تئوری های عوامل مؤثر بر حجم سپرده های بانکی
تئوری های مختلفی در زمینه بررسی عوامل مؤثر بر حجم سپرد ههای بانکی وجود دارد. اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک پس انداز را چشم پوشی از مصرف حال به منظور افزایش مصرف آینده می دانند و معتقدند پاداش عمل پس انداز، نرخ بهره است. به عبارت دیگر، نرخ بهره عامل اصلی تعیین کننده پس انداز است و از آنجایی که درآمد در سطح اشتغال کامل ثابت درنظرگرفته می شود، اثری بر پس انداز ندارد ، به اعتقاد آنان افزایش پس انداز به هر مقدار در سایه قانون عرضه و تقاضا باعث افزایش سرمایه گذاری و در نتیجه ترقی اقتصادی می شود.
آدام اسمیت : پس انداز نقش مهمی در شتاب رشد اقتصادی و تمرکز سرمایه دارد. تمرکز سرمایه شرط لازم برای توسعه اقتصادی است و معتقد است تمرکز سرمایه قبل از تقسم کار صورت گرفته است و پس انداز کنندگان و سرمایه گذاران گروه واحد هستند. به خاطر سود، پس انداز و سرمایه گذاری می کنند، بنابراین پس انداز و سرمایه گذاری یک عمل اقتصادی است. از نظر وی با افزایش سود، میزان پس انداز و سرمایه گذاری افزایش می یابدو به عکس . همچنین تقسیم کار موجب می شود بهره وری عامل کار بالا رود و نهایتا” افزایش درآمد سرمایه داران و افراد را به دنبال دارد. در نتیجه افزایش پس انداز، سرمایه گذاری، تراکم سرمایه و پیشرفتی مورد نیاز و کاهش هزینه ها و افزایش مجدد سود و پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر موجب می شود.
دیوید ریکاردو : تمرکز سرمایه نتیجه و ثمره ی سودها می باشد، چون سود موجب پس انداز ثروت شده و برای تمرکز سرمایه ازآن استفاده می شود. او معتقد است تمرکز سرمایه به دو عامل توانایی برای پس انداز و اراده برای پس انداز بستگی دارد. توانایی برای پس انداز بستگی به درآمد خالص( مازاد تولید ) جامعه دارد هرچه درآمد خالص بیشتر باشد توانایی برای پس انداز بیشتر است.
مودیگلیانی – آندو ( فرضیه سیکل زندگی ) : نظریه ای که کاملا” پذیرفته شده است و بسط و گسترش یافته است تا رفتار پس انداز را در سطح انفرادی و کل توضیح دهد. این فرضیه بیان می کند که یک انگیزه ی عمده برای پس انداز به وسیله ی اشخاص به منظور یکنواخت کردن مصرف و بر اساس درآمد پیش بینی شده در طول زمان می باشد. طبق مدل سیکل زندگی، نرخ پس انداز( مصرف )تحت تاثیر نرخ رشد درآمد سرانه، موجودی ثروت، خصوصیات جمعیتی مختلف، اندازه ی خانوار و بخشی از جمعیت که در سن فعالیت بوده و مشغول فعالیت می باشدقرار می گیرد و سیاستی که روی این متغیرها اثر می گذارد ممکن است نرخ پس انداز را تغییر دهد. . در نظریه دوره عمر فیشر وآندو – مودیگلیانی به جای تکیه بر درآمد جاری، پس انداز تابعی از ارزش فعلی درآمدهای پیش بینی شده برای مصرف کننده است.
دوزنبری ( فرضیه درآمد نسبی ) : مصرف ( و بنابراین پس انداز ) نه تنها به درآمد جاری، بلکه به سطوح قبلی درآمد و عادات گذشته ی مصرف نیز ارتباط دارد. در زمان رکود اقتصادی نسبت پس انداز به درآمد کم است، درحالیکه میل متوسط به مصرف زیاد است، در این صورت در زمان رکود نسبت مصرف به درآمد افزایش می یابد. زیرا در آن جا که اقتصاد از رونق به داخل رکود رفته است، مردم به سطح زندگی بالا عادت کرده اند و برای آن ها مشکل است که خود را به زندگی پایین تر تطبیق بدهند. در نتیجه با کاهش درآمد سطح مصرف تغییر نمی کند بلکه آن ها از طریق کاهش پس انداز خود سعی می کنند الگوی مصرفی خود را حفظ کنند. حال اگر درآمد بهبود یابد (حرکت اقتصاد از رکود به رونق) میل متوسط به مصرف کاهش و میل متوسط به پس انداز افزایش می یابد. جیمز دوزنبری پس انداز جمعی را مستقل از سطح مطلق درآمد می داند، وی معتقد است که پس انداز تابعی از درآمد نسبی یا نسبت درآمد جاری به بالاترین سطح درآمد گذشته است و وجود اثر چشم و هم چشمی (اثر نمایشی) بر پس انداز را رد می کند .
کینز به افزایش بیش از حد مطلوب پس انداز خوشبین نبود و ساز وکار تعادل بخش نرخ بهره بین سرمایه گذاری و پس انداز را بی اساس دانسته و پس انداز افراد را تابعی از درآمدهای آنها می دانست. فریدمن در فرضیه درآمد دائمی خود هدف پس انداز را تخصیص جریان درآمد مصرف کننده به یک الگوی تقریباً یکنواخت می داند. وی درآمد و مصرف را به دو بخش دائمی و گذرا تقسیم می کند و معتقد است که درآمد گذرا به پس انداز اختصاص می یابد و رابطه ای بین مصرف و درآمد گذرا وجود ندارد
مطالعات دیگری در کشورهای مختلف درخصوص بررسی عوامل مؤثر بر پس انداز ملی صورت گرفته است. در این مورد می توان از مطالعات آقولی برای کشورهای در حال توسعه نام برد. این مطالعات نتایج یکسانی در بر نداشت، اما در اکثر آنها نرخهای بازدهی که از طریق آن منابع مالی در طول زمان انتقال می یابند، آشکارا یکی از کانال هایی است که در تحلیل مربوط به اثر تغییرات در فضای تصمیم گیری مالی خانوارها برای پس انداز به آن توجه می شود. البته علامت کشش نرخ بهرهای پس انداز هم به صورت تجربی و هم نظری مبهم است.
اگرچه بر اساس مدلهای بهینه یابی، پس انداز می بایست نسبت به نرخ های بهره حساس باشد، اما به دلیل وجود آثار مخالف و نامشخص بودن برایند نیروها، امکان نتیجه گیری روشن و آشکاری درخصوص علامت چنین کششی وجود ندارد. نرخ های بهره بالاتر، پس انداز را به دلیل وجود اثر جانشینی افزایش می دهند، اما ممکن است نرخ پس انداز درصورت نیرومند بودن آثار درآمدی و ثروت کاهش یابد. به هر حال، با مروری اجمالی بر ادبیات این مساله مشخص میشود مطالعاتی که علامت کشش نرخ بهرهای پس انداز را مثبت ارزیابی می کنند بیش از مطالعاتی است که آن را منفی می دانند، اما هر دو نوع ضرایب اغلب کوچک هستند.
منبع
نژداغی، علیرضا(1394)، رفتارسپرده ها درصنعت بانکداری ایران، پایان نامه کار شناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید