تاریخچه نوآوری

نوآوری قدمتي به تاريخ زندگاني بشر دارد به نظر مي رسد تمايل ذاتي به كنجكاوي در مورد روش هاي جديد انجام كارها و استفاده از روش هاي بهتر در عمل همواره در انسان وجود داشته است.  بدون نوآوري جهاني كه در آن زندگي مي كنيم بسيار متفاوت بود.  نوآوري از كلمه لاتين “Innovate“ به معناي ” ساختن يك چيز جديد” استخراج شده است.  شوچيتي  اولين كسي بود كه نوآوري را در قالب مفهوم علمي مطرح كرد.  در واقع وي در پي شناخت عوامل مؤثر بر رشد اقتصادي كشورها بود كه در اين راستا به نقش و اهميت حياتي نوآوري در رشد كشورها پي برد.  بر اساس نظريه وي،  نوآوري به يكي از اشكال زير ظاهر مي شود:

  • معرفي و تجاري كردن محصول يا خدمت جديد يا بهبود اساسي در كاربرد محصولات و خدمات موجود
  • معرفي فرايند توليد جديد يا بهبود اساسي در فرايندهاي كاري موجود
  • گشودن درهاي بازار جديد
  • توسعه منابع جديد تأمين كننده مانند مواد اوليه، تجهيزات و ديگر ورودي ها
  • ايجاد تغييرات اساسي در ساختارهاي صنعتي و سازماني.

در يك دوره طولاني مركز جهاني نوآوري در انگلستان مستقر بود و در اواسط قرن نوزدهم،  سطح بهره وري و درآمد انگلستان،  50 درصد بالاتر از ساير كشورها قرار داشت در ابتداي قرن بيستم،  مركز نوآوري،  دست كم در فناوري هاي روز شيميايي و الكترويكي – به آلمان منتقل شد.  اكنون مدتي طولاني است كه مركز نوآوري جهاني در ايالات متحده آمريكا مستقر است و مي دانيم آن كشور در بيشتر سالهاي قرن بيستم،  بيشترين بهره وري و استانداردهاي زندگي را در سطح جهان به خود اختصاص داده است.  در دهه 1960 مطالعات نواوري به عنوان يك زمينه تحقيقاتي مستقل ظهور كرد.  ولي خارج از رشته هاي موجود و دانشگاههاي معتبر قرار گرفته بود.  يكي از مقاطع مهم شكل گيري واحد تحقيقات سياست علوم در دانشگاه ساسكس  در سال 1965 بود.  نام مركز،  تمايل به توسعه مطالعات نوآوري با عناوين ديگري كه در آن زمان قابل قبول تر بودند نظير (مطالعات علوم) يا (مطالعات سياست علمي) را نشان مي دهد اما همان طور كه خواهيم ديد يكي از بزرگترين درس هاي آموخته شده از تحقيقات انجام شده اين بودكه علم،  تنها يكي از چندين جزء نوآوري موفق است.

 در نتيجه اين يافته ها،  نه تنها تمركز تحقيقات در اين حوزه،  بلكه مفاهيمي كه براي توصيف آن به كار مي رفت نيز تغيير كرد.  در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست و يكم،  چندين دپارتمان و مركز تحقيقاتي تاسيس شد كه بر نقش نوآوري در توسعه اقتصادي و اجتماعي تمركز داشتند بسياري از اين مراكز،  داراي جهت گيري ميان رشته اي بوده نياز به مطالعه نوآوري از ديدگاه هاي مختلف را تشريح مي كنند.  چندين مجله و موسسه حرفه اي نيز در حوزه مطالعات نوآوري و فناوري راه اندازي شد.  براي داشتن يك ديدگاه جامع نسبت به نوآوري،  بايد بينش حاصل از چندين رشته را با يكديگر تركيب كرد.  براي مثال، ‌ اقتصاد كلاسيك، ‌ اصولاً با تخصيص منابع به نوآوري (در رقابت با ديگر هدف ها) و تاثيرات اقتصادي آن مواجه شده درحاليكه خود فرايند نوآوري كم و بيش به عنوان يك (جعبه سياه) در نظر گرفته شده است.  بررسي اتفاقاتي كه در اين جعبه مي افتد،  بر عهده پژوهشگران ديگر رشته ها قرار دارد.  مسلماً بخش عمده اي از اتفاقات داخل اين جعبه در ارتباط با موضوع يادگيري است و يادگيري در محيط سازمان يافته (نظير گروه ها تيم ها بنگاه ها و شبكه ها) انجام مي شود.  عملكرد اين محيط ها نيز در رشته هايي نظير جامعه شناسي،  علوم سازماني،  مديريت و نظام هاي پويا بررسي مي شود.

 امروزه،  مطالعه فرايندي كه نوآوري ها از طريق آن تحقق مي يابد و بازيگراني كه در آن نقش دارند،  تعامل مستمر بين بازيگران و سازمان هاي مختلف، ‌ ديدگاه سيستمي در مطالعات نوآوري،  نقش نهاد ها و سازمان ها در اين فرآيند در سطح ملي و منطقه اي،  تنوع عملكرد سيستم هاي نوآوري در طول زمان و در بخش ها با صنايع مختلف و نهايتاً نتايج اجتماعي و اقتصادي گسترده نوآوري موضوعات سياسي مربوط به آن از جمله مباحثي مطرح در مطالعات نو آوري هستند.  در نيمه اول قرن بيستم بسياري از نوآوري هايي كه پيشرو بودن ايالات متحده نسبت به ديگر اقتصادهاي كاپيتاليستي را ممكن كرد از نوع سازماني و شامل راه هاي جديد سازمان دهي توليد و توزيع بود.

 نوآوري سازماني با مفهوم مورد نظر شومپيتر،  در بر دارنده ترتيبات و ارتباطات بين بنگاه ها مانند سازمان دهي مجدد كل صنايع نيز هست.  فرض براي اين بودكه بهترين كار نگاه به نوآوري همچون پديده اي تصادفي (يا به بيان برخي محققان مائده اي آسماني ) است.  شومپيتر در آثار اوليه خود از نخستين كساني بود كه با اين الگو مخالفت كرد از اين رو در آثار اوليه شومپيتر نوآوري خروجي و نتيجه نبرد مداوم بين كارافرينان منفرد كه از راهكارهاي جديد براي مسائل دفاع مي كنند و اجتماعي است اين تعبير،  ممكن است توصيف مناسبي از وقايع اروپا در اواخر قرن نوزدهم باشد اما در دهه هاي نخست قرن بيستم،  مشخص شد كه نوآوري ها به طور فزاينده اي در بردارنده كار گروهي هستند و در سازمان هاي بزرگتر اتفاق مي افتند.  شومپيتر،  اين موضوع را تاييد و بر نياز به مطالعه نظام مند كارآفريني مشاركتي در بنگاه هاي بزرگ تأكيد كرد.

  در طول دهه هاي اخير،  بر اين نكته تاكيد شده است كه بنگاه هاي نوآور بايد مسائل بالقوه اي را مد نظر قرار دهند كه ممكن است وابستگي به مسير ايجاد كند.  براي مثال،  اگر بنگاهي زودتر از سايرين يك مسير نوآوري خاص را انتخاب كند،  ممكن است از مزاياي پيشتاز بودن سود ببرد،  اما ريسك محدود شدن به اين مسير خاص نيز،  به واسطه تأثيرات تقويتي مختلف، ‌ براي او وجود دارد اگر در پايان كار اين بنگاه متوجه شودكه مسير برتري وجود داشته كه برخي بنگاه هاي ديگر،  كه صبر يا شانس بيشتري داشته اند،  آن ها را يافته و از آن ها استفاده كرده اند،  ممكن است اولين بنگاه با مشكل بزرگي مواجه شود زيرا تغيير مسير بسيار پرهزينه است يا زمان انجام اين كار ديگر سپري شده باشد.  بنابراين،  گفته مي شود كه در فاز اوليه پروژه نوآوري،  قبل از اينكه دانش كافي در مورد گزينه هاي جايگزين جمع آوري شود،  بهترين راه برد،  اجتناب از تكيه بر يك مسير خاص و آزاد بودن استفاده از ايده ها و راهكارهاي مختلف و رقيب است.  در سطح بنگاه،  اين موضوع مستلزم رهبري كثرت گرايانه است كه امكان دانستن ديدگاه هاي مختلف را فراهم مي كند.

منبع

بردبار، نجمه(1394)، بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی یادگیری در دانشگاه شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه شیراز.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0