تاریخچه بیماری ام اس

ام اس که مخفف علمی؛  مولتیپل اسکلروزیس  می باشد ، در واقع  یکی از قدیمی ترین ودر عین حال مهمترین بیماری های سیستم عصبی است که بیشتر بالغین جوان را مبتلا می کند .اگر چه قدمت شناسایی ونامگذاری بیماری ام اس ازبسیاری از بیماریهای دیگر کمتر است وبه علت عدم دسترسی به راههای تشخیص دقیق زمان مشخص در مورد گزارش اولین مورد بیماری ام اس در دنیا وجود ندارد؛ اما بررسی متون تاریخی متعدد نشان داده است که این بیماری از قرنها پیش وجود داشته است ودر هر برهه ای از زمان به یک نام شناخته شده وروشهای درمانی مختلفی نیز برای بیماران پیشنهاد می شده است به عنوان مثال یکی از نوادگان جرج سوم ؛ پادشاه انگلستان در یادداشتهای روزانه خود شروع بیماریش را که با تاری دید همراه بوده است را شرح می دهد . این تاری دید که بلا فاصله پس از بازگشت از مراسم تدفین یکی از بستگان نزدیک رخ داده بود ؛ پس از دوماه بهبود یافته که این بهبودی با شروع دوبینی همراه بوده است . بررسی مجموع این خاطرات نشان می دهد که علایم وی سیر بهبود وتشدید داشته وبه طور کلی ابتلا به ام اس را در ذهن ترسیم می کند .

بطور کلی اولین کسی که بیماری ام اس را تشریح کرد پروفسور شارکوی فرانسوی بود اولين اشاره به اين بيماري به سال 1300 ميلادي برميگردد ،زمانيكه اعتقاد بر اين بود كه اساسا اين يك بيماري مذهبي است و مربوط به افرادي است كه گناه و معصيتي را نسبت به ديگران روا داشته اند همينطور اينكه بخشش و آمرزش نيز در اين رهگذر معجزه محسوب ميشد. در سال 1800 ميلادي درمانهاييكه براي اين بيماري بكار ميرفت عبارت بودند از : زالو انداختن، ماليدن ضماد روي پوست ، درمان بوسيله برق نيز گاهي داده ميشد نسخه ها شامل گروهي از مواد غير معمول , عجيب  و سمي بودند مثل جيوه , جوهر گنه گنه و استراكنين. جين مارتين شاركو، يك پزشك تجربي در پاريس در اواسط و اواخر سده 1800 ميلادي اولين توضيح آسيب شناسي بيماري را به بيماران و پزشكان ارائه داد شاركو دارو سازي را در دانشگاه پاريس مطالعه كرد جايي كه توانست تجارب بيماران و پزشكان را ادغام كند توضيحات بوسيله كالبد شكافي الگوهاي آسيب شناسي بيماري ارائه شدند، بوسيله در كنار هم قرار دادن علوم باليني , تجربي  با آسيب شناسي و بررسي بستگي بين آنها شاركو توانست پيشرفت زيادي در درك چندين بيماري حاد مثل ام اس داشته باشد.

در توضيح سال 1868 شاركو از ام اس او پلاك هايي كه ميلين آنها تخريب شده اند را توضيح ميدهد و نقش تخريب ميلين در پيشرفت بيماري را پيشنهاد ميكند. شاركو همچنين كسي بود كه نام ام اس را روي اين بيماري نهاد، اگر چه پزشكان آنزمان با اين بيماري آشنا بودند اما شاركو تعريفي روشن از بيماري را ارائه داد بنابر اين ساير پزشكان ساده تر ميتوانستند بيماري را تشخيص داده و درك روشني نيز از وضعيت بيمار در زمان خودشان داشته باشند. تا اين زمان محققان پيشرفتهاي برجسته اي در تبيين فرايندهايي كه مشخصا منجر به گسترش و وخيم تر شدن ام اس مي شود داشته اند همراه با يافته هاي مهم كه تنها در دهه اخير بدست آمده است .

پرفسور شارکو نام فرانسوی ,  اسکلروزآن پلاک   را برآن نهاد سالها بعد دکتر ویلیام هاموند امریکایی نام  ,مولتیپل سربرال اسکروزیس را برای این بیماری انتخاب کرد این نام بعدا به مولتیپل اسکلروزیس معروف شد . به منظور آشنایی بیشتر با سر گذشت ام اس در ادامه به اختصار به برخی از مقاطع تاریخی شاخص در مورد ام اس اشاره می شود .  اولین دست نوشته هایی  که حاکی از ابتلا به یک بیماری با علایم ام اس است در این سالها ثبت شده اند . ترسیم های پزشکی که در این تاریخ بیماری ام اس را به تصویر کشیده اند به وضوح همان چیزی را از ام اس ترسیم کرده است که ما امروزه به عنوان ام اس می شناسیم . البته پزشکان قرن نوزدهم متوجه نبودند که دقیقا چه چیزی را مشاهده وثبت می کنند . پروفسور مارتین شارکو ؛ استاد نورولوژی دانشگاه پاریس که به پدر نورولوژی نیز لقب گرفته است ؛ در این سال برای اولین بار به تفصیل بیماری ام اس وتغیرات عصبی همراه آن شرح داد. 1878: میلین ؛  غلاف دور رشته های عصبی که در ام اس تخریب می شود .

توسط دکتر رانویه شناخته شد. 1919: اختلالات موجود در ترکیبات مایع نخاعی در ام اس توسط دکتر ایلوین کاپوت شناسایی شد ولی اهمیت بالینی ان تا سالها مبهم بود . 1920: تصور براین بود که زنها بیشتر از مردها به ام اس مبتلا می شوند . چرا؟ بدان علت که ام اس در زنها اشتباها به عنوان هیستری تشخیص داده می شد . 1925: دکتر داگلاس در این سال انتقال الکتریکی از طریق اعصاب را برای نخستین بار ثبت کرد ونشان داد که عصب فاقد غلاف میلین نمی تواند پیام الکتریکی را به خوبی منتقل کند . 1928: در این سال سلولهای الیگوندروسیت که سازنده میلین در بدن می با شند شناسایی شدند . 1935: دکتر ریورس با مطالعه بر روی مدلهای حیوانی ام اس نشان داد که یک پدیده خود ایمنی که در ان خود بدن علیه سلولها ی خودی فعال می شود در بروز ام اس نقش دارد .

  چنین مکانیسمی در بروز بسیاری از بیماری های دیگر مانند بیماری های روماتولوژیک نیز نقش دارد ،1965:سلولهای سفید خون که علیه عایق میلین فعالیت کرده وآن را از بین می برند شناسایی شدند ، در مقاطع مختلف تاریخی درک پزشکان از ام اس متفاوت بوده ودرمانهای مختلفی نیز برای آن تجربه شده است بعضی از این درمانها عبارتند از :دهه 1890 تصور براین بود که ام اس به علت سرکوب غدد عرق بدن ایجاد شده وبه منظور درمان  از گیاهان مختلف استفاده می شد به علاوه بیمار باید در استراحت مطلق در بستر به سر می برد .  دهه 1940 تصور براین بود که ام اس به علت ایجاد لخته های خونی واختلال در گردش خون ایجاد شده وبه منظور درمان ان از داروهای بهبود دهنده گردش خون مانند دیکومارول استفاده می شد . انتظار طول زندگی پس از تشخیص سال بود . دهه 1960 تصور براین بود که ام اس به علت واکنشهای آلرژیک ایجاد شده وبه منظور درمان آن از ویتامین های وآنتی هیستامین ها  استفاده می شد . انتظار طول زندگی پس از تشخیص ام اس بیست وپنج سال بود . دهه  1996 تا به امروز عقیده بر این است که ام اس بدنبال بروز واکنشهای خود ایمنی که احتمالا با یک آلودگی ویروسی مرتبط است رخ می دهد وبه منظور درمان آن از استرویید ها وکورتون ها وداروهای تعدیل کننده واکنشهای ایمنی استفاده می شود  .

منبع

حبیبی،اعظم(1393)، مقایسه ویژ گی های شخصیتی وسبک زندگی  در بیماران ام. اس تاثیر پذیر و عدم تاثیرپذیر،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0