا نگاه به این مساله، در چارچوب پارادایم اکتشافی است. یعنی نگاه علت و معلولی و ادامه روندها برای شکل گیری آینده . به عنوان مثال در برنامه های توسعه پنج ساله ظرفیتهای آینده صنعت متناسب با روند گذشته و وضعیت کنونی پیش بینی می شود. البته از برنامه سوم به بعد کمی نگاه ها تغییر کرد و بحث های مرتبط با آینده نگاری از برنامه سوم به بعد مورد توجه قرار گرفت و برای برنامه چهارم هم بحث ” چشم انداز” پیش آمد.

پرداختن جامع به آینده در قالب پروژه ایران 1400، در اواسط دهه هفتاد مطرح شد، ولی به دلیل کستردگی زیاد بحث و آناده نبودن ساختارها، این موضوع به سرانجام نرسید. ده سال بعد از آن موضوع سند چشم انداز  مطرح شد و محورهای آن نیز تهیه و ابلاغ شده است.

از نظر بخشی، بخش دفاعی کشور شاید به عنوان یکی از پیشتازان این عرصه در ایران ، از حدود سال 1375 به این حوزه وارد شد و نهایتا نخستین مرکز رسمی آینده پژوهی کشور را در میانه سال 1383 شکل داد. در سطح سایر سازمانها نیز اقداماتی شروع شد. پروژه پایلوت آینده نگاری فناوریهای 1404 را هم مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور شروع کرده است. آینده نگاری فناوری توسط دفتر همکاریهای ریاست جمهوری ، پروژه ایران 1400، پایلوت آینده نگاری فناوری های ایران 1404، سند چشم انداز ایران، از جمله فعالیت های آینده نگاری در ایران است.

در خصوص اینکه سند چشم انداز کشور یک سند استراتژیک آینده نگاری و آینده پژوهی است یا نه اختلاف نظر وجود دارد. برخی کارشناسان معتقدند سند چشم انداز به واسطه اینکه نگاه به آینده دارد، در این حوزه قرار می گیرد، ولی اینکه از چه شیوه و با استفاده از چه رویکرد به این سند رسیده اند، با رویکرد های روش شناختی آینده نگاری متفاوت است. برخی دیگر معتقدند فرآیند آینده نگاری برای تنظیم سند چشم انداز به هیچ وجه انجام نشده است. ماهیت این سند بیشتر آرمانی است و سعی دارد با ترسیم آرمانهای مطلوب، مسیر را تسهیل کند. به همین علت می تواند در فرآیند های آینده نگاری مورد استفاده قرار گیرد.

مطالعات مربوط به تهیه سند چشم انداز بلند مدت جمهوری اسلامی ایران برای دوره بیست ساله 1384- 1404 با در نطر گرفتن سه عامل آرمانها و ویژگی های جامعه ایده آل، شرایط اقتصادی-اجتماعی موجود کشور و تحولات بین المللی و منطقه ای و ویژگی های اقتصادی و فناوری جهانی انجام گرفته که نمونه مشابه و نزدیک به مطالعات آینده نگاری است که این سند شامل دو بخش اصلی است:

  • بخش اول شامل مبانی و کلی و دیدگاهی و همچنین نتایج حاصل از گزینه های مختلف پیش بینی و آینده نگاری در ده ساله اول چشم انداز
  • بخش دوم شامل پیشنهاد هدفها و سیاست های کلی و همچنین الزامات و راهبردهای رسیدن به هدف ها و سیاست های کلی در قالب محورهای اساسی چشم انداز.

آینده های ممکن این برنامه در افق چشم انداز در سه گزینه:

  • تداوم روند گذشته
  • رشد سریع با رویکرد و هم پیوندی
  • رشد معتدل با رویکرد هم پیوندی تنظیم شده است.

گزینه تداوم روند گذشته ناگزیر از نوع پیش بینی آینده بر اساس ساختار کنونی کشور است. اما دو گزینه دیگر به طور طبیعی از قاعده آینده نگاری و هدف گذاری های بلند مدت ( با ملاحظه عملکرد اقتصادهای پیشرو و مقایسه آن با ایران) تبعیت می کند. بر اساس سند چشم انداز کشور، ایران در سال های پیش رو با دو چالش اساسی رویاروی خواهد بود.

  • از یکسو کشور باید بتواند برای جمعیت جوان و جویای کار از طریق استقرار جریان رشد پیوسته و پایدار شغل، فعالیت مولد و درآمد ایجاد نماید.
  • از سوی دیگر الزامات ناشی از ارتقا موقعیت منطقه ای و بین المللی کشور حکم می کند که در سالهای آینده فاصله ایجاد شده بین ایران و پاره ای از کشورهای پیشرو و نوخاسته صنعتی ( و حتی شماری از همسایگان کشور) در حداکثر امکان خود کاهش یابد.

بدین ترتیب در مطالعه حاضر بر اساس روندهای گذشته متغیرهای کلان کشور و در مقایسه با شاخص های برخی از کشورهای نوخاسته، نقاط قوت و ضعف اقتصاد کشورمورد شناسایی قرار گرفته و سپس در یک بررسی مرتبط ، هماهنگ و سازگار، رشد و توسعه آینده کشور مورد ارزیابی قرار گرفته و تصویری از آینده مطلوب ارائه شده است که دسترسی به آن مستلزم عزم ملی و تلاش تمامی آحاد کشور خواهد بود. در برنامه چشم انداز ملی ایران ، برای رسیدن به توسعه همه جانبه، 12 محور اساسی به عنوان سیاستهای کلان نظام برای افق 1404 طراحی و تدوین شده است که به شرح ذیل می باشد:

رشد مستمر و پایدار، توسعه مبتنی بر دانایی، هم پیوندی فعال با اقتصاد جهانی، رقابت پذیری اقتصاد، امنیت انسانی و اجتماعی، امنیت ملی، ارتقا کیفیت زندگی، محیط زیست و توسعه پایدار، توسعه فرهنگی، توسعه مدیریت دولت، امنیت و توسعه قضایی، تعادل و توازن منطقه ای بر اساس موازین آمایش سرزمین.( پیوست )

منبع

رنجبر طزنجی، محمد علی(1393)، آینده نگاری توریسم درمانی با رویکرد برنامه ریزی سناریو مبنا، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0