تئوریهای محتوايي و فرایندی انگیزش

تئوریهای محتوايي انگیزش

همانگونه كه قبلاً گفته شد، نظريه‌هاي محتوايي مي‌كوشند تا عواملي كه افراد را به كار وامي‌دارند، دقيقاً مشخّص سازند. در اين نظريه‌ها، نيازها و محرك‌هايي كه سبب انگيزش مي‌شوند برشمرده شده و غالباً نحوة ارضاي آنها در سازمان بيان شده‌اند. به فرض، در مكتب مديريت علمي، پول و پاداش‌هاي مادي به عنوان ابزارهاي اصلي انگيزشي عنوان شده و در مكتب مديريت روابط انساني، نيازهاي غيرمادي همچون محبت و صميميت، حرمت و احترام، نوع‌دوستي و نحوة سرپرستي اساس انگيزش كاركنان قلمداد مي‌شدند. نظريه سلسله مراتب نيازها (آبراهام مازلو)، نظريه زيستي (آلدرفر)، نظريه‌ نيازهاي اكتسابي (مك كللند)، نظريه دوساحتي انسان (مك‌گريگور)، و نظريه‌ دو عاملي (هرزبرگ) در اين دسته قرار مي‌گيرند.

تئوریهای فرايندي انگیزش

چنانچه كه قبلاً ذكر شد، نظريه‌هاي فرايندي انگيزش به دنبال تبيين علت و چگونگي انگيزش در عرصه واقعي هستند. در واقع، اين نظريه‌ها بر اين موضوع تمركز دارند كه رفتار افراد چگونه شكل گرفته، هدايت مي‌شود و چرا افراد رفتارهاي خاصي را براي تحقق نيازهاي خود انتخاب كرده و رضايت خود را پس از حصول به اهداف چگونه ارزيابي مي‌‌نمايند. عمده نظريه‌هاي فرايندي انگيزش عبارتند از نظريه برابري (آدامز)، نظريه انتظار (وروم)، نظريه هدف گذاري (لاک)، و تئوری ویژگیهای شغلی.

منبع

دارچینی، ملیحه(1394)، عوامل انگیزشی تاثیرگذار بر بازاریابان عمر وسرمایه گذاری، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی، دانشگاه پیام نــــور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0