تاکتیکهای سیاسی در سازمان
فعالیتهای سیاسی در سازمان طیف گستردهای دارد، برخی از آنها قانونی و بعضی غیرقانونی است، بعضی در جهت تحقق اهداف فردی و بعضی در جهت اهداف و منافع سازمانی است. به هر حال، به منظور نفوذ در افراد سازمانی، مدیران و کارکنان میتوانند از فنون متعددی استفاده کنند. انواع رفتارهای سیاسی به شرح ذیل عبارتند از:
یکی از مهمترین تاکتیکهای نفوذ در رفتار کارکنان، مشورت است. مشورت کردن یکی از نیازهای ذاتی هر انسانی است و میتوان از آن در هنگام تصمیمگیری، برنامهریزی، اجرای برنامه و تغییر استراتژیها استفاده کرد. از این راه میتوان در رفتار دیگران نفوذ نمود و نظر آنها را نسبت به برنامههای مربوط جلب کرد.
متقاعدسازی منطقی: برای ترغیب افراد به پذیرش یک پیشنهاد یا انجام یک کار، دلایل منطقی و شواهد واقعی ارائه میشود. به این صورت که نشان داده میشود پیشنهاد حیاتی است و احتمالاً به کسب هدفهای کاری منجر میشود. متقاعدسازی، یکی از تاکتیکهای مدیران و مهمترین تاکتیک کارکنان برای نفوذ در مافوقهاست
متوسل شدن به ارزشها و اعتقادات: از این طریق فرد ارائهدهنده پیشنهاد سعی میکند با توسل به ارزشها و اعتقادات اشتیاق لازم را در افراد برانگیخته و آنها را برای انجام کار مورد نظر متمایل گرداند.
ائتلاف: ممکن است یک نفر برای ترغیب دیگران به انجام کار از افراد دیگری کمک بطلبد و یا از حمایت آنها به عنوان یک دلیل جهت کسب موافقت برای انجام کار استفاده کند. تاکتیک ائتلاف، به شدت توسط کارکنان برای نفوذ در تصمیمات مدیران مورد استفاده قرار میگیرد.
توسل به مقامات عالی: بعضی از افراد برای جلب نظر موافقت دیگران با تقاضای خود، به مقام بالاتر متوسل میشوند. در واقع دیگران را متقاعد به پذیرش تقاضاهائی میکنند که مورد تأکید مدیریت رده بالا نیز میباشد. در کشور ما از این تاکتیک بیشتر استفاده میشود.
داد و ستد: بعضی مدیران وعدههای آشکار و یا ضمنی میدهند که اگر با تقاضایشان موافقت شود، پاداش یا منافع ملموس پرداخت خواهند کرد و یا لطف قبلی خود نسبت به افراد را یادآوری میشوند تا احساسات آنها را برانگیزانند.
حمله به دیگران یا سرزش آنها: یکی از مشهورترین تاکتیکهای سیاسی در مواقعی که اتفاقات ناپسند رخ میدهد، سرزش دیگران و حمله به آنهاست. یافتن یک سپر بلا میتواند به فرد کمک کند تا ارتباطش را با موقعیت ناخوشایند کاهش دهد. از این رو برای اجتناب نمودن و یا به حداقل رساندن سهم خود در شکست، به کار میرود. اگر چه این کار از لحاظ اخلاقی صحیح نمیباشد، اما واقعیت این است که بیشتر وقتها در سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
استفاده از اطلاعات به عنوان ابزار سیاسی: اطلاعات، نیروی حیاتی یک سازمان است و کنترل آن یکی از روشهای مهم قدرت محسوب میشود. یکی از قدرتهای مدیران و بعضی کارکنان، قدرت اطلاعات است و با استفاده از آن میتوانند در رفتار کارکنان دیگر نفوذ کنند. هر قدر اطلاعات مورد نظر حساستر و تعداد کسانی که آن را در اختیار دارند، کمتر باشد، قدرت و نفوذ کسانی که آن را در اختیار دارند، بیشتر خواهد بود. نگاه داشتن اطلاعات برای خود و مطرح نمودن آن در زمان مناسب در جهت تحقق اهداف و منافع و یا تحریف عمده اطلاعات، یک تاکتیک سیاسی است.
ایجاد تصویری مطلوب از خود: نوع لباس و آرایش خود را مطابق ذوق و سلیقه دیگران انتخاب کردن، از موفقیتهای دیگران کسب اعتبار کردن، همرنگی با گروهی خاص، موافقت با دیگران به منظور جلب حمایت و تأئید آنها و مورد لطف و عنایت قراردادن افراد به منظور جلب نظر موافق آنها، از رفتارهای سیاسی این نوع است.
ایجاد پایگاه حمایتی برای خود: بعضی از مدیران و افراد قبل از آنکه نظرشان را در جلسه مطرح نمایند، به دنبال جلب حمایت اعضاء هستند. هم چنین در سایر موارد سعی میکنند حمایت قبلی برای یک تصمیم بهدست آوردند.
ائتلاف با افراد قوی و با نفوذ: در این روش، افراد سعی میکنند برای به نتیجه رسیدن یک برنامه و هدف، از اعتبار افراد قوی استفاده کرده و با آنها به ائتلاف مصلحتی بپردازند.
تاکتیکهای فشار: گاهی فردی با بهکار بردن یک تقاضا، تهدید یا ارعاب، برای ملزم کردن دیگری جهت پذیرفتن یک خواهش، یا حمایت از یک طرح استفاده میکنند.
توجه به حالات روانی فرد: برخی افراد سعی میکنند برای مطرح نمودن تقاضای خود، وقتی سراغ مدیر بروند که او در یک حالت روانی خوب قرار دارد. در واقع سعی میکنند وقتی با دیگران ارتباط برقرار سازند که نه تنها از نظر احساسی شرایط مطلوب وجود دارد، بلکه آمادگی پذیرش تقاضا را نیز دارد.
کنترل دستور جلسه: در صورتی که مدیری بخواهد از تصویب یک پیشنهاد در جلسه جلوگیری کند، ممکن است اقدامات زیر را انجام دهد:
- سعی کند بدون تشکیل جلسه، تصمیم لازم را اخذ کند؛
- پس از بررسی اوضاع و شرایط جلسه، ادعا کند که موضوع هنوز برای طرح در جلسه آماده نیست.
- رسیدگی به بحث مورد نظر را در انتهای فهرست دستور جلسه قرار دهد؛
- با ایجاد شرایطی که موجبات خستگی اعضاء را به دنبال دارد، اتمام وقت جلسه را فراهم آورد؛
- تصمیمات مطرح شده در جلسه را با حمایت دوستانی که به صورت حساب شده در جلسه قرار دادهاست، اخذ کند.
- با طرح موضوعات فنی و سوالهای جدید، ادامه جلسه را به آینده موکول کند.
بازی سیاسی: بازی سیاسی، پیچیده بوده وشکلهای مختلفی به خود میگیرد، به عنوان مثال، فرض کنید مدیری در موقعیتی قرار گرفته است که میتوان آرای اکثریت را درباره موضوعی که قرار است در جلسه مطرح شود، خنثی کند . او ممکن است نخواهد با شرکت در رایگیری طرفین را ناراحت کند. یکی از راههائی که میتواند از آن استفاده کند تا در رایگیری شرکت نکند، رفتن به یک مسافرت یا ماموریت اداری در زمان رایگیری است. حال فرض کنید که هیچکس در مورد سفر غیرمنتظره او شک نکند، در این صورت توانستهاست بیطرفی خود را نشان داده و موجبات ناراحتی هیچ یک از طرفین درگیری را نیز فراهم نکند.
کنترل پارامترهای تصمیمگیری: در این رفتار مدیر به جای آنکه کوشش کند در عمل بر تصمیمها اثربگذارد، معیارها و ضابطهها را که تصمیم در چارچوب آنها گرفته میشود، کنترل کند، بهکارگیری این شیوه موجب میگردد که مدیر ضمن به دست آوردن خواستههایش در جلسههای تصمیمگیری، حضور کمتر، اما اثربخش داشته باشد. مدیران مالی، ذیحسابها و مدیران فنی از این رفتار استفاده میکنند.
تاکتیک تعریف و تمجید: در این شیوه، قبل آز انکه فرد چیزی را از طرف مقابل درخواست کند، ابتدا سعی میکند با انجام کارهائی، تصویر خوبی از خود در ذهن فرد مقابل ایجاد نماید.
منبع
رستمی،شهرام(1392)، ارتباط بین تعهد سازمانی کارکنان و رفتار سیاسی و رویکرد عقلائی،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید